یک گرگ، یک اردک، یک موش

یک گرگ، یک اردک، یک موش

یک گرگ، یک اردک، یک موش

مک بارنت و 3 نفر دیگر
3.8
8 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

1

لیست‌های مرتبط به یک گرگ، یک اردک، یک موش

وسط این کتاب یک دیوار استقدم یازدهمیک گرگ، یک اردک، یک موش

خواندنی های من۳

3 کتاب

من اسمی برای این لیست انتخاب نکردم انتخاب عنوان و دلیل پیشنهاد با شماست. این سه مجموعه ذهن هر فردی را فارغ از هر سنی پس از خواندن درگیر پرسش های بسیار می کند بازیگوشانه تخیل را قلقک می دهد و هر کس می تواند برداشت متفاوتی داشته باشد. البته از نظر من قدم یازدهم نسبت به دو اثر دیگر اثر متوسطی به نظر می رسد زیرا نویسنده در فرآیند داستان با اشاره های مستقیم قاشق نشسته اش به سلامت غنای ادبی و ماهیت فلسفی موضوع آسیب رسانده است. به هر حال چرا این سه مجموعه ا ز نظر من خیلی بهم مرتبط هستند زیرا مکان و جبر تاثیر آن بر بروز یک واکنش به خصوص باعث می شود از جهاتی آن را در یک راستا قرار داد. اردک و موشی که از ترس گرگ به درون خود گرگ پناه بردند و ترجیح می دهند از جهان بیرون جدا باشند . بچه شیری که در قفس به دنیا آمده است و همیشه در طول قفس ده قدم برداشته است اما در قدم یازدهم به میله های قفس خورده است اما روزی فرصتی فراهم می شود تا در جهان بیرون از قفس تصمیم بگیرد قدم یازدهم را بردارد یا نه . شوالیه یی که پشت یک دیوار امن زندگی می کند و به گمان خودش آن دیوار محافظ ، او را از خطر غولی که آن طرف زندگی می کند نجات می دهد اما چه می شود اگر یک روز با جهان آن طرف دیوار رو به رو شود. در این سه داستان، مکان یکی از عناصر بارز است که توجه مرا جلب می کند و من بیشتر از درونمایه و پیام به مکان و تاثیر آن بر شکل گیری شخصیت توجه می کنم البته هنوز نمی دانم در چارچوب چه نظریه ای می توان به آن پرداخت یا از جانب کدام زیر شاخه از علوم انسانی می توان آن را بررسی کرد با توجه به این که ادبیات کودک و نوجوان یک رشته بینا رشته ای ایست آیا مفاهیم نظری جامعه شناسی می تواند به شفاف ساختن فرض من کمک کند یا فلسفه یا روانشناسی ... در حال حاضر ایده ای ندارم اما در عملکرد این سه شخصیت عنصر مکان را بیشتر دخیل می دانم چون فرض می کنم مکان باعث در خودفروماندگی ، شکل گیری کلیشه های ذهنی ، ایجاد توهم توطئه و احساس خطر در شخصیت های داستان شده است. بر این اساس اگر چارچوب نظری پژوهش را پیدا کردم کنجکاو هستم که این سه شخصیت در کدام دسته بندی قرار می گیرند و چه قدر می توانند به مکان داستانی که زندگی من در آن اتفاق می افتد شباهت داشته باشند.

یادداشت‌های مرتبط به یک گرگ، یک اردک، یک موش