معرفی کتاب مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم اثر فرناندو سورنتینو مترجم محمدرضا فرزاد

مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم

مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم

3.5
20 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

29

خواهم خواند

13

شابک
9786220100997
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1399/3/31

توضیحات

        کسی که تغییر نکند، مضحک ترین است.» داستان های فرناندو و سورنتینو شرح حال چنین کسانی است. کسانی که ماییم. در قید و بند ضعف ها و آداب های پوچ، بوطیقای داستان او شدیدا استوار برعنصر تصادف، سرعت، فانتزی و نوعی موتیف شوخ و شنگ است. زبانش بسیار سهل و ممتنع، گویا و موجز، و بدین ترتیب همه چیز برای خواندن قصه هایی عمیق، مفرح و خوش خوان آماده است. در این اولین مجموعه داستان از سورنتینو به زبان فارس ، با یکی از شاداب ترین و خلاق ترین اساتید طنزپردازی در ادبیات امروز امریکای لاتین آشنا خواهیم شد و چیره دستی او را دربازآفرینی موقعیت هایی کافکایی در قالب قصه هایی طناز و گاه کارآگاهی تماشا خواهیم کرد. آمیزه ی خاصی از فانتزی و طنزی پنهان به وضعیتی گروتسک می رسد. در داستان های بی رحمانه بازیگوش او آدم ها به هچل می افتند. روایت ها با اختلالی ساده در زندگی روزمره آغاز میشوند و به وضعیتی حاد و وخیم در می افتند. و مگر سرگذشت تاریخ و انسان جز این است؟دایانا سیمون، منتقد بزرگ ادبی، می گوید «کافکا دوباره بازگشته است.»
      

لیست‌های مرتبط به مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم

یادداشت‌ها

          ۹ سالم بود که برای اولین بار یکی از کتاب های این نویسنده را در تولدم هدیه گرفتم
از آن موقع تا به کنون هزار بار کتاب فریب کاران فریب خورده را مطالعه کردم و هربار بیشتر از دفعه قبل دوستش داشتم
امروز وقتی که بی هدف در بین کتاب های رایگان طاقچه میگشتم روحم هم خبر نداشت که داستان کوتاهی از نویسنده‌ای که اثرش روی قلبم حک شده پیدا میکنم
و تازه به این کشف رسیدم که این نویسنده قطعا کتاب های دیگری هم دارد!
به هر حال گزاف گویی رو باید خاتمه داد..
کتاب مردی که عادت دارد با چتر بر سرم بکوبد بیش از هر چیزی یک قالب برای تفکر بود.
هر شخص با هر دیدگاه و دغدغه‌ای درک و برداشت متفاوتی از داستان پیدا می‌کند و خودش را در حالی که غرق فکر کردن به مطلب شده است میابد
عده‌ای مرد را با چترش به عنوان عادات و رسوم بیهوده شناختند و عده ای دیگر وسواس فکری و حتی نشخوار فکری
و اما من؟ من دست فرناندو را زود تر خوانده بودم
از همان صفحات اول و یا دوم میدانستم که او قرار نیست نتیجه و پند داستانش را توضیح دهد. همانطور که گفتم کتاب دیگرش را جویده بودم و قلم و طرز فکرش را میشناختم. او مینویسد از عجیب ترین و رندوم ترین و بیهوده ترین موضوعات با استفاده از طنز ساده و بی نمکش می‌نویسد و مخاطب را سردرگم در جست و جوی معنا در لا به لای داستان های بی سر و تهش رها می‌کند.
و همیشه ذهن درگیر و خلاق و پر دغدغه مخاطب چیزی برای پرداختن به آن پیدا می‌کند.
داستان های فرناندو همینند قالبی عجیب  برای افکار خودمان.
        

23

hatsumi

hatsumi

1402/3/4

          کتاب از یازده تا داستان کوتاه تشکیل شده،داستان هایی از افرادی که توی موقعیت های عجیب و غریب گیر افتادن ،صحنه های عجیب و غریب واکنش های عجیب و غریب همه چیز عجب و غریب هست،از این مجموعه داستان من فقط از داستان اول خیلی خوشم اومد ،کتاب مایه هایی از طنز هم داشت اما برای من اینطور نبود که من رو به خنده واداره ،توی بعضی از داستان ها ایده داستان رو خیلی دوست داشتم اون عجیب و غریب بود تم  داستان  اما پایانشون رو دوست نداشتم مثلا وقتی توی داستان مردی که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم،موقعیت خیلی عجیبه اینکه یکی داره مدام با چتر میکوبه توی سرت اما پایان بندی خوبی نداشت و با خودم گفتم خب که چی؟؟دوست داشتم یه علت عجیب و غریب هم باهاش بیاذ،راستش من خیلی از داستان هایی با پایان باز خوشم نمیاد...
یه جاهایی تاثیر نیکلای گوگول رو حس میکردم اما نمیدونم نویسنده تا چه حد تحت تاثیرش بوده،من داستان کوتاه های خیلی خوبی خوندم اما متاسفانه این داستان کوتاه ها مورد علاقم نبودن ،اون تم عجیب و غریبش رو خیلی دوست داشتم اینکه با کنجکاوی متن رو دنبال میکنی که ببینی چه اتفاقی میفته،اما فقط  یه موقعیت عجیب بوده بدون هیچ معنایی ، داستان اون مردی که پیش قاضی میره رو هم دوست داشتم اما اونقدر فوق العاده نبود برام .......
        

1

زهرا

زهرا

1402/7/20

        شرحی کوتاه از افکار مخرب  که مثل خوره میوفتن به جونت
من یک تک داستان ۱۰ صفحه ای از فرناندو بانام مردی که مدام با چترش به سرم می‌کوبید  رو از طاقچه / کتاب های رایگان  خوندم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1