یادداشت‌های زینب قمری (5)

            دختری که به اعماق دریا افتاد، داستان شجاعت، عشق و تلاش میناست. کسی که بخاطر خانواده‌اش و بقول خودش ″بخاطر خودم″ خطر بزرگی می‌کنه و به دنیای ناشناخته‌ای پا می‌ذاره. 
من خیلی اهل خوندن کتاب‌های فانتزی نیستم و تا به حال کتابی که نویسنده‌ی کره‌ای داشته باشه نخونده بودم اما این کتاب برام بسیار جالب بود...
جزئیات به خوبی در داستان توصیف شدن بطوری که تمام داستان مثل یک انیمه از جلو چشمم می‌گذشت. 
دیالوگ ها فوق‌العاده بودن پس حتما یک ماژیک هایلایت همراه خودتون داشته باشین(ترجیحا آبی تیره) تا دیالوگ های ناب از دستتون در نره. 
به علاوه داستان سرشار از اتفاقات غیر قابل پیش بینی بود و در هر لحظه اتفاق جدیدی می‌افتاد. 
شخصیت‌های جالب، جذاب و دوست داشتنی و عاشقانه‌ای آروم باعث میشد که با داستان بیشتر پیوند بخورم. 
داستان شمارو به دنیای دیگه‌ای پرت می‌کنه و از زمان فاصله میگیرین. 
من دوستش داشتم و خوندنش رو به همه‌ی دخترا پیشنهاد میکنم💙🩷
          

0

            رمان فوق العاده زیبایی بود. هرچقدر از زیباییش بگم، کم گفتم!
در این اثر، میشه گفت شخصیت پردازی حرف اول رو می‌زد. و چقدر جین آستین در این کار چیره دسته! آنچنان شخصیت ها خوب پرداخته شده بودن که کاملا می‌شد درکشون کرد و باهاشون ارتباط گرفت. توصیف شخصیت ها با کلمات کوتاه و درستی مثل مغرور، محجوب، خوش‌صحبت و... صورت گرفته بود که هم کاملا مقصود رو می‌رسوند و هم از توضیحات اضافی جلوگیری ‌میکرد.
حتی توصیف حالات شخصیت ها در موقعیت‌های مختلف هم به همین صورت بود.
صحنه پردازی ها کاملا قابل تصور بود که علاوه بر قدرت قلم نویسنده، ترجمه‌ی فوق‌العاده‌ی عبیدی اشتیانی هم مزید بر علت بود.
توصیف مکان، وسایل و... شمارو کاملا به قرن نوزدهم می‌بره! 
سیر داستان از دامنه شروع می‌شه و در فصل های بعد شما رو به قله می‌رسونه و در نهایت انگار با چتر از قله پایین می‌پرید چون به سرعت همون اتفاق هایی می‌افته که براتون جالبه!
خوندن این کتاب یک تیر و چند نشونه! علاوه بر لذتی که خواهید برد؛ با آداب و رسوم قدیم کشورهای اروپایی(داستان در انگلیس اتفاق می‌افته) آشنا می‌شید، و با توجه به شخصیتتون چیزهای زیادی یاد می‌گیرید.
به‌طور کلی آسین سعی داره در این داستان شمارو از پیش‌داوری، غرور بی‌دلیل و پایبندی افراطی به رسومات اشتباه، باز داره.
خوندن داستان رو به همه، علی الخصوص دوست داران آثار درام یا کلاسیک(یا مثل این کتاب، ترکیبش)، و کسانی که به نویسنده شدن فکر می‌کنند توصیه می‌کنم(چون چیزهای زیادی برای یاد گرفتن شما در اون هست).

          

0

حدود نیم س
                حدود نیم ساعت پیش  خوندن این کتاب رو به پایان رسوندم. درحالی که یک لبخند عمیق به لب داشتم... نه صرفا بخاطر اینکه خیلی از کتاب راضی بوده باشم، اتفاقا برعکس، بخاطر اینکه با وجود ناراضی بودنم از شروع کتاب، پایان  جذابی برای من داشت.
نمیدونم تا به حال شده کتابی رو بخونین و احساس کنین چقدر خوندن این کتاب توی شرایط کنونی‌تون لارم بود؟ به‌نظرم کتابخانه‌ی نیمه شب میتونه از اون کتابها باشه... مخصوصا برای نوجوونایی مثل خودم که خیلی اوقات سردرگمن بین انتخاب هاشون و دائم بفکر اینکه کاش تصمیم بهتری می‌گرفتم و یا اگر فلان تصمیم رو گرفته بودم الان جایگاه بهتری داشتم!
مضمون کلی کتاب نسبتا خوب بود. هدفدار نوشته شده بود و مخاطب از ابتدا متوجه این میشه. اما مضمون های جزئی مثل عادی نشون دادن  همجنسبازی به کرات و زیادی بودن. استفاده زیاد از الکل و توصیف لذتی خوش از اون، اصلا جالب نبود، و یه جاهایی باعث می‌شد بگم: باز دوباره!
نویسنده در تصویر سازی جهان های متفاوت از سطح بالایی برخوردار بود و حس‌وحال متفاوت هر جهان رو خیلی خوب به من منتقل کرد.
ابتدای کتاب خیلی حوصله سر بر بود. اول بخاطر اینکه این کتاب ترجمه شده‌ست، و بعد هم بخاطر یکنواختی داستان و تکرار یک موقعیت: زندگی در زندگی های گوناگون و برگشت دوباره به کتابخانه...  و من میتونم‌بگم یک سوم اخر کتابه که به این کتاب ارزش خوندن میده، البته اگر یه سری دیالوگ های خوب  دو سوم اول رو نادیده بگیریم.
بطور کلی کتاب، کتاب خوب و ترجمه، ترجمه‌ی خوبی بود. اما هیچوقت نمیتونم بگم این بهترین کتابیه که خوندم...
شاید در ژانر خودش و از لحاظ مضمونی از بهترین ها باشه اما اونقدر که تعریفش رو شنیده بودم، عالی نبود و این سطح از تعریف و تمجیدی که بین مردم هست، از نظر من اغراق آمیزه...!
به هرحال اگر نیاز به خوندن کتابی دارید که به شما ارزش زندگی کردن و زنده بودن رو یاد آور بشه، این کتاب کتاب مناسبیه.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2