یادداشتهای معصومه امیرزاده (20) معصومه امیرزاده 1403/6/16 جاناتان مرغ دریایی ریچارد باخ 3.7 133 تقریبا من با تصویر مه آلودی از جاناتان بزرگ شدم و لب ساحل دویدم و قد کشیدم. جاناتان از اون کتابهاست که بخشی از هویت منو در نوجوانی شکل دا 0 6 معصومه امیرزاده 1403/6/16 برج سکوت: در مرز دیدار روشنان حمیدرضا منایی 4.3 4 اگر نویسندهای میخواد دیالوگ، شخصیتپردازی، تصویر مرکزی ، صحنه و عناصر متن درماتیک رو یاد بگیره باید چند بار برج سکوت رو بخونه معرکه است. 0 3 معصومه امیرزاده 1403/5/26 کلیدر (دوره ۵جلدی) محمود دولت آبادی 4.7 11 امسال ده جلد کلیدر رو نوشیدم با فیدبو و اجرای بی نظیر صوتی اون و ما ادراک کلیدر 2 17 معصومه امیرزاده 1403/5/26 ربکا دفنی دوموریه 4.1 44 برای بار دوم خوندم برای من کلاسیکهای عاشقانه حکم آرامش بخش داره 0 2 معصومه امیرزاده 1403/4/29 تنگه زاغ هادی حکیمیان 3.3 2 بسمالله الرحمن الرحیم کتاب تنگه زاغ تنگهی زاغ داستان نوجوانی است به نام کوچک در دهه پنجاه و شهر یزد.پدر کوچک رانندهی کامیون است و به او ماموریت دادهاند که از اصفهان انبوهی گلدان برای ورود شاه به یزد بیاورد. همچنین دستور دادهاند برای پلاسیده نشدن گلها تا پیش از طلوع آفتاب به یزد برسد. در این سفر کوچک و دوستش حسینعلی همراه پدر هستند. پدر بر اثر خرابی جاده اصلی از مسیری فرعی میرود. شب زمستانی و راه ناآشنا و عجله برای رساندن گلها موجب تصادف میشود. کوچک و دوستش حسینعلی که همراه او در این سفر هستند مصدوم میشوند و پدر کشته میشود. این آغاز تحول در زندگی این نوجوان است. یعنی زندگی مادی، عاطفی، تحصیلی و... کوچک ناخوداگاه تحت تاثیر خبر حضور شاه در شهر قرار میگیرد. اثر دارای نثری روان و حوادثی پی در پی است و میتواند مخاطب نوجوان را با خود همراه کند. دیالوگها و شخصیتپردازی به گونهی باور پذیری است و ضربآهنگ داستان جز در صفحات اولیه ، مناسب است. داستان کوچک و دوستش حسینعلی در بستر ماجرایی تاریخی (حضور شاه در یک شهر )فرصت مناسبی برای انتقال مناسبتهای آن زمان را فراهم آورده است. اما آنچه میتوانست بر ارزش اثر بیفزاید استفاده از ویژگیهای اقلیمی است. شهر یزد با تمام ظرفیتهای اقلیمی فراوانی که دارد در اثر دیده نمیشود. معماری، شغل، اصطلاحات و ضرب المثلها، نام اشیا و وسایل، آب و هوا، پوشش گیاهی و جانوری، فرهنگ عامه و باورهای بومی مولفههایی است که میتوانست در تنگه زاغ احیا شود و نوجوان امروز را با فرهنگ و اقلیمی آشنا کند. به همین میزان داستان در نسبت پیرنگی با اقلیم نیست. یعنی داستان میتوانست در شهر دیگری نیز روایت شود. البته نبود گل در شهر میتواند مرتبط با آب و هوای منطقه باشد که بدون تبیین رها شدهاست. امیدوارم این ایده مرکزی ( داستان خانوادهای در بستر تاریخ ) با توسعه مولفههای ادبیات اقلیمی در کارهای آتی این نویسنده خوش قلم به غنای بیشتر آثار او بیانجامد. میتونید یادداشت جمعی گروه خورشید رو درباره دیگر آثار هادی حکیمیان در خبرگزاری مهر بخونید. 0 1 معصومه امیرزاده 1403/1/3 کولی کنار آتش منیرو روانی پور 3.6 8 بسم الله الرحمن الرحیم کولی کنار آتش را میتوان از منظرهای مختلفی مورد تحلیل و بررسی قرار داد. اما دو منظرگاه نقد فمنیستی و روانشناختی به دلیل شاخصههای درون ساختاری متن، توجه منتقد را بیش از مناظر دیگر جلب میکند. مایلم از نگاه مزلو(1970-1908) بنیان گذار روانشناسی انسان گرا به کولی کنار آتش بپردازم. از نگاه آبراهام مزلو رشد شخصیت در گرو تامین پنج نیاز فطری است. او معتقد است این نیازها رفتار انسان را برانگیخته و هدایت میکنند. در کولی کنار آتش با مجموعهای از زنان(آینه،مادرش،کیمیا،زن سوخته،مریم،قمر،سحر،نیلی و...) مواجهیم که هر کدام در یکی از این سلسه مراتب نیازها ایستادهاند. نیازها عبارتند از نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی، تعلق پذیری و محبت ، احترام و خودشکوفایی. مزلو شرح میدهد که هر چه نیاز در سطح پایین تری از سلسله مراتب باشد نیرومندی و قدرت بیشتری دارد. در این داستان نیاز به میل جنسی که در قاعده هرم قرار دارد همواره در شخصیت هایی آسیب دیده پر رنگ است. در شخصیت آینه غریزه جنسی با شیطنتی که همراه اوست خودش را نمایان می کند. « در پس و پناه نخلی تنومند لباس هایش را درآورد... با دهان باز زیر خنکای آب نفس کشید. گرمای نگاهی از پشت نخل ها! مردی بود از آقایان تشنه ی قافله که چشم پدر را دور دیده بود...گذاشت تا چشمان سیاه از آن هر کسی که بود سیراب شود. شیطنت، شرمساری را از یادش برد... بگذار تا لذت ربودن تصاویر را با خود ببرد... چه می خواهی بگویی؟ شیطان به جانت آشیان کرده آینه؟» اما توامان که نیاز جنسی در او بروز مشهود دارد نیاز به آزادی به شکل رقصیدن تا دیدن شعله آبی خودش را نشان می دهد. نیازهای حوزه ایمنی که امنیت، نظم و ثبات را شامل میشوند در مراتب بالاتری از نیازهای فیزیولوژیک قرار دارند. و آزادی ؛ تالی تلو امنیت در همین ردیف است. ابتدا برون ریزی این نیاز در تزاحم با تنگنای سنت قبیله نیست. رقص به عنوان نوعی رها شدگی تن به دلیل تولید ثروت برای خانواده، تحسین شده است. هر چند صدای خلخال و نای نی در خواب هم او را رها نمی کند و نویسنده آن را به مثابه زنگولهای می داند که بر گردن سگی است تا هرگز نتواند از قافله دور شود. پس آینه برای منفعت نمیرقصد او میخواهد شعله آبی را ببیند که سمبل رها شدگی و میل به بروز تنانگی است. نیازهای بالاتر برای زنده ماندن کمتر ضروری هستند و عدم ارضا آنها بحران ایجاد نمیکند اما آشنا شدن با مانسی (مرد نویسندهای که به قصد داستان نویسی به تماشای آینه و قبیله اش مینشیند ) و ارضا نیازهای سطح اول و دوم، نیاز دیگری را در او بیدار می کند. از نگاه مزلو این نیازها هرچند برای زنده ماندن کمتر ضروری به نظر میرسند و میتوان آنها را به تعویق انداخت، ارضا آنها شخصیت را به سمت خودشکوفایی می برد. البته باید توجه داشت که مسئله در ارضا نیازهای قاعده زنده ماندن و مسئله مرکزی در نیازهای سر هرم زندگی کردن و بهبود زندگی است. نیاز به تعلق پذیری و محبت در آینه با مانسی بیدار می شود. او در برابر فاش کردن نام مانسی جانسختی از خود نشان می دهد .« دلسوخته میزدند. غیظ و کینه در در روزهای دیگر، تا سرحد مرگ تازیانه میخورد نَفیر شالق هایشان ... و آنها؛ ِ مردان کینه جو، بهای تمامی شب های از دست رفته را از او می ستاندند.» او پنج روز زیر شلاق تاب می آورد و نام مانسی را فاش نمیکند اما هنگامی که طرد میشود التماس میکند که اجازه بدهند سگ قافله باشد. میل به تعلق با استقامت برای بیان نام مانسی و تقاضای ماندن با قافله برون ریزی میشود. البته مشهود است که او بایستی پیش از ارتباط با مانسی ، بین او و ماندن با قافله یکی را برای ارضا این سطح از نیاز خود انتخاب میی کرد. و ارضا هم زمان به دلیل سنت قافله میسر نیست و منیرو روانی پور بارها در این اثر به قرار دادن سنت در برابر زنهای داستان خود پرداختهاست. نیاز به احترام و خودشکوفایی در وضعیتی ایجاد می شوند که شرایط زیست شخصیت به ثبات لازم با تامین سایر نیازها رسیده باشد. مزلو معتقد است بزرگسالانی که از لحاظ هیجانی سالم هستند معمولا نیازهای ایمنی خود را ارضا کرده اند و ارضا نیاز به تعلق در جوامعی که به طور فزاینده تغییر می کنند دشوارتر است. آینه در طول داستان به دلیل عدم ارضا کامل نیاز به تعلق مدام به دامن آدم های تازه از جمله راننده های کامیون و هم خانه های مختلف می افتد. نویسنده با ایجاد شرایط حرکت به سمت هنر تلاش کرده نقاشی را مکانیزم دفاع از شخصیت در برابر تنش ها قرار دهد و او را به سمت خود شکوفایی بکشاند اما به دلیل گسست های پیرنگی و ذات داستان هایی که به سمت پست مدرن می روند ایجاد تعادل ثانویه برای شخصیت سخت و رسیدن او به خودشکوفایی را باور پذیر نشان نمی دهد. معصومه امیرزاده 0 4 معصومه امیرزاده 1403/1/3 تهران تا تیرانا: خاطرات مسعود خدابنده؛ عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت از مسعود رجوی محمد جعفربگلو 4.0 13 خوش خوان بود و دارای اطلاعات خوبی از مریم و مسعود. اگر حوصله کتابهاب قطور را ندارید این دست کتابهای زندگینامهای برای شناخت از موضوع تا حدی مفید است. 0 5 معصومه امیرزاده 1402/11/2 کنت مونت کریستو (متن کوتاه شده) بئاتریس کانوی 4.0 9 کنتِ مونت-کریستو (به فرانسوی: Le Comte de Monte-Cristo) رمانی از الکساندر دوما پدر (۱۸۰۲–۱۸۷۰)، نویسنده فرانسوی، منتشر شده به سال ۱۸۴۵ است.ادموند دانتس، دریانوردی زندانی و مسافری مرموز با چندین چهره، میخواهد با ثروتهای افسانهوار خود طبقه اشراف پاریس را به هم بریزد. دانتس در ۱۸۱۵، در روز ازدواجش، به اتهام دروغین طرفداری از ناپلئون در بندر مارسی زندانی میشود و ..... به طرفداران ادبیات کلاسیک توصیه میکنم. در عین حال پیرنگ غریبی ندارد. 0 2 معصومه امیرزاده 1402/10/23 پیامبر بی معجزه محمدعلی رکنی 4.2 59 بسمالله الرحمن الرحیم داستان، جهان امکان است. ما به خیال تن میدهیم زیرا از تکرار ملال آور واقعیت خستهایم. نقد داستان یکی از راههایی است که میتواند منجربه کشف خلاقیتهای هنری صاحبان آثار شود.گاهی روشهایی خلاق در اثر مستتر است و منتقد آن را کشف میکند. میشل فوکو در مقاله معروفش "مولف چیست" نقد را اینگونه تعریف میکند که کار نقد، آشکار ساختن مناسبات اثر و مولف نیست ..بلکه میخواهد اثر را در ساختار ، معماری ،شکل ذاتی و بازی مناسبات درونی اش تحلیل کند. از این جهت ما متن را در ساختار متن تحلیل میکنیم. پیامبر بی معجزه از جهت بافت زبانی گاهی همواری و یکدستی خود را از دست میدهد. و میدانیم که داستان زورآزمایی و تسلط بر کلمات است. زبان در داستان پیامبر بی معجزه ساده نیست که اهل معنا میدانند زبان ساده مختصات خاص خودش را دارد. سادگی یا پیچیدگی زبان در داستان میتواند به محتوای آن وابسته باشد.اما عدول از بافت زبانی ما را نسبت به نویسنده نامطمئن میکند استفاده از اصطلاحاتی مانند "تریپ حکیمانه برداشته بود" در کنار جملهی "حیای زن مثل دخترکان تازه بالغ میماند" که اساسا بافت تاریخی دارد. کلمات استاد نادر ابراهیمی را به خاطر ما می آورد که "واژههای ساده همان واژه های پیش پا افتاده نیستند و زبان ساده در ادبیات داستانی همان زبان مصرفی له شده و پوک نیست. " ابن حرکتهای ناموزون در متن باعث شلختگی زبان میشود. زبان شفاهی،زبان ذهنی،زبان انقلابی،زبان روستایی، زبان قشری ...همه و همه داری مختصات خاص خود است. وقتی نویسنده ساختار زبانی مرتبط با محتوای خود را انتخاب کرد باید یکدستی آن را حفظ کند. این یکدستی زبان محصول یک دستی ذهن است که نویسنده با تمام جهان خود مینویسد معصومه امیرزاده #انجمن_ادبی_خورشید #سرای_سیندخت 0 3 معصومه امیرزاده 1402/10/22 بی نام پدر سیدمیثم موسویان 3.8 25 بسمالله الرحمن الرحیم درباره بی نام پدر معصومه امیرزاده همچنان که همه عناصر داستان در خدمت تولید اثری یک پارچه هستند، مکان نیز در داستان بایستی رابطه معنامندی با سایر عناصر داشته باشد. همچنین معناسازی مکان بسیار مهم است. داستان بی نام پدر در کوه آغاز میشود. کوه به گفته جان تروپی جایی است که انسانهای قوی به آن پناه میبرند تا خود را اثبات کنند. کوه از سویی به عنوان مکانی مرتفع به لحاظ ساختاری بیشترین پیوند را با مکاشفه و محل صعود داستان دارد و از سوی دیگر نمود منفی آن نماینده سلسله مراتب، امتیاز طبقاتی و استبداد و متعلق به اشرافزادهای است که به مردم عادی امر و نهی میکند. از این حیث با توجه به رابطه بین گروهبان و سرهنگ که رابطه فرادست و فرودست است، میتوان گفت کوه انتخاب درستی برای این موقعیت بودهاست. اما توصیفها به گونهای نیست که کوه در ذهن مخاطب شکل بگیرد. و اغلب در خصوص توصیف مکان دچار همین مسئله هستیم. حتی هنگامی که به جنگل به عنوان محل حکومت طبیعت میرسد، در عین این که از آن کارکرد هجوم تخیل را میگیرد اما باز هم آن را به نحوی قابل تصور توصیف نمیکند. همواره در این اثر مکانها مانند خطوطی محو در ذهن مخاطب شکل میگیرند. در واقع تا پایان کتاب هیچ تصویر ماندگاری از مکانها در ذهن مخاطب باقی نمیماند. زیرا نه از تکنیکهای مرسوم نویسندگان حرفهای مانند توازی و ایماژ بهره برده و نه خود به توصیف دقیق دست زده است. معصومه امیرزاده #انجمن_ادبی_خورشید #سرای_سیندخت 0 2 معصومه امیرزاده 1402/10/21 دن آرام جلد 1 میخائیل الکساندروویچ شولوخوف 4.2 15 بسم االه الرحمن الرحیم «دن آرام» اثری است که در آن نویسنده « میخائیل شولوخوف» کوشیده ادراکی مبتنی بر واقعیت و خرد گرایی برآمده از محدودیتهای عملی را با مخاطب خود به اشتراک بگذارد. او مشاهداتی تیز بینانه از جهان پیرامون خود دارد و میکوشد تا آنچه باز آفرینی میکند همچون زندگی واقعی جلوه کند. تا جایی که «گورکی» نویسنده بزرگ روس در همان سالهای 1932 که دو جلد از « دن آرام » منتشر شدهبود میگوید:« مردم صاحب رای اروپا به کتابهای شلوخوف به عین مانند خود واقعیت استناد میکنند» شولوخوف تلاش می کند مانند خودش که از جنگی به جنگی دیگر و از آشوبی به آشوبی دیگر سر در آورده ، خواننده نیز با خود زندگی رو به رو شود. نه نسخه بدلی و تحریف شده آن . زندگی که در آن شولوخوف تا سیزده سالگی(1918م ) توانسته روی آرامش را ببیند و به یک باره در نوجوانی به دنبال انقلاب روسیه و جنگ داخلی در دن به جنگ کشیده شده و درابتدای جوانی( 1022م) در صفوف سربازان سرخ با دشمن همزبان و هم خانه جنگیده. پس چنین تجربه زیسته نویسنده را به تولید اثری وا میدارد که در آن به قهرمان رحم نمی شود. هرچند که شولوخوف مانند فردوسی بر سرنوشت محتوم قهرمانان خود مویه میکند اما در کشاندن آنها به مسلخ ابایی ندارد چرا که او زندگی را به همین میزان بکر، وحشی و طبیعی تجربه کرده است. او ابایی ندارد که «گریگوری» با نوک شمشیر در خاکی یخ بسته برای معشوق خود «آکسینیا» گور بکند و « ناتالیا» بعد از فریادهای خفه در عمق جنگل کودکان خود را تنها بزاید و با دو نوزاد به خانه برگردد. آدم های «دن» به سعادت مطلوب پس ذهن ما برای رنج کشیدگان نمی رسند همان طور که جهان همین قدر ناعادلانه جلوه می کند. ما در این داستان کمتر شخصیتی را میبینیم که هرچند بزه کار خواننده از سرنوشت تلخ او راضی باشد چرا که شولوخوف از دیدن فقر، ظلم، فساد رو بر نمی گرداند و به خیال پناه نمیبرد بلکه برداشت عینی خود را در اختیار مخاطب میگذارد. او در داستان به غایت تصویری «دن آرام» به مکان اهمیت بسیار میدهد و با طمانینه خاص خود در بیان جزئیات حاضر در صحنه مانند گلبرگهای پژمرده درختان پر شکوفه گیلاس، طنین بانگ خروسهای ده ، شاخههای درهم پیچیده نارون غرق شده در رودخانه و حتی آفتاب تا نیمه بر آمده یا قطرههای شبنم که بر ساقهای سفید و برهنه داریا میپاشد، بوی افسنطین و علفهایی که زیر پای زنها فشرده میشود، بسیار هوشمندانه عمل میکند. او ما را به دل روستای قزاق نشین دن میکشاند اما نه فقط برای توصیف مکان. جزئیات مکان در داستان « دن آرام» رابطه تنگاتنگی با کنش و شخصیت در صحنه دارد. حتی گاهی مکان شان سمبلبک مییابد. مکان در داستان «شولوخوف» مانند آثار ادبی متقدم خود مبهم نیست. بلکه جزئیات واضحی در اختیار ما قرار میدهد که نوعی دلالت معنامند با شخصیت ها و کنش های آنان در صحنه دارد. او خانه روستایی خانواده ملوخوف را در ابتدای داستان چنین توصیف می کند: « دروازه طویلهاش رو به شمال به سوی رودخانه دن باز می شد ...فرشی از صدفهای مروارید گون ، خط شکسته و خاکستری رنگ قلوه سنگهائی که امواج بر آن بوسه میزد و آنگاه سطح پولادین و پر و شکن دن که از باد در تلاطم بود.» بوسه و تلاطم همه چیزی است که در صحنه پیش رو با آن مواجهیم. وقتی پروکوفکی ملخوف در بازگشت به ده از جنگ، زنی کوچک اندام با چشمانی وحشی و آرزومند با خود می آورد تا جایی که اهالی ده زن را میان برکه خون می اندازند. ماجرا بوسه و تلاطم است. همواره بین آنچه قرار است رخ دهد و اجزا مکان رابطه ای دلالت مند برقرار است. اگر قرار است بر لب رودخانه عاشق و معشوقی هم را ببوسند پیش از آن بر فراز آسمان پرنده نر و ماده ای در پروازند. و اگر قرار است تمنایی بی پاسخ بماند ریگ های ساحل خواهش امواج را پس می زنند. این یکی از هنرهای « شولوخوف» در توصیف های تصویری« دن آرام » است. معصومه امیرزاده #انجمن_ادبی_خورشید #سرای_سیندخت 0 7 معصومه امیرزاده 1401/10/16 نارنج نفیسه سادات موسوی 4.1 4 به نام خدا به عنوان کسی که با شعر مانوس است میتوانم بگویم از غزل های خانم موسوی لذت بردم. ابیات زیادی را نشان کردم و احتمالا در ذهنم ماندگار میشود. مانند صبور باش که زخم زبان همراهان زمان که میگذرد التیام میگیرد اما نکته بعد این که فضای شعر خانم موسوی به شدت به فضای شعر اقای فاضل نظری نزدیک است. 2 18 معصومه امیرزاده 1401/10/4 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 28 این کتاب دیگر نیاز به معرفی ندارد. از متن کتاب: موقعیتها مهم نیستند و شرایط مهم نیستند.وضعیت ما و طرز برخورد ما اهمیت دارد... 0 17 معصومه امیرزاده 1401/10/4 تفکر راضیه حقیقت 4.6 23 کتابهای اقای حائری رو توصیه میکنم. خصوصا این کتاب که بسیار کم حجم اما پر مغزه از متن کتاب: چگونه عمل کنیم که این فکر فعال بشود؟راهش این است که جایزه بدهیم به کسی که فکر من را نقض کرد....جایزه بدهیم به رد کنندگان نظر خود 0 19 معصومه امیرزاده 1401/10/4 جستارهای زیبایی شناختی مصطفی ملکیان 4.0 1 اگر با پیشینه تفکر هیوم آشنایی دارید بخونید. اما من چون هیوم رو نمیشناختم کمی کتاب برام سخت خوان بود اما به جهت اهمیت موضوع برام دارم ادامه میدم. از متن کتاب: پارهای از انسانها دستخوش لطافت انفعالییاند که ایشان را به همهی وقایع زندگی بی نهایت حساس میسازد و سبب میشود که نه فقط رویداد مساعدی،که نیز هر عم جگرسوزی به ایشان لذتی وافر ببخشد.... 0 10 معصومه امیرزاده 1401/10/4 کودکان و مهارت تفکر: راهنمای آموزش تفکر و سبک زندگی به دانش آموزان آن مارگارت شارپ 4.0 1 اگر به فبک علاقمند هستید حتما این کتاب رو بخونید. 0 4 معصومه امیرزاده 1401/10/4 کودک خانواده انسان آدل فیبر 4.6 17 با توجه به حجم کتابهایی که در زمینه روانشناسی کودک خوندم. میتونم بگم جز بهترینهاست. راهحل محور هست و در عین حال نگاه رو تغییر میده. البته کودک مسئول هم تقریبا با همین رویکرد نوشته شده و با توجه به حجم مثالهاش شاید از این کتاب هم بهتر باشه. خوندنش رو توصیه میکنم 0 5 معصومه امیرزاده 1401/2/18 زنان پیامبر اکرم (ص) و زنان با پیامبر اکرم (ص) مرضیه محمدزاده 5.0 1 کتاب بسیار مناسب برای نویسندگان و علاقمندان به تاریخ. این کتاب امکان خوبی برای تبدیل تاریخ به داستان در اختیار نویسندهها قرار میدهد. 0 4 معصومه امیرزاده 1401/1/6 درسهایی از زندگانی زنان نامدار در قرآن و حدیث و تاریخ جلد 3 احمد بهشتی 4.5 1 این سه جلدی نگاه کامل تری به نقش زنان در تاریخ اسلام به ما میدهد. مثلا زنانی که جنگاور بودند یا رجزخوان جنگ یا ارایشگر و... همچنین سوژههای داستانی خوبی برای نویسندههای حوزه تاریخ اسلام دارد 0 7 معصومه امیرزاده 1401/1/6 روابط متکامل زن و مرد علی صفایی حائری 4.3 26 این کتاب رو به همه زوج ها ووزوج درمانگرها توصیه میکنم. هرچند بخشهایی داره که مورد انتقادم هست اما نگاهش به رابطه عمیق و علمی است 0 8