معرفی کتاب باخه یعنی لاک پشت اثر الهام اشرفی

باخه یعنی لاک پشت

باخه یعنی لاک پشت

3.3
7 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

0

شابک
9786222087500
تعداد صفحات
104
تاریخ انتشار
1399/6/10

توضیحات

کتاب باخه یعنی لاک پشت، نویسنده الهام اشرفی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به باخه یعنی لاک پشت

یادداشت‌ها

          بعضی از رازها تا ابد راز هستند. اما بعضی از رازها فقط چند روز راز هستند. یا چند ساعت. 
رازداری در این مواقع آدم رو می‌پوکونه. اصلاً مگه می‌شه خویشتن‌داری کرد؟
چند روز در حال رازداری بودم تا اینکه بالأخره امروز مهلت به پایان رسید.
زودتر از خود الی خبردار شده بودم که کتابش چاپ شده ولی نگفتم بهش. چون ناشر درجه یک این کتاب عادت داره نویسنده‌ها رو غافلگیر کنه. کتاب یهو میره دم در خونه. 
الی گفت: چطور طاقت آوردی نگفتی. گفتم: دلم نمی‌خواست این لحظه‌ی باشکوه ذوق‌زدگی رو ازت بگیرم.
کتاب #باخه_یعنی_لاکپشت رو قبل از چاپ خوندم.
یک مجموعه داستان خوب و قابل تأمل. چون نویسنده کتاب با کوهی از تجربه کتاب رو نوشته. بعد از سالها مطالعه، شرکت در کلاسهای داستان‌نویسی و فعالیت در حوزه کتاب. به علاوه هوش و درک یک زن و یک مادر از اجتماع.
فضای کتاب بیشتر فضای زنانه است. با رنجهای به ظاهر معمولی ولی عمیق. 
مثلاً عشق عجیب یک زن یا انتخاب‌های سرنوشت‌ساز یا...
البته نقش‌‌آفرینی فقط به عهده‌ی زنها نیست. داستان دلبستگی یک مرد به یک طوطی یا داستان دست‌فروشی یک مرد دیگه از داستان‌های خواندنی کتاب هستند.
داستان‌ها به هم پیوسته نیستند اما در هر داستانی یک ردپا از داستان قبلی هست و تا حدودی سرنوشت آدمها مشخص شدن. مناسب برای اونهایی که به نظرشون داستان کوتاه چیزی کم داره.
پ.ن الهام عزیزم ان‌شاءالله موفقیت‌های بیشتر
تبریک خیلی خیلی زیاد
        

3

        ایده کلی داستان که هر داستان کوتاه یه ردی از داستان کوتاه قبلی توش بود رو دوست داشتم ولی به نظرم چند تا نقطه ضعف اساسی داشت
 ۱- همه ی شخصیت ها شبیه هم بود، اغلب زن ها داستان شکست خورده و تحت ظلم قرار گرفته و همه ی مردها سرکوب گر و بی بند و بار یا زورگو. انگار نویسنده دل پری از مردها داشته و همه ی زن ها دور و برش ضعیف بودن
 ۲-خیلی از جاها داستان باورپذیر نبود و یا مقدمه چینی درستی براش انجام نشده بود
مثلا در داستان اول چرا باید یه جیب بر بره دانشگاه درس بخونه و تحصیلات داشته باشه و همه ی دخترای دانشگاه بخوان که باهاش ازدواج کنن؟
چرا در داستانی که مادر رادین می ترسه همسرش متوجه خیانتش بشه اصلا همسرش بویی نبرده و علت توهم زدن مادر رادین مشخص نیست
تو دنیای امروز خیلی قابل باور نیست پدر و مادری خودشون برن برای دخترشون خونه مجردی بگیرن چون قدش کوتاس یا اصلا چطور شد که یهو مرد همسایه تصمیم گرفت چای بیاره برای دختره 
تو داستان مرد دستفروش مردی که اینقدر زحمت میکشه و میره اون سر شهر تا تو ترمینال لباس بفروشه چطور دزدی میکنه؟ اگه میخواست دزدی کنه چرا پس کار هم میکرد؟
 مگه میشه یه پدری دخترش تو شهر خودشون درس بخونه و پدر متوجه نشه
و خیلی موارد دیگه
۳- خیلی وقتا مجبور میشدم چند بار یه صفحه رو بخونم تا بفهمم کی به کیه چی به چیه و باز هم کامل متوجه نمی شدم. مثلا تو داستانی که نیما به تبسم خیانت میکنه متوجه نمیشیم چرا نیما این کار رو می کنه و از کجا راز دوست تبسم رو فهمیده و تکتم از کجا اومد این وسط
۴- شخصیت های داستان خیلی زیاد بودن و گاهی فقط در حد یه اشاره بهشون شده بود و باعث می شد خواننده اصلا متوجه علت کنش ها و واکنش های اونها نشه
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          از متن کتاب: «مشاورم گفته بود ازدواج خوب، کلا رابطهٔ خوب روزهای بد هم دارد.»

در داخل جلد کتاب نوشته‌ام:
«کتاب را ساعت ۳:۰۷ صبح ۱۹مرداد تمام کردم. دیروز صبح شروعش کردم و الان تمام. روی صندلی جلوی آسایشگاه دو نشسته‌ام. نگهبان آسایشگاه۲ هستم. نگهبان کوریدور چند متر آن طرف‌تر روی صندلی خوابش برده و نگهبان آسایشگاه۱ هم خواب است. امیدوارم امیدوارم افسر نگهبان هوس سرکشی به گروهان جهاد را نداشته باشد!
 مهم‌ترین نکته کتاب بازی فرمی‌ای بود که کرده. (داستان‌های کوتاهی که شخصیت‌هایشان در دیگرداستان‌ها حضور دارند.) داستان‌ها قوام ندارند، زبان تکراری دارند و در حالی که در ظاهر در تلاشند که ضد مرد باشند با یک اثر تماما ضدزن روبرو هستیم. زنانی ضعیف، توسری‌خور، غمگین، منزوی و بی‌چاره. معمولا بزرگترین آثار ضد زن را خود زن‌ها می‌نویسند و می‌سازند. این کتاب را به پیشنهاد خانم لادن عظیمی خواندم.
قرار است فردا بهمان ۲۴ ساعت مرخصی بدهند.کاش...

پنجشنبه ۳:۱۵ صبح
آسایشگاه شماره ۲
مرزن‌آباد، پادگان شهید ادیبی»
        

4

          🔹 کتاب باخه یعنی لاک پشت

به خاطر پروژه ای که در دست دارم، داستان کوتاه را دنبال میکنم. این کتاب کوچک و کم‌حجم را در اواسط ش متوجه شدم که تمام داستان ها را چند  زن یا دخترِ آسیب دیده به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و عاطفی و خانوادگی و...روایت می کنند. داستان هایی خواندنی و پخته که در لابلای کلماتش، آسیب هایی که به روح و روان خانم ها در خانه و اجتماع وارد می‌شود را روایت می‌کند. در خلال داستان‌ ها میفهمی که آنهایی که بی بهره از تربیت دینی و سنتی و دارای خانواده‌ های از هم پاشیده و والدینِ غیرِ متفاهم هستند؛ چقدر تنها و آسیب پذیرند. باخه شاید به درد آن دسته از دوستانی که در حوزه ی آسیب های مربوط به خانواده و دختران، دغدغه و فعالیت دارند بخورد.
سودای آغوش تو، آن مرد طوطی دارد، عطر اندوه، سهمِ دشوارِ ماندن، چند ثانیه تا انتها، بر بلندای سکوت سپید، زنِ بی نام درونم، تمام هستیِ دو زن و....برخی از داستان‌های کوتاه این کتاب هستند. کتاب را انتشاراتِ " کتاب نیستان" منتشر کرده است.

#معرفی_کتاب 
#باخه_یعنی_لاک_پشت
#انتشارات_کتاب_نیستان 
#آخرین_کتابی_که_خواندم


        

0