معرفی کتاب کمی قبل از خوشبختی اثر انیس لودیک مترجم منصوره رحیم زاده

کمی قبل از خوشبختی

کمی قبل از خوشبختی

انیس لودیک و 1 نفر دیگر
3.8
15 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

8

شابک
9789641913696
تعداد صفحات
298
تاریخ انتشار
1399/8/18

توضیحات

        
برنده ی جایزه ی خانه مطبوعات فرانسه در سال 2013
«کمی قبل از خوشبختی» دومین، مهم ترین و موفق ترین رمان نویسنده ی معاصر فرانسوی، انیس لودیگ، است. سطر به سطر این اثر که در سال 2013 برنده ی جایزه ی خانه ی مطبوعات فرانسه شد، سرشار از احساسی ناب، طنزی لطیف و از همه مهم تر درس هایی برای زندگی ست که نگاه خواننده به زندگی را برای همیشه تغییر می دهد. همان طور که روزنامه ی معتبر فیگارو این رمان را توصیف کرده است، «کمی قبل از خوشبختی به کتابهای تصنعی که به زور سعی دارند افکار منفی خوانندگان شان را تغییر دهند، شباهتی ندارد. مطالعه این رمان درست مثل زندگی کردن یک داستان واقعی است.»
«هیچ وقت تسلیم نشو. شاید آن زمان که تسلیم می شوی، دو ثانیه پیش از معجزه باشد...»
از متن کتاب

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به کمی قبل از خوشبختی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به کمی قبل از خوشبختی

یادداشت‌ها

🤸 Misaroww

🤸 Misaroww

1404/5/17

          از همان صفحه‌های اول، کتاب مرا وسط روزمرگی‌هایم نشاند؛ جایی که اتفاق خاصی نمی‌افتد، اما همه‌چیز زنده است. روایتش مثل دست گرمی بود که بی‌صدا روی شانه‌ام می‌نشست و یادم می‌آورد: قرار نیست منتظر لحظه‌ای استثنایی بمانم تا زندگی کنم؛ زندگی همین دم‌های کوچک و معمولی است که گاهی نادیده می‌گیرم.

انیس لودیگ در توصیف صحنه‌ها بی‌نهایت دقیق و مینیمال عمل می‌کند؛ نه اضافه می‌گوید و نه بیهوده شلوغ می‌کند. کلماتش همان‌قدر حساب‌شده‌اند که قاب‌بندی‌های آرام و شاعرانه‌ی فیلم‌های کم‌دیالوگ ژاپنی. جملات کوتاه، مکث‌ها، و تصویرسازی‌های بی‌شتابش کاری می‌کند که خودم را وسط همان کادرهای زیبایی حس کنم که از اتفاقات کوچک روزمره ساخته شده‌اند.

بخش سفر با یک غریبه و اعتماد کردن به او، از آن قسمت‌هایی بود که عمیقاً با من ماند. من هم مثل ژولی و لولو، انگار پا به آن سفر گذاشته بودم، با هر قدمشان هوا را نفس می‌کشیدم و بهترین سفر عمرم را تجربه می‌کردم.

شاید این کتاب شخصیت‌های زیادی نداشته باشد، اما همان چند نفر، آن‌قدر عمیق حرف می‌زنند که هر مکالمه‌شان مثل یک «دیپ چت» ناب و لذت‌بخش می‌ماند؛ از آن گفت‌وگوهایی که حتی وقتی سکوت می‌کنند، باز هم چیزی درونت تغییر می‌کند.

«کمی قبل از خوشبختی» برای من یک یادآوری ماندگار بود: زندگی از همین حالا شروع شده است، همین لحظه‌ای که در آن هستم. خودم چندین بار خوندمش و هر وقت دلم میگیره و نیاز دارم به مرور یک متن آشنا، همیشه پناه من میشه

پیشنهاد لونامیسارویی: اگر از خوندن این کتاب لذت بردید، بهتون کتاب دوستش داشتم اثر آنا گاوالدا رو هم پیشنهاد میکنم ( و برعکس) 
        

6