Ms.nobody ؛)(=

Ms.nobody ؛)(=

@Ms.nobody

23 دنبال شده

120 دنبال کننده

            من هیچکسم! تو کیستی؟
آیا تو نیز هیچکسی؟
پس اینگونه ما دوتاییم، فاش مکن
زیرا تبعیدمان می‌کنند
چقدر ملالت آور است کسی بودن
امیلی دیکنسون
          

یادداشت‌ها

        نورا در عروسکخانه و سروان در پدر به دنبال درمان خلأهای دوران کودکی هستند، شاید خلائی از جنس کمبود توجه پدر و مادر، بنابراین  نورا در همسرش به دنبال پدرش می گشت و سروان همسرش را مادر خویش  می پنداشت.
نورا و سروان  بین آن که شریک زندگی شان همسر آنهاست یا والدینشان به نوعی دچار تناقض هستند می توان گفت 
نورا و سروان هر دو  قربانی  استبداد های  کلیشه ای   جامعه در مورد جنسیت هستند آنها تعریف جامعه را از جنسیت خود پذیرفته اند.  یک مرد مسئول تمام و کمال خانواده است اما  یک زن مقام  زیردست را دارد و هیچ نقش اساسی در مدیریت خانواده ندارد.
در پایان سروان در نمایشنامه پدر دچار فروپاشی روانی شد چون لارا هویت او را به عنوان یک مرد و پدر  مورد هدف قرار داد اما با آن که در نمایشنامه عروسکخانه هویت نورا به عنوان زن و یک مادر زیر سوال رفت به جای فروپاشی روانی به خودشناسی رسید و به استبداد های کلیشه ای جامعه اش در رابطه با زن پی برد. در این تقابل  سروان خودش را  به پایان رساند  اما نورا از نو خودش را ساخت. 

پی نوشت:
هنوز نمی دانم  در مورد لارا باید چگونه قضاوت کرد اما لارا نسبت به سروان خشم منفعل داشت احساساتی که سرکوب کرده بود لارا دلش می خواست به اندازه ی سروان موقعیت اجتماعی داشته باشد و در جامعه نقش موثر داشته باشد تنها چیزی که می توانست به آن  تسلط داشته باشد و قدرتش را نشان بدهد  دخترش بود. 
لارا عاشق کنترل کردن و سلطه گری بود اگر دخترش را  از دست می  داد نمی توانست این قدرت را داشته باشد حتی با همین نقش مادری به سروان اعمال نفوذ داشت یعنی نقش مادری برای لارا یک ابزار برای اعمال قدرتش بود. 
لارا از رفتار تبعیض آمیز جامعه اش نسبت به زنان عصبانی بود اگر سروان آشکارا سلطه گری داشت لارا یاد گرفته بود کنترل و سلطه گری اش  را پنهان کند به گونه ای  که کسی متوجهش نشود اگر  سروان آشکارا خشونت داشت خشونت های لارا پنهانی بود که از این  نظر برای من جالب  بود گاهی مردها به صورت پنهانی و مبهم مورد خشونت و آزار قرار می گیرند به گونه ای که خودشان  یا حتی جامعه متوجه نمی شود. 

سروان لارا را  بیشتر از خودش می شناخت متوجه دسیسه های لارا بود اما نمی خواست قبول کند اگر  لارا این گونه  رفتار می کند  تاحدودی تقصیر سروان هم هست  به خاطر همین  سروان فکر می کرد عقده ها و حقارت های لارا به خاطر بی سوادی و عدم آگاهی اوست  برای اینکه  دخترش دچار این سرنوشت نشود  تصمیم گرفت  او  را  با حضور در جامعه تحصیلکرده و فرهیخته بار بیاورد  اما حتی این رشد و توسعه فردی در خدمت تربیت فرزند بود.
یکی از دلایلی که لارا اجازه نمی داد دخترش از خانه برود  این بود که می ترسید دخترش پس از رشد و توسعه فردی متوجه ضعف های شخصیتی مادرش شود  و او را طرد کند حتی پدرش را بیشتر از او  تحسین کند. 

به طور کل  در  این نمایشنامه پدر و مادر می خواستند  از طریق سو استفاده از دخترشان  قدرتشان  را  به دیگری  ثابت کنند دخترشان  برای  آنها یک وسیله بود انگاری که به عنوان یک انسان هیچ هویتی از خودشان  نداشتند  اگر پدر یا مادر نباشند پس هیچی نیستند.


 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

        شرح عکس:  پزشکی که برای اولین بار درباره ویروس کورنا هشدار داد و به خاطر ابتلا به ویروس کورنا فوت کرد.
صفحه مجازی این پزشک به دیوار ندبه چین معروف هست مردم در صفحه مجازی ایشون درد و دلهاشون رو می نویسن  مرگ این پزشک برای جامعه چین تکان دهنده بود به گونه ای که دولتمردان چین با این که در ابتدا با  این پزشک به خاطر افشاگریش برخورد جدی  کردن  و بهش هشدار دادن بعد از مرگش از اون قهرمان ساختن و ازش استفاده ابرازی کردن 

موقع خوندن کتاب با خودم می گفتم   کاش  یه رمان بود  زیادی برای واقعیت وحشتناکه 😥 دارم به این نتیجه می رسم اگه مردم یه منطقه اسیر دست یه دیکتاتورن  و آزادی بیان ندارن یه عده ساحل نشینِ عافیت طلب برای خودشون  بی خیال  لم دادن و  فکر می کنن  بهشون ربطی نداره  چون تا زمانی که خودشون در آرامش هستن  هیچ  اهمیتی نداره  اما در واقعیت  این شکلی نیست وقتی آتیش از یه منطقه شروع می شه به سایر مناطق هم می رسه  کاش ساده از کنارش نگذرن 

نویسنده  این کتاب که از قضا سابقه سیاسی هم داشته نسبت به خفقان و استبداد جامعه اش بی تفاوت نیست  به ووهان می ره تا از  وضعیت شیوع کورنا   گزارش تهیه کنه حتی با این  که ممکنه تحت نظر باشه و نتونه کتابش رو تموم کنه آدم های زیادی حاضر نیستن باهاش مصاحبه کنن در واقع با نوشتن  این کتاب یه جورایی سر زندگیش ریسک می کنه ...

سال ۲۰۱۹  بعضی  از دوستانم  بعد از شنیدن اخبار می گفتن  که  ایول دولت چین چه قدر قشنگ تونسته بحران کورنا رو مدیریت کنه اما نمی دونستن واقعیت یه چیز دیگه است   توی این کتاب به این حقیقت اشاره می شه که  مسئولان چینی آمار رو دستکاری کردن در ابتدای اپیدمی که هنوز نامی برای این ویروس وحشتناک نبود  و علائمش مشخص نبود  از پزشکان و کادر درمان خواستن علت مرگ رو چیزی دیگه ای ثبت کنن اجازه ندادن خیلی از مرگ و میر ها ثبت بشه  

از طرفی   مردم ووهان  هم در اوایل اپیدمی   از مرگ و میر های گسترده و چگونگی شیوع  چیزی  زیادی نمی دونستن  پزشکان شاهد مرگ افراد بسیاری بودن متاسفانه  دولت در ابتدای اپیدمی   همچنان در اخبارش می خواست به هر نحوی همه چیز رو عادی نشون بده  اجازه نمی داد پزشکان لباس محافظ بپوشن  چون توجه ها رو جلب می کرد حتی دولت  در بعضی مواقع بیمارها رو از قرنطینه با وجود بدحالیشون مرخص می کرد تا نشون بده شرایط عادی شده حتی در اخبارش به گونه ای به مردم القا می کرد  این ویروس  از انسان به انسان  منتقل نمی شه در ووهان بیمارستانها با کمبود دارو مواجه بودن  در قسمت پذیرش افرادی  برای پذیرش یا ترخیص بیماران  تصمیم می گرفتن  که پزشک نبودن  اطلاعات  بیماران توسط اطلاعات چین  بایگانی می شد حتی پزشکان به اونها دسترسی نداشتن  دستیابی به دارو و خدمات پزشکی دشوار شده بود  سیستم حمل و نقل قدغن شده بود بعضی از مریضها به این خاطر می مردن  عجیب تر از همه دولت دائما به خاطر مدیریت و تدیبر های به موقع از خودش تشکر می کرد که باعث می شد دوستانی که در ابتدای یادداشت اشاره کردم تحسینش کنن 

حالا توی این شرایط که خفقان همه جارو گرفته پزشکان و افراد دغدغه مند  غیر مستقیم می خوان به مردم بگن   یه خبرایی  هست مراقب باشن  خیلی از این افراد بازداشت می شن بعد از مدتی خود توده  مردم هم متوجه بغرنج بودن اوضاع می شن اما  فضای مجازی تحت نظره حتی  سازندگان شبکه های مجازی همکاری مستقیمی با دولت در سرکوب دارن...
 


      

27

باشگاه‌ها

🎭 هامارتیا 🎭

135 عضو

مرد بالشی

دورۀ فعال

محاکات

272 عضو

تسخیرشدگان: اقتباسی از رمان داستایفسکی

دورۀ فعال

فعالیت‌ها

Ms.nobody ؛)(= پسندید.
عدالت چه باید کرد؟

27

Ms.nobody ؛)(= پسندید.
بادبادک باز

4