مردی که می خواست خوشبخت باشد (رمان)

مردی که می خواست خوشبخت باشد (رمان)

مردی که می خواست خوشبخت باشد (رمان)

لوران گونل و 2 نفر دیگر
3.4
7 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

15

خواهم خواند

4

ناشر
نون
شابک
9786226652315
تعداد صفحات
148
تاریخ انتشار
1399/6/1

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        تصور کنید در حال گذراندن تعطیلات در بالی هستید و کمی قبل از بازگشتتان به یک شفادهنده پیر مراجعه می‎‌کنید. تشخیص او روشن است: کاملاً سالم هستید، ولی خوشبخت نیستید. به نظر می‎‌رسد این پیرمردِ حاملِ حکمتِ بی‎پایان شما را از خودتان بهتر می‎‌شناسد. روشنایی بسیار ویژه‎‌ای که او برای زندگی‎تان به ارمغان می‎اورد شما را به وسوسه‎‌انگیزترین ماجرای ممکن می‎‌کشاند: خودشناسی؛ آنچه شما را به سمت دگرگونی زندگی‎تان هدایت می‎‌کند.«مردی که می‎خواست خوشبخت باشد» داستان مهیجی است که دنیایی از انتخاب‎‌های جدید را پیش رویتان قرار می دهد و کمک می کند از بند هر چه مانع خوشبختی حقیقی‎ است رها شوید. لوران گونل، نویسنده مشهور فرانسوی، متخصص خودشکوفایی است. او چهارده سال در سراسر جهان سفر کرده و متخصصان استثنایی را دیده است: از متخصصان علوم اعصاب آمریکایی تا شَمن‎های پِرویی و خردمندان بالیایی. این کتاب عصاره تجربیات ناب اوست.
      

لیست‌های مرتبط به مردی که می خواست خوشبخت باشد (رمان)

و تو خواهی یافت گنجی را که در تو خفته استروزی که زندگی کردن آموختمتو را به سرزمین ممکن ها می برم

روانشناسانه با چاشنی قصه و داستان (لوران گونِل)

4 کتاب

لوران گونل نویسنده ی فرانسوی است که عمده آثارش رنگ و بوی فلسفه و روانشناسی دارد و یکی از پرطرفدارترین نویسندگان فرانسوی می باشد.پیشرفت و توسعه ی فردی،تحول شخصیت و خودشکوفایی هسته ی اصلی داستان های او را میسازند.نگاه گونل به انسان فراتر از دنیای مادی است و در هر حال سعی دارد انسان را به جهان معنا پیوند بزند. اساسا تبحر گونل در همین روایت داستان گونه است.گونل به زیبایی قصه میگوید و در خلال قصه موضوعات فلسفی و روانشناسی را در حوزه ی خودسازی و خود شناسی بیان میکند. آشنا ترین کتاب او برای خواننده ی ایرانی احتمالا کتاب «مردی که میخواست خوشبخت باشد» است. کتابی که نظرات مثبت و منفی زیادی را به خود جلب کرده است اما داستان پردازی کتاب هنوز خام است.شاید بهترین پردازش قصه و البته شخصیت را باید در «تو را به سرزمین ممکن ها میبرم» جست و جو کرد جایی که گونل ما را به میان قبایل بومی آمازون میبرد و سرنوشت قومی را برای ما روایت میکند. اما بهترین کتاب او «روزی که زندگی کردن آموختم» با روایت جذاب و گیرای داستان زندگی به ظاهر موفق جاناتان نیست، کتابی است که محجور مانده و کمتر به آن پرداخته شده « و تو خواهی یافت گنجی را که در تو خفته است» که در نسخه ی انگلیسی با نام آلیس سوال میپرسد به چاپ رسیده و فضای جست و جو گونه ی آلیس در سرزمین عجایب را در عنوان تداعی میکند.کتابی که حتی مسیحیت رایج در جامعه و فرهنگ غربی را به چالش میکشد و در اخر گنج خفته در وجود انسان را نمایان میسازد. گونل بهترین آثار حوزه ی خودشناسی را نوشته است که اگر شناخته شود میتواند اثراتی شگفت انگیز در زندگی هر کسی پدید آورد. گونل را به عنوان یکی از سه نویسنده ی محبوبم به شما معرفی میکنم.

یادداشت‌ها