دختر جان، خودت باش! (صورتت را بشور دخترجان!)

دختر جان، خودت باش! (صورتت را بشور دخترجان!)

دختر جان، خودت باش! (صورتت را بشور دخترجان!)

ریچل هالیس و 2 نفر دیگر
3.1
81 نفر |
21 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

15

خوانده‌ام

252

خواهم خواند

53

ناشر
مند
شابک
9786229708712
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1400/5/4

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        تا به حال این فکر به سرت زده که آن قدرها هم که باید خوب نیستی؟ که به اندازه کافی لاغر نیستی؟ که مادر بدی هستی؟ آیا این فکر به سرت زده که لیاقتت همین است که با تو بدرفتاری شود؟ که هیچ ارزشی نداری و هرگز به جایی نخواهی رسید؟ تمامی این ها دروغ است. دروغ هایی که توسط جامعه، رسانه ها، خانواده هایمان، یا صادقانه بگویم، توسط خود شیطان ساخته شده و تداوم یافته اند. این دروغ ها برای اعتماد به نفس و توانایی های ما خطرناک و ویرانگر هستند. بزرگ ترین گناه این دروغ ها این است که اصلا آن ها را نمی شنویم. ما به ندرت دروغ هایی را که درباره خودمان ساخته ایم می شنویم چون سال هاست که آن ها با صدای بلند در گوش هایمان نجوا می شوند و از این رو شنیدن شان تبدیل به امری عادی شده است. حرف های نفرت انگیزی که هر روز بر سرمان آوار می شوند اما متوجه شان نمی شویم. تشخیص دروغ هایی که در مورد خودمان باور کرده ایم کلید تبدیل شدن به نسخه بهتری از خودمان است. اگر هم زمان با علم به این که بر ناملایمات زندگی مان تسلط داریم بتوانیم مرکز اصلی آن ها را نیز پیدا کنیم آن وقت است که می توانیم به درستی مسیرمان را تغییر دهیم.
      

یادداشت‌ها

          *بسم الله الرحمن الرحیم*

ریچل هالیس که در چند سال اخیر نامش به عنوان یک زن موفق بر سر زبان ها افتاده،در این کتاب تجربیات شخصی زندگی اش و موفقیت ها و ترس ها و شهامت روبه‌رو شدن با آن ها را بیان کرده.


کتاب در دسته کتاب های موفقیت قرار میگیرد، کتاب هایی که سعی در القای یک سرمشق یکسان را به همه دارند، در صورتی که من به شخصه معتقدم شیوه زندگی، فرهنگ،جغرافیا،وضعیت اقتصادی متفاوت و همه و همه باعث میشود راهی که یک نفر را به رم رسانده، دیگری را حتی به سرکوچه شان هم نرساند:/!
   از این نظر که نویسنده بدون هیچ خجالتی بعضی مسائل را بیان کرده، و اینکه شهامت روبه رو شدن با ترس ها و جنگیدن با آن ها را سعی میکرده در خودش ایجاد کند، و چیزهای دیگر که کم هم نبودند را دوست داشتم. اما خب به نظر من درکل این دست کتاب ها را نمیتوان کاربردی دانست.
ترجمه کتاب هم خیلی خوب بود.
اگر به این دست کتاب ها علاقمندید به نظرم پیشنهاد خیلی خوبی برای شما خواهد بود. اما سلیقه من نبود، با این وجود کمی دوستش داشتم:)
پ.ن:ضمنا نویسنده در سال۲۰۲۰ از همسرش جدا شده. به نظرم نکته خوبی است که در هنگام مطالعه یادتان باشد که نویسنده خودش هم شکست هایی از این دست را داشته و موفق صرف نیست. (هرچند که امروزه بعضی ها طلاق و جدایی را موفقیت میدانند!)
        

14

Haniyeh

Haniyeh

1402/10/12

          به طور خلاصه این کتاب، یه راهنمای خودیاری و موفقیت برای زنان هست. البته شاید بعضی بخشها به درد همه فارغ از جنسیت بخوره. نویسنده کتاب، ریچل هالیس، تلاش کرده تا با استفاده از تجربیات خودش در زندگی به عنوان کسی که از مشکلات گذر کرده یا درحال تلاش برای عبور از اوناست، به کسانیکه مشکلاتی مشابه اون دارن کمک کنه. کتاب از ۲۰ بخش تشکیل میشه و درباره مسائلی مانند ارتباط با دیگران، شغل و زندگی خانوادگی، اعتماد به نفس و خودباوری و... صحبت میکنه.
⇦ نقاط قوت کتاب:
↜ نثر روان و انسجام ذهن نویسنده هنگام نوشتن هربخش جهت رساندن منظور موردنظر و مربوط بودن پاراگرافهای نوشته شده در یک بخش. 
↜ ترجمه روان که باعث میشه به راحتی با کتاب ارتباط برقرار کنید.
↜ تعریف کردن خاطرات میتونه اثربخشی جملات انگیزشی یا جملاتی که شما رو از یک عادت نهی میکنه یا به اون دعوت میکنه و مانند اینها، بالاتر ببره. در در زندگی روزمره هم از تجربیات گذشته خود یا دیگران برای مواجهه با شرایط پیشِ رو و حل مسئله کمک میگیریم.
↜ نویسنده کتاب به جای استفاده از باور "من هیچ مشکلی ندارم"، از اینکه اون هم زمانی درگیر بوده یا همین الان هم دغدغه داره صحبت میکنه. بنابراین میدونید که با یک انسان فوق‌العاده که هیچ سختی نداشته و الان فقط در کتابش شعار میده طرف نیستید.
⇦ نقاط ضعف کتاب:
↜ در بعضی قسمتها تناقض وجود داره. جایی گفته میشه دست از تلاش برندارید و دوباره میبینید از شما میخواد دست از تلاش بردارید و استراحت کنید و سخت نگیرید. سردرگمی در این موارد باعث اثربخشی کم یا حتی بی تاثیرشدن متن میشه.
↜ بعضی عقاید اشکال دارن. ریچل هالیس درجایی از کتاب تلاش میکنه بگه که نظر منفی دیگران نباید شما رو تحت تاثیر قرار بده اما به جای جا انداختن این باور، به شما میگه که نظرات رو نخونید و نبینید! به عنوان فردی که صاحب یک کسب و کار و نویسنده کتابهای خودیاری هست، توقع دیدن چنین جمله ای رو نداشتم. این یعنی چون نمیتونی نظر منفی رو تحمل کنی، پس سعی نکن بفهمی چه اشکالی در کارت وجود داره.
نمونه دیگه، خرید یه کیف بسیار گران هست که به هدف اون تبدیل شده و پس از خرید اون احساس میکنه ارزشمنده. میخواد بگه برای خواسته خود تلاش کنید ولی مثالی که میزنه باعث شد فکر کنم واقعا تنها چیزی که میتونست مثال بزنه و دیگران رو برای رسیدن به هدف باانگیزه کنه همین بود؟ مگه این همه از موفقیت کسب و کارش نمیگه؟ چرا از هدفهایی در این سطح صحبت نمیکنه؟ شاید بگید چون میخواد ملموس باشه اما مثال دیگه‌ای با مضمون "ازدواج با مت دیمون" هم زده شد. اینها چیزهایی نیست که باهاش به کسانیکه درباره کار، خانواده و... دچار مشکل هدف گذاری و دنبال کردن رویای خود هستن امید بدید!
⇦ درنهایت باید بگم با چیزهای دیگه‌ای مثل اینکه "فقط بچه را زنده نگه دارید، همین کافیست" و شبیه اون هم مخالف بودم، اما درهرحال بیشتر بخشهای کتاب خوب بودن. و البته جملات قشنگی مثل "من درست جایی هستم که به آن تعلق دارم" یکی از دلایلی هست که باعث شد که این کتاب از جمله کتابهای مورد علاقه من باشه. میتونید اگر خواستید یکبار اونو امتحان کنید. من این کتاب رو پیشنهاد میکنم.

پ.ن: "خودت باش دختر" با نام "صورتت را بشور دختر " هم در ایران به چاپ رسیده.
        

5

          "خودت باش دختر!" یا "صورتت را بشور دخترجان! "
کتابی بود که فکر میکنم یه‌جورایی برای بیست ساله شدنم به خودم هدیه دادم. از همون اولی که از منتشر شدنش باخبر شدم، احساس کردم باید بخونمش. هیچ وقت حرف‌های کلیشه‌ای و شعاری انرژی مثبت به خورد من نرفته و نخواهد رفت. و خوشحالم که این کتاب هم اصلاً اونجوری نبود.
ریچل هالیس نشسته، از خودش میگه، از تجربیاتش، از مشکلات و دغدغه‌هاش و از کارهایی که برای کنار اومدن یا حل کردن اون مشکل کرده. 
تو کل ۲۰فصلی که از این کتاب خوندم، حس شعاری بودن یا غیرملموس بودن نداشتم. با اینکه شاید فصل‌های زیادیش مربوط به مشکلات و دغدغه‌های یک مادر بود. ولی بیشتر فصل‌هاش برام مفید بود. 
تکه‌هایی از کتاب که برای خودم خط کشیدم که بعدها برگردم بهش:
" زمانی که یک انگشت خود را به سمت دیگری می‌گیرید و او را مسخره می‌کنید، سه انگشت دیگر شما به سمت خودتان خم شده‌اند!"
.
"قضاوت‌های ما مانع ایجاد ارتباط عمیق و غنی با دیگران می‌شوند چون همچنان به فرضیه‌های بی‌اساس که در ذهن از دیگران ساخته‌ایم، پایبند هستیم."
.
"اگر مایل به تشکر از کارهای مثبت در گذشته نیستید، حق ندارید نسبت به اشتباهات گذشته شاکی باشید."
        

0