یادداشت‌های آراد ارجمندی (23)

                با وجود اینکه برای اولین بار بود که کتابهای فلسفی می خوانم و به غیر از ژانر های نوجوان و جنایی کتاب با ژانر جدید می خوانم خیلی دوستش داشتم.نوشته های آن واقعا معنای عمیقی داشتند و من از جز به جز آن لذت بردم،از دیدگاه نویسنده نسبت به مردم که چطور به یک شکل و قابل پیشبینی در مقابل مشکلات مواجه می شوند.فقر،بیماری،اعتیاد و ... که چطور همه این ها بخصوص در شهرهای بزرگ موجب تیره خویی مردم می شود و چطور همان اشخاصی که یکدیگر را برای کارهایشان قضاوت میکنند در مواجهه با منافع شخصی اشان از همه آرمان ها و اصول خود دست می‌کشند،دست به کارهایی شوم می زنند و بهای آنرا پرداخت می‌کنند،مکافات تمام اعمالشان دیر یا زود سراغشان خواهد آمد چه خوب چه بد. 
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            برای اولین بار هستش که با یک کتاب ارتباط برقرار نکردم.متاسفانه این کتاب اصلا موضوع خاصی نداره و از نظر آقای کرمنت همه آدم های روی زمین بیشعور هستند و بدون هیچ درکی از روحیات انسان اقدام به نوشتن این کتاب کردن.مثلا یکجا میگن که مامور های مالیات بیشعور هستند ولی نمیگن این شغلشون هست که مجاب می‌کنه که با مردم سخت و خشن برخورد کنن تا عدالت برقرار بشه و بیت المال پایمال نشه بلکه این رفتارشون نشون از بیشعوری نیست بلکه تعهد به کارشون رو نشون میده.
یا میگن انسان های داریم که مشکلات دیگران رو حل میکنن و عیب های دیگران را رفع می‌کنند ولی به محض انتقاد، خودشان ناراحت می شوند پس یک بیشعور ترش رو هستند.ولی غلط هستش هیچ انسان توانایی دیدن تمام عیب های خود را ندارد و همه ناراحت میشن؛ انسان گل بی عیب نیست پس دلیل بر بیشعوری طرف نیستش.
فقط در بعضی متن ها اشاره ای میکردن به آدم ها که بنظرم جالب بود در غیر این صورت اصلا این کتاب رو پیشنهاد نمیکنم من تا صفحه ۹۰ خوندم ولی ولش کردم که اصلا باورم نمیشه تونسته باشم یک کتاب رو نصفه نیمه رها کرده باشم.