بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

کاترین پاترسون و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

"رزا" در میان هرج و مرج ناشی از شروع اعتصاب کارگران کارخانه ها در شهر "لارنس"، سعی دارد تنها به درس و مدرسه توجه داشته و مادر و خواهر خویش را از شرکت در راهپیمایی ها منصرف کند. اما مادر و خواهر رزا، که خود نیز دو کارگر پرتلاش اما کم درآمدند، از این همه ظلم و بی عدالتی به تنگ آمده و هم پای دیگر همکاران خویش، از هر نژاد و کشوری، هر روز از صبح به خیابان رفته و شب هایشان را هم با بحث درباره ی تداوم اعتصاب می گذرانند. وقتی اعتصابات به اوج خود رسیده و چند نفری نیز در این راه کشته می شوند،کمیته ی حمایت از اعتصاب، از خانواده ها می خواهد تا کودکان خود را برای دوری از خشونت به شهرهایی دیگر، که ساکنان آن حاضر به سرپرستی آن ها شده اند، بفرستند. رزا به هیچ عنوان حاضر نیست برود اما اصرار مادر، او را راضی می کند. در مسیر قطار به "ورمونت" رضا با پسری آشنا می شود که مخفیانه وارد قطار شده و از وی می خواهد تا یاری اش کند. رزا از روی اجبار همه جا "جیک" را برادر خویش معرفی می کند و همراه او راهی منزل پیرزن و پیرمرد مهربانی می شود که سرپرستی آن ها را به عهده گرفته اند. از همان بدو ورود، صاحب خانه ها به خوبی درمی یابند که این دو نوجوان هیچ نسبتی با هم ندارند، اما سعی می کنند به گونه ای دیگر وانمود کنند. سرانجام پس از دیدن نوازش ها و توجه های بسیار و داشتن سه وعده ی غذای گرم و زیاد، با پیروزی اعتصاب کنندگان، قرار بر این می شود که همه ی بچه ها نزد خانواده هایشان بازگردند. صاحب خانه ها، که به خوبی می دانند پسرک کسی را ندارد و نامش در هیچ فهرستی نیست، با خوش رویی کامل او را به فرزندی می پذیرند.