شازده کوچولو (گهگاه)

شازده کوچولو (گهگاه)

شازده کوچولو (گهگاه)

4.4
1,392 نفر |
374 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

89

خوانده‌ام

3,913

خواهم خواند

480

ناشر
گهگاه
شابک
9786225500068
تعداد صفحات
139
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
شازده احتجاب توی همان صندلی راحتش فرو رفته بود و پیشانی داغش را روی دو ستون دستش گذاشته بود و سرفه میکرد. یکبار کلفتش و یکبار زنش آمدند بالا. فخری در را تا نیمه باز کرد، اما تا خواست کلید برق را بزند صدای پا کوبیدن شازده را شنید و دوید پایین. فخرالنسا هم آمد و باز شازده پا به زمین کوبید.
سرشب که شازده پیچیده بود توی کوچه، در سایه روشن زیر درختها، صندلی چرخدار را دیده بود و مراد را که همان طور پیر و مچاله توی آن لم داده بود و بعد زن را که فقط یک چشمش از گوشه چادر نماز پیدا بود.
سلام
و زن گفت سلام:
مراد، باز که پیدات شد، مگر صد دفعه نگفتم ...؟
خوب، شازده جون، امواراتم اصلاح نمیشه ، وقتی دیدم شام شب نداریم، گفتم:((حسنی، صندلی را بیار، بلکه کرم شازده کاری بکنه.)


      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

پست‌های مرتبط به شازده کوچولو (گهگاه)

یادداشت‌ها

          
عجیب است! مردی در میانه جنگ جهانی دوم، خونین‌ترین و خشن‌ترین درگیری تاریخ بشر، داستانی چنین مملو از لطافت‌های کودکانه بنویسد. شازده کوچولو داستان معروف آنتوان دو سنت اگزوپری، نویسنده فرانسوی و خلبان متفقین در جنگ جهانی است که شهرت جهانی دارد. اگزوپری روایت خیالی خودش را مکتوب کرده، جایی که هواپیمایش وسط صحرای آفریقا دچار نقض فنی می‌شود و پس از فرود اضطراری و نگرانی بسیار، با مهمانی ناخوانده مواجه می‌شود. کودکی که از سیاره‌ای دیگر آمده، در آن سیاره با یک گل زندگی می‌کرده است و 7 سیاره دیگر را گشته و با آدم‌های عجیب و قریبش آشنا شده و حال به زمین آمده است. در طول داستان شازده کوچولو از زبان خلبان ماجراهایش را تعریف می‌کند.

واقعا عجیب نیست که این اثر اینقدر معروف است. شازده کوچولو بسیار سوال می‌پرسد، زیرا شگفتی‌های دنیا و آدم‌هایش برای او عادی نشده. و نویسنده به واسطه پرسش‌های شازده کوچولو است که مستقیم و بدون رودربایسی و بعضا به طرز کلیشه‌ای، باورها و سبک زندگی و اهداف انسان‌های عادی را به چالش می‌کشد. انسان‌های عادی‌ای که شازده کوچولو آن‌ها را آدم بزرگ می‌خواند و از کارهای‌شان تعجب می‌کند. این که آدم‌ بزرگ‌ها همیشه و همه جا کمیت برایشان مهم است، این که قیمت خانه چقدر است و جیب افراد چقد پول دارد و فلان زمین چند متر است و قد و وزن و سن و ... همه چیزهایی که در بند اعداد می‌آید، و گویا کیفیت در این بین اهمیت ندارد، عشق ورزیدن، شادابی، تعهد شازده کوچولو به گلی که دوستش دارد، این‌ها در چشم آدم بزرگ‌ها مهم نیست، آن‌ها فقط به بزرگی اعداد توجه می‌کنند و بس! شازده کوچولو به ما گوشزد می‌کند که معیارهای‌مان را باید عوض کنیم و از بند اعداد درآییم. و از آنجایی که آدم فضایی است به خوبی اشکالات زندگی‌هامان را می‌بیند.

شازده کوچولو را زودتر بخوانید! مخصوصا اگر عدد سن‌تان از 18 بیشتر باشد. چون آدم بزرگ‌ها خیلی تعجب و بعضا مسخره می‌کنند اگر بدانند فردی با این سن مشغول خواندن کتابی کودکانه است! آری، آدم بزرگ‌ها خیلی عجیب‌اند! :)

        

55

          به نام او

🔹️هرکتابی را باید در زمان مناسبش خواند نه زودتر از موعد نه دیرتر از آن.
من شازده کوچولو را به‌طور کامل نخوانده بودم، تکه‌هایش را چندین بار خوانده و در فضای مجازی هم به‌وفور دیده بودم ولی واقعیتش رغبت نمی‌کردم به‌صورت کامل بخوانم ولی خب به‌تازگی قسمت شد و خواندم.

🔸️همان چیزی بود که حدس می‌زدم ولی اگر در دوره نوجوانی به‌عنوان اولین کتاب‌ها می‌خواندمش لذت بیشتری می‌بردم، البته در همان سالها با ترجمه احمد شاملو تا نیمه خوانده بودم ولی به‌خاطر ترجمه پر ادا و اصولش رهایش کردم.

🔸️القصه داستان مشهور و عالم‌گیر آنتوان دوسنت اگزوپری را با ترجمه ابوالحسن نجفی خواندم البته ترجمه محمد قاضی هم دم دستم بود و خیلی جاها مقابله کردم که به‌نظرم ترجمه نجفی بهتر و سلیس‌تر بود. البته از این کتاب ترجمه‌های فراوانی صورت گرفته عزیزی می‌گفت بیش از هفتاد ترجمه و مترجمان و نویسندگان خوبی هم به‌سراغش رفته‌اند، علاوه بر سه نفری که گفتم، نام کاوه میرعباسی، عباس پژمان و مصطفی رحماندوست هم در میان مترجمان شازده کوچولو به چشم می‌خورد، که البته من آنها را ندیده‌ام و البته گمان نمی‌کنم توانسته باشند از مرحوم نجفی بهتر ترجمه کنند.
        

17