یادداشت محسن مهدی فر

                در مورد این کتاب کلا نظرات رو به دو بخش تقسیم می شه نظراتی که قبل از انتخابات 88 داده شده و نظراتی که بعد از حوادث سال 88 داده اونهم به دلیل اظهارات نویسنده در مورد یکی از کاندیداها، اما خوشبختانه من این کتاب بدون هیچ پیش زمینه ای مطالعه کردم، این کتاب بیشتر شبیه وبلاگ های قدیمی وبلاگستان قدیمی فارسی که چکیده افکار نویسندگانشان بود و نه جنگ روزانه برای جذب خوانندگان به تبلیغات رنگارنگ همه جانبه رو صفحه وبلاگشان ، من خودم بخش های ابتدایی کتاب را بیشتر دوست داشتم فکر می کنم بخش هایی انتهایی بیشتر شبیه انشاهایی که در دوران مدرسه می نوشتیم و در آخر فقط برای اینکه صفحه را پر کنیم کلمات را بزرگ می نوشتیم اینگونه بود. کتاب، داستان نه اما روایت اپیزودیک زندگی کافی¬من کافه پیانو است روان بودن کلمات شما را درگیر می کند کاهی خواهید خندید گاهی عصبی خواهید شد و گاهی به فکر فرو خواهید رفت. این کتاب ارزش یک بار خواندن را دارد اما از آن دسته کتابهایی نبود که آرزو کرده باشم کاش خودم نوشته بودم.
... می خواهم بگویم طوری ست که آدم دلش به حال صندلی ها می سوزد که وقتی هم ننشسته ای روی شان؛ باز هم دارند یک کار زنانه می کنند. از این جهت است که همیشه به خودم گفته ام صندلی از آن معدود چیزهایی ست که نر ندارد و همه شان باید ماده باشند.(ص85)
...بهش گفتم: زندگی ما زندگی جالبی¬یه هما. بین تراژدی محض و کمدی ناب؛ دائم داره پیچ و تاب می خوره. یعنی یه جورِ غم انگیز، خنده داره. یا شایدم یه جورِ خنده دار، غم انگیز باشه. چیزی ام نیس که وسط شو پُر کنه. همه نکبتی ام دچارشیم مال همینه... همین که هیچی مون حد وسط نیس هما. هیچ چی مون.(ص 107)
...توی چند قدمی که تا کافه راه بود؛ با خودم فکر کردم چه¬قدر بد است که آدم باید همیشه سنگ صاف خودش را داشته باشد و هیچ-کس نباشد سنگ صاف خودش را داشته باشد و هیچ کس نباشد سنگ صافش را به آدم قرض بدهد. از ترس این¬که مبادا یک¬وقت خودش ببازد.(ص154)
...فقط یه جمله نوشتم و فرستادمش برای پابلیش شدن. مال یک فرانسوی به اسم لاروش بود که یک¬وقتی این جمله ازش را جایی خوانده بودم و به¬نظرم خیلی قیمتی آمدهد بود: جدل ها تا به این اندازه دوام نمی آوردند. اگر که تنها یک¬طرف مقصر بود! (ص255)
        
(0/1000)

نظرات

کمی لطفی کردید به این کتاب ومعلوم است گرایش های سیاسی نویسنده شماراتحت تاثیر گذاشته