تا روشنایی بنویس! عمومیادبیاتدربارهی زبان و ادبیات تا روشنایی بنویس! احمد اخوت 3.7 6 نفر | 4 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 5 خواندهام 11 خواهم خواند 40 خرید از کتابفروشیها ناشر موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب شابک 9789642533145 تعداد صفحات 288 تاریخ انتشار 1398/9/4 نسخههای دیگر نشر موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب توضیحات کتاب تا روشنایی بنویس!، نویسنده احمد اخوت. نویسندگی ادبیات ایران ادبیات واقع گرایانه نقد ادبی بریدۀ کتابهای مرتبط به تا روشنایی بنویس! فاطمه یل آملی 1402/5/28 تا روشنایی بنویس! احمد اخوت 3.7 4 صفحۀ 272 تنبلِ بیکاره، ضعیف، خودنما، متکلّف، نخبهگرا... اینها ویژگیهایی است که نهایتاً مترادف شد با محقق کمحافظه، کتابخوان عینکی، کرمِ کتاب، همان که خورهٔ خواندن است. 0 29 سیده لیلا موسوی 1403/8/19 تا روشنایی بنویس! احمد اخوت 3.7 4 صفحۀ 111 اگر بخواهیم از نظریهٔ آگاهی، یعنی رنج پیروی کنیم باید قید هر دانش و یادگیری را بزنیم، زیرا انسان هر چه بیشتر بداند بهتر میفهمد دارد چه بلایی بر سرش میآید. 1 22 فاطمه یل آملی 1402/5/19 تا روشنایی بنویس! احمد اخوت 3.7 4 صفحۀ 1 _ و شما آقای فرانس [آناتول فرانس] همهی این کتابها را خواندهاید؟ + فقط یکدهم آنها را. مگر شما هر روز از چینیمرغیهای خود استفاده میکنید؟ 1 24 یادداشتها محبوبترین جدید ترین ماهنامهی شهر کتاب 1401/3/1 اگر اهل ادبیات هستید، حیف است لذت خواندن این کتاب را از دست بدهید. مقالات آن دربارهی پشتصحنههای نوشتن و کلنجارهای نویسندگان است. ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی هشتم، سال ۱۳۹۵. 0 4 سارا 1402/9/5 پروژه فکری احمد اخوت نازنین، نوشتن برای نویسندههاست. این کتاب هم شامل جستارهای موضوعی است که در آن میتوان ردپای تحلیلی خود نویسنده و سلیقه مطالعاتی او را پیدا کرد. اگر از اهالی نوشتناید، این کتاب مینشیند به جانتان و برای من به قدری جذاب بود که از تمام شدنش میترسیدم :) 0 2 فاطمه یل آملی 1402/5/28 «تا روشنایی بنویس» جملهی چندلایهای است از یوحنای قدیس، شاید به این معنا که تا روشنایی داری بنویس. همچنین یعنی فعلاً تا روشن هستی و زوال عقل سراغت نیامده بنویس. کسی از فردایش خبر ندارد. همینطور به این معنا هم هست که تا خود روشنایی(صبح) بنویس. پاسخی به آنها که ناتوانی در نوشتن را بهانهی ننوشتن میدانند. (ص ۹) احمد اخوّت جستارنویس قهاری است. با این کتاب شناختمش. پرداختش به جزئیات، دادههای وسیعی که حول هر موضوع یافته و قلمِ گرم و روانش را تحسین میکنم و غبطه میخورم. خودش این مجموعه را «کتاب عشق و ناتوانی» خوانده. در واقع همین عبارت حلقهی وصل تمام جستارهای کتاب است. این ناتوانی گاهی مکتسب است و گاهی هم اجباری. کتاب یادکردِ همهی کسانی است که کشتهمردهی خواندناند، دستی هم در نوشتن دارند ... ولی افتاد مشکلها. وسواس، تردید، بددلی، افسردگی و نارضایتی پیوسته، انزوا، حبسی که خودت را مستحقش میدانی و از آن لذت هم میبری، چشمِ ضعیف و نابینایی و ... خلاصه همهی مرضهایی را که ممکن تو در وادیِ پیوسته خواندن و نوشتن دچار شوی؛ در این کتاب میبینی که دیگرانی زندگیاش کردهاند. دیگرانی که غریبه نیستند:) . بعد خواندن کتاب فهمیدم که جنون هم صنفی دارد اما نمیدانم چه نامی برایش بگذارم... 2 30 سیده لیلا موسوی 1403/8/29 تعارض و یا شاید تعامل عشق و ناتوانی. این کتاب از تمایل به نوشتن و هرآنچه موجب ناتوانی در آن میشود میگوید. اگر حتی یکبار صفحهای سفید پیش رویتان و سری پر از ایدههایی که حاضر نیستند در قالب کلمات روی کاغذ بیایند را همزمان تجربه کردهاید، این کتاب مخصوص خود شماست. 0 6