بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت motahare ghaderi

                چیزی که باعث میشد دلم بخواد داستان رو بخونم بیشتر همون فضای علمی تخیلی توی داستان بود. و همین باعث میشد خوندن یه بازآفرینی از یه داستان قدیمی الکی عاشقانه که تو مخ بچه ها فرو میشه تا همیشه منتظر یه پرنس لوس مفت خور باشن قابل تحمل باشه. و خب تعلیق هایی که یه جاهایی هیجان انگیزن ولی یه جاهایی هم کاملا لوس چون نویسنده دست خودشو رو کرده. اصلاً داستانی که زود دستش رو میشه اونم توی این سبک داستان که بر اساس هیجانات و اتفاق ها و غافلگیری هاشه که مخاطب داره و خوندنش کیف میده ضایع ترین اتفاق میتونه باشه.
راستش تا وقتی رسیدم صفحه آخر کتاب نمیدونستم چند جلدیه و فقط منتظر بودم تموم شه و راحت شم و جزو معدود کتابایی بود که از ادامه دار بودنش خوشحال نشدم.
شخصیت پردازی های داستان به نظرم ضعیف بودن. اصلا شخصیت ملکه لوانا رو نمیشه باور کرد. شاهزاده کای یه موجود مسخره با لبخندهای خاص که دیگه ته مسخره بازیه. 
وزیر شاه که یه موجود الکی مرموزی به نظر میاد چون مرموز بودنش هیچ جا کارکرد نداره و ... یا مثلا هکری که سیبل استخدام کرده وبه اندازه ی یه نیم صفحه میاد وسط داستان و باز ناپدید میشه ولی سیر داستانو عوض میکنه بدون اینکه بفهمیم چرا؟

پ.ن 1:
راستشو بخواین من از اون دسته آدمایی هستم که با علمی تخیلی عاشقانه مخالفن. یعنی کلا با داستان عاشقانه مخالفم. به خصوص از اینایی که توش یه نفربی نقص به نظر میرسه و از قضا(که دیگه ته قضائه چون یه هیچ وجه باور پذیر نیست) با یکی که اصلا شرایط مناسبی نداره آشنا میشه و همینجور یلخی عاشق هم میشن و ... بدم میاد. پس اگه شما از این دست رویاپردازی ها خوشتون میاد به این ریویو محل نذارین 

پ.ن 2: 
بازم برای استراحت کردن وسط روزای سخت درسی بدک نبود. راحت خوان و "زود تموم شو" و استرس زدا بود.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.