به نام خداوند رنگین کمان

برای شروع نمیدانم از کجا شروع بکنم ،  کلمات برای توصیف‌ش عاجزند یا اینکه من اینگونه هستم .
به هیچ وجه علاقه ای نداشتم تا تمامش کنم برای همین هر روز کشش می‌دادم ، حتی اگر ۱۰ صفحه ازش بخوانم.
خواندنش برایم مثل عصر پاییزی بود که پشت پنجره نشسته باشی و پنجره بخارآلود حاصل از باران عصرگاهی را نظاره گر باشی و حین خواندنش منتظر چایی ات باشی که سرد شود و بنوشی‌اش.
این کتاب پتانسیل این را داشت که چندباره جوایز سالانه را ببرد از بس که ماهرانه به قلم کشیده شده است.
مادام تسارو می‌داند چه میخواهی و تو را به طرز غیرمنتظره ای به سمت نشدنی ها می‌کشاند که به هیچ وجه نمیتوانی حدس بزنی که در نهایت چه می‌شود .
درست است که دلم نمیخواست که تمام بشود ولی بعد تمام شدنش بدون اغراق غرق یک حس خیلی خوب و منحصربه‌فردی شدم که آرزو دارم شماهم بتوانید آن را تجربه کنید.
        

          4 ساعت و ۹ دقیقه زمان صرف خواندن این اثر شد.

اگر فرانسه عطر بود،میشد این کتاب. اگر سردرگمی عطر بود،میشد این کتاب. اگر عشق عطر بود،میشد این کتاب.

مگر میشود چیزی به فرانسه مربوط باشد و من دوست نداشته باشم؟ ای کاش من هم الهه الهام بخش عطرسازی بودم. ای کاش میتوانستم تک به تک عطرهایی که در کتاب بیان شده بود را داشته باشم.ای کاش من اوا دورسی عطرساز بودم.

از زیبایی روزمرگی در فرانسه با چاشنی قهوه و شیرینی کروسان تازه و عطر تلخ بابونه ، تا سردرگمی و هراسانی گریس  در کنار عطر قوی و شهوت انگیز موسیو تیسوت ، این کتاب زیبا بود.

دلم برای خودم میسوزد.زیرا از روشنی روز هم شفاف تر است که دلم برای این کتاب و عطرهایش تنگ میشود.ای کاش من در پاریس بودم.

از موسیو لمبرت تنفر دارم.از مادام زد هم دل خوشی ندارم.اما موسیو تیسوت...کاش میتوانستم موسیو تیسوت‌ی برای خود داشته باشم.

آیا کتاب محدودیت سنی دارد؟بله دارد.
آیا کتاب را معرفی میکنم؟ بله میکنم. البته اگر با این سبک و ژانر آشنایی دارید.
        

          چندتا انتشارات هستن تو ایران که یکی از اونها کوله پشتیه. کتابهای منتشر شده تو این نشر معمولا یه سبک و تم دارن.و منظورم از این جمله اینه که انتظار خوندن یک شاهکار خیلی غنی و خفن رو نداری،اما کتاب سرگرم کننده‌ایه و جذابه و پرکششه.این کتاب هم شامل همین فکته.که بامزه است،خوشخوانه،جذابه و سرگرم کننده.داستان بیرون اومدن از زندگی نرمال و روزمره و رفتن تو دل ماجراهای جدید و تلخ و شیرین.خوندنش رو توصیه می‌کنم اما خریدش رو نه به همه.
        

          تا حالا کتابای ملو و اروم  نخونده بودم اما این کتاب دید من رو نسبت به اینجور کتابا عوض کرد 
کشش لازم رو واسه ادامه داشت 
داستانی که به زیبایی احساسات. و بوها رو توصیف میکرد 
        

          فرا تر از کلمات و تصورات
با حس کردن بوی عطر های توی کتاب اینو میشه فهمید 🥲😍
        

          رمان بزرگسال جذاب با حال و هوای اروپایی و فرانسه . من خیلی دوستش داشتم
        

          #کتاب_شنیدم

*کلکسیونر عطر
با صدای مریم پاک ذات*

داستان جالبی داشت. هرچند ترجمه ش خوب نبود. گویندگی البته خیلی خوب بود.

محتوا اما!
مثل کتابای جوجو مویز!
با کمی درونمایه تخصصی درباره عطر و روش ساختش و نت هاش و ...

کتاب به خوبی فرهنگ منحط غربی و بی بند باری زن‌ها و مردها و شرابخواری و افتخار به این چیزها رو نشون داده و ایرادش اینجاست که این کارا رو دیگه انگار بد نمیدونن و حتی زنی که دچار فساد اخلاقی بوده نهایتا به قهرمان داستان تبدیل میشه!

به کسی توصیه‌ش نمی‌کنم!


«کلکسیونر عطر» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/audiobook/120589
        

          داستان به‌شدت جذاب و گیرا هست اما ترجمه به شدت بد.
در تعجبم از انتشارات کوله‌پشتی که داستان با این زیبایی رو به این شکل ترجمه کرده.
انگار مترجم، متن انگلیسی رو با گوگل به فارسی برگردونده و فقط کمی مرتب کرده.
حقیقتا علاقه زیادی به معرفی کردنش به دیگران دارم، اما یاد ترجمه‌اش که واقعا پشیمون میشم. 
        

          کلکسیونر عطر برای اولین بار در سال ۲۰۱۳ منتشر شده اما فضای کتاب بسیار شبیه به داستان‌های کلاسیکه با این تفاوت که در دو خط زمانی متفاوت به صورت موازی نقل شده. یکی داستان گریس در حدود سال ۱۹۵۵ که به طور غیر منتظره صاحب یک ارثیه میشه از کسی که نمی‌شناسه و داستان دوم چیزی نزدیک به سی سال قبل‌تر و داستان اوا دورسی که زندگی سخت و پر ماجرایی داره. داستان جذابه و کشش خوبی داره، خسته کننده نیست، نقطه‌ی ابهام خاصی نداره و به نظرم برای علاقمندان به کتاب‌های کلاسیک شیرینی خاصی داشته باشه.ه
        

          تابحال به عطر اینگونه نگاه نکرده بود مثل یک پالت رنگ یا شبیه موسیقی که چیزهای زیادی در آن است. وقتیکه دختری خواسته یا ناخواسته وارد روابط خارج از چهارچوب می‌شود، انگار راه بازگشتی وجود ندارد چون دقیقا بقیه هم با همین نقطه ضعف از او سو استفاده میکنند و باید همه چیزهای خوب را بگذارد و برود ...
        

          تمام قصه های جالب از جایی شروع میشن که نقش اصلی دایره امنشو ترک میکنه و سوال پرسیدن را شروع میکنه...

سه جمله مورد علاقم از این کتاب:

مادام زد به جای وفق با محیطش آن را تغییر میداد

کنجکاوی به زندگی هیجان میبخشد 

در هر چیزی ترسو بودن کشنده‌ است
        

          دوستش نداشتم... خیلی کتاب ناپاک و بدی بود... این دو ستاره هم بخاطر همون تیکه های جذاب خیلی کمش :)