معرفی کتاب تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ اثر نادر ابراهیمی تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ نادر ابراهیمی 4.1 8 نفر | 4 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 14 خواهم خواند 1 ناشر انتشارات امیرکبیر شابک 9789640024058 تعداد صفحات 173 تاریخ انتشار 1403/1/1 توضیحات کتاب تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ، نویسنده نادر ابراهیمی. بریدۀ کتابهای مرتبط به تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ سمیرا صفار 1404/3/30 تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ نادر ابراهیمی 4.1 4 صفحۀ 66 انسان، نابینا، هزاربار بهتر از آنکه چشمانی بیروح، بیگذشته، و بیعاطفه امّا دقیق و تیزبین داشتهباشد. انسانِ نابینا، روحِ بلندپروازِ پنهانکاری دارد؛ امّا انسان، با چشمانی سرد، روح ندارد؛ و انسان، بدون چشمهایی مملو از روح، اصولاً انسان نیست... 0 3 سمیرا صفار 1404/3/30 تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ نادر ابراهیمی 4.1 4 صفحۀ 117 آخر چگونه ممکن است چنین جهان گندیدهیی را، بدون هیچ معجزهیی، از گندیدگی نجاتداد؟ 0 4 قلندر 1404/6/1 تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ نادر ابراهیمی 4.1 4 صفحۀ 68 بیزارم از اطنابِ مُمِل،حتی اگر ایجاز، مُخِل باشد. 0 1 قلندر 1404/5/29 تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ نادر ابراهیمی 4.1 4 صفحۀ 45 سنگ اول استبداد، مصلحت اندیشی در باب دیگران است - بی آنکه مصلحت اندیش به واقع، حق انسانی و فرهنگی مصلحت اندیشی را داشته باشد. 0 3 یادداشتها محبوبترین جدیدترین نرگس عابدی 1404/3/20 بدون شک تا مدتها بعد از خوندنش ذهنتون درگیرش میشه :) 0 2 نسرین شفیعی 1404/5/11 خیلی عالی بود 0 0 لیلی سلطانی 1404/5/13 تا وقتی کتاب را بخوانم، نمیدانستم نادر ابراهیمی که از نویسندگان محبوبِ ایرانیام است، چنین کتابی نوشته. این کتاب کوتاه و تأملبرانگیز، فلسفهی عمیقی را به زبانی ساده و خودمانی باز میکند. نادر ابراهیمی با قلم شیرینش، دغدغهی پیچیدهی هویت انسانی در مواجهه با علم و تکنولوژی را به زیبایی تصویر کرده. داستان پدربزرگی که آرامآرام اعضای بدنش با قطعات مصنوعی جایگزین میشود و حکایت یک هشدار بزرگ: پیشرفت علمی بدون تفکر اخلاقی، ممکن است هویت و روح انسان را از او بگیرد. 0 5 قلندر 3 روز پیش واقعاً نمیدانم از چی بگم. از قلم نادر ابراهیمی؟ که یجوری ما را شیفته پدربزرگ کرد که بلاشک مطمئنم همه تو دلمون به خودمون گفتیم:"عجب پدربزرگی، کاش ما هم همچین پدربزرگ میداشتیم." یا اصلا از خود داستان، که اتفاقات اوایل کتاب یجوری ما را شوکه کرد که واقعا تا مرز گریه آدم میرفت —و شاید هم بعضیها از این مرز رد شدند. ولی متاسفانه، هرچقدر گذشت، احساسات و عواطف و شوق و اشتیاقی که اوایل کتاب داشتم را از دست دادم و داستان در اواسطش از ریتم افتاد. حس میکردم یک اتفاقی هی تکرار میشود، منتها به شکلی متفاوت. پایان کتاب هم شوکهکننده بود و به یاد ماندنی. یک شیرینیِ تلخی در پایان کتاب بود که همین، کتاب رو خاطرهانگیز کرد. 0 2