یادداشت FatemehSadat

FatemehSadat

FatemehSadat

1403/3/15

تکه هایی از یک کل منسجم
        بالاخره تکه هایی از یک کل منسجم هم تموم شد.فقط خدا میدونه تو این مدتی که داشتم این کتابو میخوندم چند نفر دیگه رو تو مترو میدیدم که دارن این کتابو میخونن.ولی باید بگم بیخودی اینهمه ترنده.کتاب بدی نبود چیزای خوبی گفته بود نامه ها و مکث هاشم به دل مینشست.ولی دوتا مشکل اساسی داشت:۱.ذره ای اهمیت نداده بود به این موضوع که خدایی هم تو این جهان هست.درحالیکه خدا میتونه هرکاری بکنه و هرمعادله ای رو بهم بریزه.دوم اینکه خیلی به خودش اهمیت داده بود.واقعا نفس آدم انقدر اهمیت نداره که ایشون انقدر بزرگش کرده بود.و اینکه بدون خدا نفس آدمی حتی اندازه یه دونه خاک هم ارزش و قدرت نداره.اینم بگم که اولش خیلی طوفانی شروع کرد.من دیوونه این کتاب شده بودم.یه حس حسادت خاصی نسبت بهش پیدا کرده بودم.چون عجیب غریب روانکاویم میکرد.روز اول سه شنبه بود که داشتم میرفتم دانشگاه برای یه جبرانی و تو مترو مسیری که این کتابو میخوندم شرشر اشک میریختم از شدت حق گوییش.ولی مخصوصا بخش روابطش...معلوم نبود بر چه پایه و اساسی نوشته شده بود :)
      
7

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.