معرفی کتاب چهار رساله: منون، فدروس، ته تتوس، هیپیاس بزرگ اثر افلاطون مترجم محمود صناعی

چهار رساله: منون، فدروس، ته تتوس، هیپیاس بزرگ

چهار رساله: منون، فدروس، ته تتوس، هیپیاس بزرگ

افلاطون و 1 نفر دیگر
4.5
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

5

ناشر
هرمس
شابک
9789647100519
تعداد صفحات
318
تاریخ انتشار
1392/3/29

توضیحات

        این کتاب مجموعة چهار رساله از افلاطون، متفکر بزرگ یونان، به نام های منون، فدروس، ته تتوس و هیپیاس بزرگ است. موضوع رسالة منون فضیلت است و اینکه آیا فضیلت آموختنی هست یا نیست. در رسالة فدروس از آیین سخنوری و عشق بحث می شود. موضوع رسالة ته تتوس دانش یا شناسایی است و پاسخ به این سؤالات که دانش چیست و چگونه به وجود می آید. موضوع رسالة هیپاس بزرگ، که طی آن سقراط و هیپاس با هم گفتگو می کنند، آن است که زیبایی چیست.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به چهار رساله: منون، فدروس، ته تتوس، هیپیاس بزرگ

لیست‌های مرتبط به چهار رساله: منون، فدروس، ته تتوس، هیپیاس بزرگ

یادداشت‌ها

          به معنای واقعی کلمه سر درد گرفتم... آخراش از تحملم خارج بود واقعا...
من کلا آدم فلسفی و فلسفه خوانی نیستم،  اون هم به خاطر طبع خیلی حساس و شدیدا احساسی بودنمه که همین هم باعث شده به سمت هنر برم ( کوچیکترین چیز اشکمو در میاره 😅 ) و این کلا با فلسفه که در حوزه عقله متفاوته...
من کلا با عقل میونه ای ندارم ، من با دل و قلب و احساسم فکر میکنم و کاملا راضی ام گرچه خیلی هم ضرر زده بهم

نوشته های افلاطون از این بابت برام جذابه که مثل یک نمایشنامه نویس نوشته و من وقتی میخونم انگار در حال خوندن یک نمایشنامه م و باز هم به وجه تصویری قضیه بیشتر فکر میکنم تا استدلال های سقراط...
ادبیات دراماتیک اساسا بر اساس اعمال و گزارش اعماله که شکل میگیره،  در رساله های افلاطون ما اصلا درباره گزارش اعمال شخصیت ها چیزی نمی‌شنویم... مثلا در دیالوگی‌ گفته میشه که باهم به خانه برویم تا من رساله سقراط را به تو نشان دهم ، دیالوگ بعدی بلافاصله میگه بفرما این هم رساله... یعنی طی طریق از مکان صحبت تا خونه فلان شخصیت اصلا ذکر نمیشه در نتیجه این ادبیات دراماتیک و تصویری نیست بلکه فقط گفتگو محوره...به هیچ عنوان گزارش اعمال کاراکتر ها ذکر نمیشه برای همین با تراژدی های یونان و اساسا نمایشنامه خیلی فرق داره.
اینکه گفتم وجه تصویری داستان برام جالبه ، چون خودم سعی کردم با تخیل خودم و چیزهای کوچیکی که از اطراف ذکر میکنن برای خودم تصویرسازی کنم...
رساله ها فقط گفتگو و محتوای گفتگو براشون مهمه نه گزارش اعمال و یا تعریف یک قصه ای که مبتنی بر اعمال کاراکتر ها باشه ، پس بر همین اساس دراماتیک نیست اما انتخاب گفتگو برای یک رساله فلسفی خیلی جالب و جذابه که ای کاش در بقیه آثار فلاسفه هم ادامه پیدا می‌کرد.
درکل رساله های افلاطون خیلی تصویر زیاد و خاصی به مخاطب نمیده اما اگر تخیل قوی ای داشته باشید میتونید از خلال گفتگوها تصاویر کمی که وجود داره رو بیرون بکشید.
خلاصه کنم :
نمایشنامه و تراژدی مبتنی بر تصویر ، اسطوره و قصه از طریق گزارش اعمال کاراکترها و گفتگو بین اونهاست
رساله های افلاطون مبتنی بر محتوای تفکر از طریق گفتگو و سوال و جواب  بین دو یا چند نفر با ذکر مثال و نام شخصیت ها و مکان های واقعیه

راجع به افلاطون که حرف نزنم بهتره،  چون همه میدونن و میشناسنش...حد اقل اونهایی که فلسفه کار اصلی شونه میدونن که به قول یک بزرگی " فلسفه چیزی نیست جز افلاطون و حاشیه ای بر متن افلاطون "
نقش اصلی این رسالات رو سقراط بازی میکنه... همون سقراطی که به قول خودش مثل یک ماما میخواد دانش رو مثل یک زایمان از ذهن افراد خارج کنه...
رسالات افلاطون معمولا به سه دوره تقسیم میشن که در دوره اول سقراط همون سقراط تاریخی و استاد افلاطونه اما در دوره های بعدی بیشتر سقراط از زبان افلاطون حرف میزنه...
در این کتاب نمونه از هر ۳ دوره افلاطون آورده شده...
در این جلد مفاهیمی مثل فضیلت چیست؟ دانش چیست ؟ زیبایی چیست و... مورد بحث قرار میگیره 
خیلی از مسائل مطرح شده امروز برای ما پیش پا افتاده ست و طبیعی هم هست چون ما با یک فاصله ۲۵۰۰ ساله داریم این رساله ها رو میخونیم... ۲۵۰۰ سال تفکر پشت سر ماست...
خیلی از مسائل و چیزهایی که سقراط میگه و ایرادهایی که وارد میکنه واقعا مثل سوفسطایی ها سفسطه ست و شاید اگر امروز بود راحت میشد محکومش کرد ...
ترجمه هم خیلی خوب و خوشخوان و ساده ست...
من که اواخر هر رساله تقریبا سر درد میگرفتم و متوجه نمی‌شدم چی داره میگه ولی در کل چیزی که هدفم از خوندن این رساله ها بود رو متوجه شدم ...
توصیه میکنم اگر دوست داشتید حتما این رساله ها رو بخونید... خوندنش خالی از لطف نیست...
حد اقل با خیلی از مفاهیم آشنا میشید و به فکر فرو می‌رید و تعجب میکنید که ۲۵۰۰ سال پیش افلاطون و سقراط چه نابغه هایی بوده و طرز تفکر و جامعه آتن و مردمان اون روزگار چطوری بوده ...
        

27

          فضیلت چیست؟ زندگی با کسی خوب است که عاشقمان باشد یا کسی که عاقلانه ما را انتخاب کرده باشد (ناعاشق)؟ سخنوریِ درست، چگونه است؟ دانش چیست؟ زیبایی چیست؟
پنج پرسش بالا، چیزهایی است که افلاطون در این چهار رساله به آن‌ها پاسخ می‌دهد. البته درست‌تر این است که بگوییم به ما کمک می‌کند تا درباره آن بیندیشیم. در هر چهار رساله، سقراط در مورد این موضوعات با کسی گفتگو می‌کند که نام آن فرد بر روی رساله گذاشته شده است. پیش از هر رساله، مترجم، جان کلام آن رساله را در چهار پنج صفحه به اختصار بیان می‌کند و اگر کسی همین خلاصه‌های مترجم را بخواند، نمی‌شود گفت ایده‌ای از افلاطون را از دست داده است.
غیر از رساله‌ی فدروس، آن سه رساله‌ی دیگر را در آثار متقدم افلاطون جای می‌دهند؛ یعنی آثاری که در آن چیستی یک مفهوم، دست‌مایه‌ی اصلی برای گفتگو است و در آخر هم گفتگوها، لزوماً همگرا نمی‌شود. بیشتر این طور است که تعاریف مختلفی ارائه و نقد می‌شود.
نکته‌ی قابل توجه دیگر، مدل گفتگومحور رساله‌هاست. با اینکه رساله‌ها، فلسفی هستند اما بسیار ساده و خوش‌خوانند و به زیبایی، با استدلال منطقی پیش می‌روند. شیوه‌ی اصلی سقراط در رد کردن ایده‌های نادرست، برهان خلف است. یعنی درستی آن ایده را فرض می‌گیرد و با نتایج منطقیِ آن، پیش می‌رود تا به تناقض برسد.
در گفتگوها دو چیز شاید خوشایند نباشد: نخست اینکه گفتگوها بیشتر یک‌طرفه‌اند و طرف دیگر عموماً تاییدکننده است. و دوم اینکه گاه، بعضی از اشکالاتی که سقراط مطرح می‌کند، بازی با کلمات و بیهوده‌گویی به نظر می‌رسد. با این حال، به نظرم برای نوشته‌هایی که بیش از دو هزار سال از عمرشان می‌گذرد، این موارد قابل اغماض است.
        

8