از "آ" به "خ" حکایتی به روایت نامه ها

از "آ" به "خ" حکایتی به روایت نامه ها

از "آ" به "خ" حکایتی به روایت نامه ها

جان برجر و 1 نفر دیگر
4.7
7 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

11

لیست‌های مرتبط به از "آ" به "خ" حکایتی به روایت نامه ها

یادداشت‌های مرتبط به از "آ" به "خ" حکایتی به روایت نامه ها

            چندباری نوشتم و پاک کردم. در این دوهفته‌ای که این کتاب همه‌جا همراهی‌م کرد، به‌قدری از مواجهه با برجر شگفت‌زده و مسحور بودم که احساس می‌کنم چیزی که در قلبم دارم رهاتر و شخصی‌تر اونیه که بشه در قالب کلمه‌ها زندانی‌شون کرد؛ یا حداقل من فعلاً ناتوانم. نامه‌ها و دفترهای خاطرات در نظرم واقعی‌ترین و ارزشمندترین شکل ادبیات اند. نویسنده‌ی یک نامه هیچ‌وقت فکرش رو هم نمی‌کنه که کلماتی که در خلوت خودش به رشته‌ی تحریر درآورده، روزی قراره در معرض دید اشخاصی به‌جز خودش و گیرنده قراره بگیره و این دقیقاً همون چیزیه که من از ادبیات می‌خوام و دلم می‌خواد از آدم‌ها بخونم و ببینم. 
 مجموعه‌ی نامه‌های آیدا به خاویر یک عاشقانه‌ی ملموس، روان و بی‌نظیره. آیدا زنیه که در نامه‌هاش به معشوقش، خاویر، که به اتهام عضویت در گروهک‌های تروریستی در زندان به‌سر می‌بره و به دو بار حبس ابد محکوم شده از ریزودرشت جزئیات روزمره‌اش، خیالاتش، دلتنگی‌ها و آدم‌هایی که باهاشون سروکار داره می‌نویسه؛ از طعم بستنی یخی‌هایی که در یخچال داروخونه نگهداری می‌کنه و با همکارش تقسیم می‌کنه، مردم شهر و داستان‌هاشون، بیمارانی که به‌صورت روزمره ملاقات می‌کنه،  باقلواهای روی طاقچه، دلتنگی‌ها و عشقی که برای خاویر داره، بریده‌هایی از خاطرات مشترک و ژله‌ها با تکه‌های میوه. برجر در ابتدای کتاب ادعا می‌کنه که این نامه‌ها واقعی‌اند و تعدادی نامه‌ی فرستاده‌نشده هم در بین اون‌ها هست که از خوانندگان می‌خواد ازش نپرسند از کجا پیداشون کرده؛ اما نمی‌تونم باور کنم که خودش دستی در نگارششون نبرده باشه. در مصاحبه‌ای به سانتاگ (To Tell a Story) که امروز پیداش کردم می‌گه که «من از آدم‌های واقعی اطرافم برای قصه‌گفتن استفاده می‌کنم» و من واقعاً می‌میرم برای دیدن، خوندن و تجربه‌کردن این شکل از به‌اشتراک‌گذاشتن جزئیات روزمرگی‌ها. درهم‌آمیختگی با چنین اثری چیزی بود که هر لحظه و هر ثانیه شگفت‌زده‌ام کرد و خیلی وقت‌ها به این فکر کردم که کلمات آیدا به‌قدری واقعی و ملموسن که می‌تونستند کلمات من باشند.

ترجمه‌ی ندا احمدی واقعاً ناراحتم کرد یک جاهایی. به‌صورت کلی فارسی قابل‌قبولیه اما در بعضی جاها اون‌قدر تحت‌الفظی و گنگ و بده که مجبور شدم از یک جایی به بعد مدام به متن اصلی رجوع کنم. ویراستاری کتاب هم چنگی به دل نمی‌زنه که البته جای تعجب نداره.