یادداشت‌های FatemehSadat (22)

FatemehSadat

FatemehSadat

1403/8/23

جین ایر
        فوق العاده بود :) خیلی دوسش داشتم. خیلی زیاد... البته که پایانش خیلی غافلگیرانه بود. دلم میخاد برای شخصیتاش بنویسم که خیلی دوسشون دارم :) هلن عزیزم تا ابد ابد با اون هاله آبی و الهیت توی ذهنم حک شدی رزامند زیبا و همه چی تمومم :) امیدوارم توهم خوشبخت بشی چون لیاقتشو داری، جین، دایانا، مری فوق العاده ترین ها خوشحالم که خوشحال زندگی خواهید کرد و جناب سنت جان ریورز روحت در آرامش ابدی و کنار خدای عیسی در شادی باشه :)
شارلوت عزیز با شخصیت هایی که خلق کردی متوجه شدم یه مسیحی حقیقی هستی :) اگرچه در این دنیا نیستی تا ابد در قلبم حک شدی :) و به دوستان نویسنده ام پیوستی در بهشت غرق در آرامش باشی :)
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4

FatemehSadat

FatemehSadat

1403/6/30

جین ایر
        فوق العاده بود.در ابتدا باید بگم جین خوشبخت بود که خانم تمپل اونجا بود.واقعا فرهیخته بود.مهربون و بزرگ. ازون آدمایی ک آدم دوست داره همش عین کوالا بچسبه بهشون.شبیه استاد مورد علاقه من تو دانشگاه.و بعدی هلن برنز :) اون واقعا با وجود سن کمش فوق العاده بود :)❤🫂 هلن برنز دختری که از روز مرگش تا به الان تو قلب من زندست. خود جین رو کمتر از این دوتا و بیشتر از بقیه شخصیتا دوست داشتم.جلد بعدی رو به زودی شروع میکنم.امیدوارم به زودی بفهمم تو ثورنفیلد چه خبره و واقعا اقای راچستر قراره با دوشیزه اینگرام کوته بین ولی زیبا ازدواج کنه؟ چه فایده ای داره زیبایی وقتی انقدر کوته بین و افاده ای هستی.فکر نمیکنم از نظر عقلی با آقای راچستر تو یه سطح باشن.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9

FatemehSadat

FatemehSadat

1403/4/21

هری پاتر و فرزند نفرین شده
          بالاخره هری پاتر تموم شد :)))) کامل کامل...دیگه هیچ کتابی از هری پاتر نیست که بتونم بخونمش و دلمو به خوندنش خوش کنم و بگم که نه تموم نشده هنوز یکی دیگه مونده :))))دلتنگ میشم.دلتنگ همهههه لحظه هایی که با این کتاب گذروندم.مخصوصا مخصوصا مخوصا هرماینی گرنجر :))) خدا میدونه چقدر باهاش همذات پندازی میکردم. هاگوارتزی که همیشه خونه ابدی همه پاتر هدای جهانه :) و هرکدوم از ما به یکی از گروه های هاگوارتز تعلق داریم.همیشه دوست داشتم گریفیندوری باشم مثل رون،هری و مخصوصا هرماینی.ولی جایگاه من کجاست؟تو گروه ریونکلا.راستش تست دادم و این اومد.نمیدونم از کجا فهمید که متعلق به این گروهم ولی درست فهمید :) من قطعا متعلق به گروه دانایی هستم :) گروه بچه های باهوش و خاص هاگوارتز ^^ قطعا سالن عمومی گروهی ک من توشم باید یه کتابخونه بزرگ توش داشته باشه :)))) هیچوقت نمیتونم منکر این قضیه بشم که تا ابد هری پاترو دوست خواهم داشت و اگر چیزی ازش ببینم یاد لحظه های زیبایی ک گذروندم بیفتم :)))) و از رفیق هایی ک شبیه هرماینی و لونا هستن استقبال میکنم :)))) خب حالا ک تموم شد شاید بعد مرگم یه درخاست از خدا داشته باشم :) اینکه بهم اجازه بده به همراه بهترین دوستام ک خودش خوب میدونه کین توی یه مدتی از اون ابد بی ته تجربه زندگی توی هاگوارتز و گروه ریونکلا رو بهم بده :)💙 همراه هری و هرماینی و رون :)))))
        

7

FatemehSadat

FatemehSadat

1403/3/15

تکه هایی از یک کل منسجم
          بالاخره تکه هایی از یک کل منسجم هم تموم شد.فقط خدا میدونه تو این مدتی که داشتم این کتابو میخوندم چند نفر دیگه رو تو مترو میدیدم که دارن این کتابو میخونن.ولی باید بگم بیخودی اینهمه ترنده.کتاب بدی نبود چیزای خوبی گفته بود نامه ها و مکث هاشم به دل مینشست.ولی دوتا مشکل اساسی داشت:۱.ذره ای اهمیت نداده بود به این موضوع که خدایی هم تو این جهان هست.درحالیکه خدا میتونه هرکاری بکنه و هرمعادله ای رو بهم بریزه.دوم اینکه خیلی به خودش اهمیت داده بود.واقعا نفس آدم انقدر اهمیت نداره که ایشون انقدر بزرگش کرده بود.و اینکه بدون خدا نفس آدمی حتی اندازه یه دونه خاک هم ارزش و قدرت نداره.اینم بگم که اولش خیلی طوفانی شروع کرد.من دیوونه این کتاب شده بودم.یه حس حسادت خاصی نسبت بهش پیدا کرده بودم.چون عجیب غریب روانکاویم میکرد.روز اول سه شنبه بود که داشتم میرفتم دانشگاه برای یه جبرانی و تو مترو مسیری که این کتابو میخوندم شرشر اشک میریختم از شدت حق گوییش.ولی مخصوصا بخش روابطش...معلوم نبود بر چه پایه و اساسی نوشته شده بود :)
        

2