یادداشت فاطمه یل آملی
1402/5/28
3.7
4
«تا روشنایی بنویس» جملهی چندلایهای است از یوحنای قدیس، شاید به این معنا که تا روشنایی داری بنویس. همچنین یعنی فعلاً تا روشن هستی و زوال عقل سراغت نیامده بنویس. کسی از فردایش خبر ندارد. همینطور به این معنا هم هست که تا خود روشنایی(صبح) بنویس. پاسخی به آنها که ناتوانی در نوشتن را بهانهی ننوشتن میدانند. (ص ۹) احمد اخوّت جستارنویس قهاری است. با این کتاب شناختمش. پرداختش به جزئیات، دادههای وسیعی که حول هر موضوع یافته و قلمِ گرم و روانش را تحسین میکنم و غبطه میخورم. خودش این مجموعه را «کتاب عشق و ناتوانی» خوانده. در واقع همین عبارت حلقهی وصل تمام جستارهای کتاب است. این ناتوانی گاهی مکتسب است و گاهی هم اجباری. کتاب یادکردِ همهی کسانی است که کشتهمردهی خواندناند، دستی هم در نوشتن دارند ... ولی افتاد مشکلها. وسواس، تردید، بددلی، افسردگی و نارضایتی پیوسته، انزوا، حبسی که خودت را مستحقش میدانی و از آن لذت هم میبری، چشمِ ضعیف و نابینایی و ... خلاصه همهی مرضهایی را که ممکن تو در وادیِ پیوسته خواندن و نوشتن دچار شوی؛ در این کتاب میبینی که دیگرانی زندگیاش کردهاند. دیگرانی که غریبه نیستند:) . بعد خواندن کتاب فهمیدم که جنون هم صنفی دارد اما نمیدانم چه نامی برایش بگذارم...
(0/1000)
1402/5/29
0