یادداشت معصومه طباطبایی
1404/4/19
یادداشت مادر: من معتقدم بعضی از کتابها هستند که باید درحال و هوای خاص خودشان خوانده شوند و درست همان زمان است که به دل مینشینند. کتاب خاطرات سیده ماهرخ حسینی برای من اینطور بود. تازه از حال و هوای جنگ ۱۲ روزه بیرون آمده بودم که بدستم رسید و با حال و هوای حماسی ای که داشتم به دلم نشست. کتاب روایت و مشاهدات بانویی ایرانی است که دست تقدیر او را به زندگی در سوریه میکشاند و فراز و نشیبهای زیادی را متحمل میشود. خاطرات این بانو برای من جالب بود اما به نظرم جای چند موضوع خالی بود. مثل مواجهه سوری ها با داعش، نقش مدافعان حرم، جنایات داعش و... آنقدر که از جبهه النصر و جبهه التحریر گفته شده بسیار اندک به داعش اشاره شده است. موضوع بعدی این بود که کتاب ناگهانی تمام شد. من نفهمیدم بالاخره چرا این خانم اصرار به ادامه زندگی در سوریه داشت و آیا اصلا توانست بار دیگر به ایران بیاید و خانواده اش را ملاقات کند؟! به نظرم پایان بندی کتاب میتوانست بهتر از اینها باشد. اما در کل آنقدر جذاب بود که نمیشد به راحتی آن را کنار گذاشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.