یادداشت محمدرضا شمس اشکذری

        فضیلت چیست؟ زندگی با کسی خوب است که عاشقمان باشد یا کسی که عاقلانه ما را انتخاب کرده باشد (ناعاشق)؟ سخنوریِ درست، چگونه است؟ دانش چیست؟ زیبایی چیست؟
پنج پرسش بالا، چیزهایی است که افلاطون در این چهار رساله به آن‌ها پاسخ می‌دهد. البته درست‌تر این است که بگوییم به ما کمک می‌کند تا درباره آن بیندیشیم. در هر چهار رساله، سقراط در مورد این موضوعات با کسی گفتگو می‌کند که نام آن فرد بر روی رساله گذاشته شده است. پیش از هر رساله، مترجم، جان کلام آن رساله را در چهار پنج صفحه به اختصار بیان می‌کند و اگر کسی همین خلاصه‌های مترجم را بخواند، نمی‌شود گفت ایده‌ای از افلاطون را از دست داده است.
غیر از رساله‌ی فدروس، آن سه رساله‌ی دیگر را در آثار متقدم افلاطون جای می‌دهند؛ یعنی آثاری که در آن چیستی یک مفهوم، دست‌مایه‌ی اصلی برای گفتگو است و در آخر هم گفتگوها، لزوماً همگرا نمی‌شود. بیشتر این طور است که تعاریف مختلفی ارائه و نقد می‌شود.
نکته‌ی قابل توجه دیگر، مدل گفتگومحور رساله‌هاست. با اینکه رساله‌ها، فلسفی هستند اما بسیار ساده و خوش‌خوانند و به زیبایی، با استدلال منطقی پیش می‌روند. شیوه‌ی اصلی سقراط در رد کردن ایده‌های نادرست، برهان خلف است. یعنی درستی آن ایده را فرض می‌گیرد و با نتایج منطقیِ آن، پیش می‌رود تا به تناقض برسد.
در گفتگوها دو چیز شاید خوشایند نباشد: نخست اینکه گفتگوها بیشتر یک‌طرفه‌اند و طرف دیگر عموماً تاییدکننده است. و دوم اینکه گاه، بعضی از اشکالاتی که سقراط مطرح می‌کند، بازی با کلمات و بیهوده‌گویی به نظر می‌رسد. با این حال، به نظرم برای نوشته‌هایی که بیش از دو هزار سال از عمرشان می‌گذرد، این موارد قابل اغماض است.
      
41

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.