بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت مجید اسطیری

                به نام دوست


رمان آمین می‌آورم روایتگر ایام آشفتگی ذهنی یک طلبه است که از جنبه خانوادگی و اجتماعی دچار تناقضهای شدیدی شده است. شاید بتوان گفت مهمترین تناقضی که او دچارش شده تناقض عشق – نفرت در رابطه با همسرش است. از سویی خود را عاشق همسرش میداند و از سویی توصیفاتی که از رفتارهای همسرش دارد نشان از تنفر است. 
رمان از صحنه انتظار راوی پشت در مطب روانپزشکی که بیمارانی زیادی دارد آغاز میشود و ما صدای ذهنی راوی را میشنویم که از زمین و زمان شکایت دارد و از همه بیشتر از منشی دکتر و مدام در خاطرات کودکی اش رفت و برگشت میکند. این روند در فصلهای بعدی نیز تکرار میشود و در میانه کنشهای فعلی راوی که چندان منطق داستانی محکمی هم ندارند مدام شنوندهء خاطرات گذشته او هستیم.
شخصیتی که در این مرور خاطره ها نقش پررنگی ایفا یکند جابر برادر راوی است که میدانیم در حضیض مشکلات اعتیاد جان سپرده. اما معلوم است که راوی بیش از هر کس دیگری با همین برادرش ارتباط عاطفی داشته و رمان با مرور یک خاطره از جابر پایان میپذیرد.
آنچه گفتنی است این است که "آمین می‌آورم" حاوی عناصری از داستانهای پست مدرنیستی است که در ذیل برخی را برمیشماریم.
اولا این رمان را میتوان حکایت کننده "وضعیت پست مدرن" به ترتیبی که ژان فرانسوا لیوتار آن را توضیح میدهد دانست. وضعیتی که در آن کلان روایتهایی همچون دین و علم از طرف خرده روایتها مورد تردید قرار میگیرند. چنین است که راوی داستان نه از تحصیلات دینی اش طرفی برمیبندد و نه از مراجعه به مطب روانپزشک و در این خلا میکوشد با مرور خاطرات قبیله شان فقدان معنا را در درون خود پر کند.
دیگر این که همچون آثار پست مدرن که بر پایه نقیضه سرایی شکل میگیرند در این اثر نیز شاهد نگاه منبعث از پارودی و نقیضه سرایی هستیم. در رمان "شوالیه ناموجو" ایتالو کالوینو با مفهوم شوالیه گری شوخی میکند و اینجا یکی از تم های اصلی اثر که صبوری در برابر زن بداخلاق است را میبینیم که در واقع نقیضه ای بر داستان زن حضرت لوط و زن حضرت نوح است. 
استفاده از کلاژ نیز یکی دیگر از عناصر آثار پست مدرن است و در این رمان هم در سه قسمت شاهد استفاده از شکلهایی هستیم که نویسنده در داستان آورده است.
طنز و شوخ طبعی نیز که در آثار نویسندگان پست مدرن مانند براتیگان و وونه گات حضور دارد در این رمان حضور پررنگی دارد و اساسا لحن روایتگری اثر بر پایه مطایبه استوار شده است.
یکی دیگر از ویژگی های آثار پست مدرن مرکزیت گریزی است به شکلی که هیچ عنصر یا تصویر یا مفهومی در داستان مرکزیت و اهمیتی بیشتر از بقیه نیابد. در آمین می‌آورم نیز شاهدیم که همین اتفاق می افتد و به داستان همان ویژگی آشفتگی خاص آثار نویسندگان پست مدرن را میبخشد.
عناصر پست مدرن فراوانی را میتوان در این اثر احصا کرد. اما آنچه که به نظر میرسد مغفول مانده باور داشتن و تلاش برای کشف لایه‌های عمیق ذهن و روح شرقی و ایرانی است که شاید نوع نگاه غربی به انسان موفق به واکاوی آن نشود.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.