لیست‌های کتاب

پاریس فرانسهسال های افول‬‏‫: پاریس دهه ی 1930پاریس: جشن بیکران

شکسپیر و شرکا

6 کتاب

پس ازپایان جنگ جهانی اول و از حدود سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ و آغاز جنگ جهانی دوم پاریس به یک کانون ادبی بزرگ در اروپا تبدیل شده بود. علاوه بر شاعران و نویسندگان فرانسوی بسیاری از شاعران و نویسندگان و منتقدان ادبی و هنری بزرگ اروپایی و آمریکایی نیز در پاریس حضور یافتند.... سال ۱۹۱۹ و کمی قبل از به اوج رسیدن این جریان ادبی بزرگ سلویا بیچ که زنی آمریکایی بود تصمیم گرفت برای ادامه زندگی در پاریس بماند و با کمک‌های دوستش آدرین مونیه اولین کتابفروشی انگلیسی زبان پاریس را افتتاح کرد؛ کتابفروشی شکسپیر و شرکا... سیلویا به واسطه دوستی با آدرین مونیه با بسیاری از بزرگان ادبیات پاریس در اون روزگار دوست شد و از همان روزهای اول پای بزرگانی چون لاربو، آندره ژید ، دوامل ، فارگو ، رومن و خیلی‌های دیگر به شکسپیروشرکا باز شد... حدود یک سال بعد سروکله ارنست همینگوی جوان نیز پیدا شد و کمی بعد ملکم کاولی هم از راه رسید... تابستان ۱۹۲۰ جیمز جویس و ازرا پاند هم از انگلستان آمدند. در سال‌های بعد مک آلمن ، برایهر ، فورد مکس فورد ، فیتز جرالد ، پره وو ، تی‌ اس الیوت ، ساموئل بکت ، جرج انتایل ، بسکی سایه و خیلی‌های دیگر هم از راه رسیدند. و همه ی این‌ها در شکسپیر و شرکا به دور سیلویا بیچ جمع شدند و آثار درخشانی در ادبیات و هنر خلق کردند. بسیاری از افراد شهرت شکسپیر و شرکا را به دلیل حضور این نویسندگان بزرگ می‌دانند اما حقیقت برعکس این داستان است... این سیلویا بود که محفل و پناهگاهی امن برای حضور این نویسندگان و شاعران در شکسپیر و شرکا ایجاد کرد، او بدون هیچ چشم داشتی از هر استعدادی که احساس میکرد ارزشمند است حمایت می‌کرد و بسیاری از این نویسندگان و شاعران مدیون تلاش‌های سیلویا بیچ هستند همچون جیمز جویس که دقیقا زمانی که هیچکس حاضر نبود کتاب اولیس او را که یک شاهکار ادبی محسوب می‌شد، به این دلیل که محتوایش غیراخلاقی تشخیص داده شده بود چاپ کند، این سیلویا بیچ بود که به عنوان اولین کتاب انتشارات شکسپیروشرکا این کتاب را چاپ کرد. و بعد آنرا بین کتاب‌های شکسپیر بسته‌بندی می‌کرد و به انگلستان و امریکا می‌فرستاد. و تا ده سال بعدهم تنها ناشر اولیس بود. و یا همینگوی که بعد از همه ی حمایت‌های سیلویا حتی زمانی که یک نویسنده اسم و رسم دار شد باز این سیلویا بود که اولین آثار اورا ترجمه و در فرانسه و اروپا به فروش رساند.... این لیست متشکل از کتاب‌هایی است که به همان روزهای طلایی دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ پاریس می‌پردازد... این لیست به روز خواهد شد...

91

جین ایرغرور و تعصبصبحانه قهرمانان

پیشنهادهای کتاب‌فروشان هاروارد

100 کتاب

کتاب‌فروشی جای محشری است! هم به خاطر حضور کتاب‌ها و هم کتاب‌فروشان. کتاب‌فروشان [خوب]، اطلاعات کاملی در مورد کتاب‌ها دارند و کافیست سلیقه‌ی کتاب‌خوانی شما دستشان بیاید تا با پیشنهادهای معرکه‌شان غافلگیرتان کنند. یک کتاب‌فروش خوب می‌تواند شما را به کتاب محبوبِ بعدی‌تان معرفی کند و حتی بر مسیر کتاب‌خوانی شما تأثیر بگذارد. یکی از دلایل منحصربه‌فرد بودن تجربه‌ی خرید از کتاب‌فروشی، همین کتاب‌فروشان هستند. در همین راستا، کتاب‌فروشی هاروارد، اوایل دهه‌ی 2000 میلادی، در یک اقدام تحسین برانگیز پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشانش را جمع‌آوری و مرتب و نتیجه را در قالب یک لیست صدتایی منتشر کرده است. حالا افرادی هم که به صورت مجازی از این کتاب‌فروشی خرید می‌کنند، می‌توانند پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشان را ببینند تا تجربه‌ی خرید حضوری از کتاب‌فروشی برایشان تا حدی شبیه‌سازی شود. (به دلیل محدودیت صدتایی بهخوان صرفاً کتاب‌های اول مجموعه‌های ارباب حلقه‌ها، کمدی الهی، نیروی اهریمنی‌اش و نارنیا ضمیمه شده‌اند)

88

پیش رویجامعه های ماقبل صنعتی: کالبدشکافی جهان پیشامدرنبرج سکوت

سیاهه‌ی دوصد

100 کتاب

15 سال پیش «سیاهه‌ی صدتایی رمان» را نوشتم. در این فاصله‌ی پانزده ساله بیش از هزار کتاب جدی خوانده‌ام که 920 تا را شماره زده‌ام و یادداشتی ولو کوتاه نوشته‌ام درباره‌شان. بارها از من خواسته‌اند که افزونه‌ای بزنم بر سیاهه‌ی صدتایی و مثلاً سیاهه‌ی دوم را بنویسم و من همیشه بهانه آورده‌ام که هر که صد رمان بخواند، خود در رمان قریب‌الاجتهاد است و ادامه را به سلیقه‌ی تربیت‌یافته‌ی خودش انتخاب خواهد کرد. فرار از مصاحبه با همشهری جوان و پیگیری‌های مداوم خانم حورا نژادصداقت باعث شد تا قبول کنم سیاهه‌ی جدیدی بنویسم. اما این سیاهه، سیاهه‌ی دوم نیست. حتا سیاهه‌ی رمان هم نیست. در حقیقت انتخابی‌ست از به‌ترین کتاب‌هایی که در این پانزده سال خوانده‌ام. می‌خواستم به ترتیب اهمیت باشند که این ترتیب هم رعایت نشد. بیش از بیست ساعت کار مفید و پنجاه ساعت کار غیرمفید به انتخاب آثار گذراندم و حاصل‌ش شد همین «سیاهه‌ی دو صد». اما توضیحی مهم راجع به «سیاهه‌ی دو صد». تنها به رمان نپرداخته‌ام، اما به یقین می‌گویم که هیچ عنوانی هرگز از مفهوم ادبیات تهی نیست در این سیاهه. اگر دقیق‌تر بنگریم و رمان را ادبیات تعلیق بدانیم، می‌توان گفت که آن‌چه در این سیاهه آمده است حتا در سرزمین‌های دوردست از مرزهای کشور رمان، تنه می‌زند به رمان. یعنی کتاب تاریخی و مقاله‌ی بلند و حتا متن‌نامه‌های مذهبی در این سیاهه تعلیق دارند و از منظر ادبیات به آن نگاه شده است. اصح و ادق این که رمان‌نویس ام‌روز نیاز به متونی دارد که پیکره‌ی داستان را نشان بگیرد؛ پیکره‌ای که دیگر نه شخصیت است و نه فضا و نه حتا درام؛ پیکره‌ای که ذات مفهومی رمان است... همه‌ی عناوین انتخاب شده با این پیکره هم‌راستاست. «سیاهه‌ی دوصد» سیاهه‌ای است از جنس ادبیات برای رمان‌نویس... ثلث‌ش حتما سلیقه‌ی من نگارنده است اما یحتمل دوسوم‌ش مشترک است در بسیاری نگاه‌ها... خوش‌حالی دیگری دارم که نمی‌توانم پنهان‌ش کنم. پانزده سال پیش وقتی سیاهه‌ی صدتایی رمان را می‌نوشتم، دربه‌در می‌گشتم دنبال مولف فارسی‌زبان و رمان فارسی و داستان ایرانی... کم از ده درصد، رمان و داستان داخلی یافتم... تازه آن هم با اغماض... و حالا نویسنده‌گان نیمی از آثار «سیاهه‌ی دو صد» فارسی‌زبان‌ند... رضا امیرخانی، 15 اردیبهشت 1397

121