یادداشت روشنا
1403/6/20
گوگول میگه نویسنده برای موفقیت یک روایت، کافیه یک اتاق و یک خیابانی که باهاش آشنا است رو توصیف کنه و این دقیقاً کاریه که گوگول در تمام داستانهاش انجام میده. گوگول از مردم و وقایع عادی روزمره صحبت میکنه و طوری این کارو میکنه که نمیتونی با هیجان دنبال داستان نری. از هیجان یک پیرمرد برای خرید شنلی جدید میگه و کاری میکنه همراه با پیرمرد و خیاط با ذوق به بازار بری و پارچه و دکمه بخری و در آخر همراه با پیرمرد برای شنل اشک بریزی. از دعوای مسخرهی بین دو ایوان میگه و در انتهای داستان به زیبایی فریاد نهایی رو سر میده که «دنیای ملالانگیزی است آقایان!» و مگه میشه در این لحظه همراه با گوگول احساس حسرت و ملال نکنی؟... اون دستاتو میگیره و تو رو به بلوار نیفسکی میبره، به زیر چراغاش در نور شب که همه چیز رو فریبنده جلوه میدن و یک لحظه هراسی به دلت میفته که نکنه تو هم در این فضای فریبنده اغوا بشی؟... و کاری میکنه وقتی جناب دماغ از کالسکه میاد بیرون از ته دل بخندی و در حالی که هر لحظه داستان در نظرت مسخره و مسخرهتر میشه، با شوق بیشتری ادامه بدی و در آخر با راوی دوتایی بخندید که آیا کسی که این داستان رو میگه و کسی که میشنوه، حقیقتاً دیوانه نیست؟ «بگویید ببینم اولین تاثیری که هریک از قصههای آقای گوگول بر شما میگذارد چیست؟ غیر از این است که وادارتان میکند بگویید: چقدر همه اینها ساده، عادی، طبیعی و حقیقی است و در عین حال چقدر بکر و تازه؟» بلینسکی یادداشتهای یک دیوانه ۳ بلوار نیفسکی ۴ دماغ ۵ شنل ۵ کالسکه ۳ ماجرای نزاع ایوان ایوانوویچ و ایوان نیکوفوروویچ ۵ مالکین قدیمی ۴ ایوان فیودورویچ و خالهاش ۳/۵
(0/1000)
نظرات
1403/6/20
گوگول برای من واقعا جذاب و قابل احترامه دقیقا همونطوری که نوشتین، گوگول از وقایع روزمره و مردم عادی صحبت میکنه و همین باعث حس قرابت و همذات پنداری با داستانهاش میشه، از طرفی یه نشاط و سرخوشی خاصی تو نوشتههاش هست پیشنهاد میکنم اگر دوست داشتین، بازار مکاره رو هم بخونید حتما
4
4
1403/6/21
از این جهت که من میخوام برای اولین بار یه چیزی از گوگول بخونم، یکی از دوستان همون داستان ماجرای نزاع رو پیشنهاد داد و یکی دیگهشون پرتره رو... @roshana.
0
1403/6/21
پرتره رو هنوز نخوندم اما به نظر من که بازرس برای شروع از همشون بهتره 😁 البته ماجرای نزاع یا شنل هم خوبه 👌🏻 قبلش اینو هم بگم که به قول بلینسکی "قصههای گوگول کمدی سرگرمکنندهای است که با هیچ و پوچ شروع میشود و با هیچ و پوچ ادامه مییابد و به اشک ختم میشود و در پایان زندگی نام میگیرد." یه پوچی (از این رو که موضوع داستان معمولاً خیلی احمقانه است 😂) و در عین حال فلسفهی قشنگی داره. خیلی هم رو آثار بعد از خودش اثر گذاشته. مثلاً داستان شنل خیلی نزدیک به نوشتههای تولستوی و داستایفسکیه. یا میگن داستان دماغ شبیه به مسخ کافکا است. @szm_books
2
1403/6/22
راستش یکی و دو سال پیش همین کتاب رو از گوگول خوندم خوشم نیومد و دیگه سمتش نرفتم. یادداشتتون امیدوارم کرد که شاید بعدها بتونم به گوگول علاقهمند شم.
2
1
1403/6/22
خوشحالم که یادداشت امیدبرانگیزی بود :) گاهی اوقات آدم یه انتظاری از کتاب داره و وقتی سبک کتاب اون مدلی نیست، سرخورده میشه. گفتم شاید برای شما هم همینطوری بود که خوشتون نیومد. من چون بعد از پوشکین سراغ این کتاب رفتم، خیلی بیشتر خوشم اومد؛ چون بعضی داستانای پوشکین عین این جوکای بیمزهی در عین حال شیرین میمونه و در مقایسه با اون، گوگول خیلی پیشرفته بود. 😂
1
1403/6/22
چقدر این کتاب رو دوست دارم. سالها پیش خواندمش، شنل و دماغ هنوز توی ذهنم مانده.
1
1
روشنا
1403/6/20
1