بریده کتابهای Tida Tida 1403/4/23 ترجمه الغارات: سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع) ابراهیم بن محمد ثقفی 4.7 137 صفحۀ 112 اسلام و عظمت آن باید شما را از ظلم و بدگویی نسبت به هم بازدارد و شما را باهم متحد کند. 0 9 Tida 1403/4/23 ترجمه الغارات: سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع) ابراهیم بن محمد ثقفی 4.7 137 صفحۀ 91 «در یاری پروردگارتان و جهاد برای گرفتن حق خودتان منتظر چه چیزی هستید؟ منتظر مرگ هستید یا منتظر ذلت در این دنیا در راه باطل؟ ... هیچ دینی نیست که شما را جمع کند؟ آیا در وجودتان غیرتی نیست که شما را به خشم بیاورد، وقتی شنیدید که دشمن سرزمینهای شما را یکی یکی میگیرد و به شما حمله میکند و هجوم میآورد؟ آیا این شگفت آور نیست که معاویه مشتی مردم بی سروپا و سفله را فرا می خواند و آنها اجابتش میکنند، بی آنکه به آنها مالی بخشیده باشد یا هزینه ای به آنها داده باشد، و آنها را در هر سال يك يا دو یا سه بار به هر جا که بخواهد میفرستد، و من شما را که مردمی شریف و خردمندید و بقایای مردم دیندار هستید فرا میخوانم، اما شما در خانههای خود می نشینید و از دور من متفرق میشوید و از فرمان من سرپیچی کرده و با من مخالفت میکنید؟» 0 6 Tida 1403/2/28 بخارای من ایل من محمد بهمن بیگی 4.1 16 صفحۀ 45 بارگاه ایلخانی، قصر باشکوه متحرکی بود که بر دوش صدها شتر نر، شمال و جنوب فارس را میپیمود و در دشتها و کوهها، بر ستونها و دیرکهای خوشتراش سپیدارها استوار میگشت. دخترک ملکه بی چون و چرای این قصر بود. فرمانش فرمان خانه ایل بود. میل و آرزویش، میل آرزوی مردم ایل بود. 0 7 Tida 1403/2/28 بخارای من ایل من محمد بهمن بیگی 4.1 16 صفحۀ 39 بار پیرمرد سنگین و راهش رو به بالا بود. عرق میریخت. میکوشید که قامت خود را راست نگاه دارد. میکوشید که از تنگ نظری بپرهیزد. سعی داشت که دنیا را با چشم گشاده بنگرد و امروزش را با اندیشه فردا تباه نسازد. سعی داشت که از تیمار اسبانش که مایه آسودگی دل و جانش بود، دست نکشد، ولی گریبانش در چنگ نیروهای پلید زندگانی گرفتار بود. 0 3 Tida 1402/9/12 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 185 او باور داشت هرچه آدمهای بیشتری در شبکه های اجتماعی به هم وصل شوند، جامعه تنهاتر میشود. 0 7 Tida 1402/9/12 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 184 « من هیچگاه همراهی پیدا نکردم که قابل معاشرتتر از تنهایی باشد.» 0 3 Tida 1402/9/1 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 93 «پیشبینی کردن چیزهایی که ممکنه خوشحالمون کنن واقعاً سخته.» 0 4 Tida 1402/8/5 سیری در سیره نبوی مرتضی مطهری 4.5 19 صفحۀ 20 به قول شیخ محمد عبده:« اروپا آن روزی که مذهب خویش را رها کرد جلو رفت و ما آن روزی که مذهب خویش را رها کردیم عقب رفتیم.» 0 2 Tida 1402/8/5 سیری در سیره نبوی مرتضی مطهری 4.5 19 صفحۀ 15 «در جهان امروز از یک طرف لاف نوعخواهی و بشردوستی با بانگی هرچه بلندتر گوشها را میخراشد، و از طرف دیگر دامنهٔ ملت پرستی _ که خود نوعی توحش است_ با همهٔ تعصبات و خودخواهیها و قساوتها و آتش افروزیهای ناشی از آن روز به روز بالا میگیرد. این یکی از تناقضاتی است که منطق بشر امروز گرفتار آن است.» 0 3 Tida 1402/7/7 شعله در مه؛ دود در خورشید جلد 2 رنی عهدیه 3.6 3 صفحۀ 9 0 4 Tida 1402/7/7 شعله در مه؛ دود در خورشید جلد 2 رنی عهدیه 3.6 3 صفحۀ 10 0 2 Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 156 «ما در هر شرایطی انتخاب میکنیم چی باشیم، کلمه باشیم یا اندیشه.» 0 1 Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 155 «هرگز شک نکن. هرگز نترس. هرگز بیش از اندازه فکر نکن.» اوکامی همانطور که حرف میزد نگاهش میکرد. گویی به دنبال چیزی ماورای او بود. « این تنها راه زنده موندنه.» ( همچنان این دیالوگ رو تأیید یا رد نمیکنم، صرفاً جهت تفکر کردن دربارشون.) 0 1 Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 152 «کلمات همه چیز رو ممکن نمیکنند، عقاید بذر بالقوه شدن هستند.» «بدون کلمات، عقاید چیزی نیستند جز افکار بیصدا.» اوکامی شاخه را ثابت نگه داشت.راسخ. «بدون عقاید، کلمات هرگز به مرحله تولد نمیرسند.» «خب، پس بدون کلمات، یه عقیده رو مطرح کن.» (هرچند عقاید رو میشه بدون کلمات هم بیان کرد. ولی این دیالوگها رو دوست داشتم.) 0 1
بریده کتابهای Tida Tida 1403/4/23 ترجمه الغارات: سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع) ابراهیم بن محمد ثقفی 4.7 137 صفحۀ 112 اسلام و عظمت آن باید شما را از ظلم و بدگویی نسبت به هم بازدارد و شما را باهم متحد کند. 0 9 Tida 1403/4/23 ترجمه الغارات: سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع) ابراهیم بن محمد ثقفی 4.7 137 صفحۀ 91 «در یاری پروردگارتان و جهاد برای گرفتن حق خودتان منتظر چه چیزی هستید؟ منتظر مرگ هستید یا منتظر ذلت در این دنیا در راه باطل؟ ... هیچ دینی نیست که شما را جمع کند؟ آیا در وجودتان غیرتی نیست که شما را به خشم بیاورد، وقتی شنیدید که دشمن سرزمینهای شما را یکی یکی میگیرد و به شما حمله میکند و هجوم میآورد؟ آیا این شگفت آور نیست که معاویه مشتی مردم بی سروپا و سفله را فرا می خواند و آنها اجابتش میکنند، بی آنکه به آنها مالی بخشیده باشد یا هزینه ای به آنها داده باشد، و آنها را در هر سال يك يا دو یا سه بار به هر جا که بخواهد میفرستد، و من شما را که مردمی شریف و خردمندید و بقایای مردم دیندار هستید فرا میخوانم، اما شما در خانههای خود می نشینید و از دور من متفرق میشوید و از فرمان من سرپیچی کرده و با من مخالفت میکنید؟» 0 6 Tida 1403/2/28 بخارای من ایل من محمد بهمن بیگی 4.1 16 صفحۀ 45 بارگاه ایلخانی، قصر باشکوه متحرکی بود که بر دوش صدها شتر نر، شمال و جنوب فارس را میپیمود و در دشتها و کوهها، بر ستونها و دیرکهای خوشتراش سپیدارها استوار میگشت. دخترک ملکه بی چون و چرای این قصر بود. فرمانش فرمان خانه ایل بود. میل و آرزویش، میل آرزوی مردم ایل بود. 0 7 Tida 1403/2/28 بخارای من ایل من محمد بهمن بیگی 4.1 16 صفحۀ 39 بار پیرمرد سنگین و راهش رو به بالا بود. عرق میریخت. میکوشید که قامت خود را راست نگاه دارد. میکوشید که از تنگ نظری بپرهیزد. سعی داشت که دنیا را با چشم گشاده بنگرد و امروزش را با اندیشه فردا تباه نسازد. سعی داشت که از تیمار اسبانش که مایه آسودگی دل و جانش بود، دست نکشد، ولی گریبانش در چنگ نیروهای پلید زندگانی گرفتار بود. 0 3 Tida 1402/9/12 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 185 او باور داشت هرچه آدمهای بیشتری در شبکه های اجتماعی به هم وصل شوند، جامعه تنهاتر میشود. 0 7 Tida 1402/9/12 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 184 « من هیچگاه همراهی پیدا نکردم که قابل معاشرتتر از تنهایی باشد.» 0 3 Tida 1402/9/1 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 400 صفحۀ 93 «پیشبینی کردن چیزهایی که ممکنه خوشحالمون کنن واقعاً سخته.» 0 4 Tida 1402/8/5 سیری در سیره نبوی مرتضی مطهری 4.5 19 صفحۀ 20 به قول شیخ محمد عبده:« اروپا آن روزی که مذهب خویش را رها کرد جلو رفت و ما آن روزی که مذهب خویش را رها کردیم عقب رفتیم.» 0 2 Tida 1402/8/5 سیری در سیره نبوی مرتضی مطهری 4.5 19 صفحۀ 15 «در جهان امروز از یک طرف لاف نوعخواهی و بشردوستی با بانگی هرچه بلندتر گوشها را میخراشد، و از طرف دیگر دامنهٔ ملت پرستی _ که خود نوعی توحش است_ با همهٔ تعصبات و خودخواهیها و قساوتها و آتش افروزیهای ناشی از آن روز به روز بالا میگیرد. این یکی از تناقضاتی است که منطق بشر امروز گرفتار آن است.» 0 3 Tida 1402/7/7 شعله در مه؛ دود در خورشید جلد 2 رنی عهدیه 3.6 3 صفحۀ 9 0 4 Tida 1402/7/7 شعله در مه؛ دود در خورشید جلد 2 رنی عهدیه 3.6 3 صفحۀ 10 0 2 Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 156 «ما در هر شرایطی انتخاب میکنیم چی باشیم، کلمه باشیم یا اندیشه.» 0 1 Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 155 «هرگز شک نکن. هرگز نترس. هرگز بیش از اندازه فکر نکن.» اوکامی همانطور که حرف میزد نگاهش میکرد. گویی به دنبال چیزی ماورای او بود. « این تنها راه زنده موندنه.» ( همچنان این دیالوگ رو تأیید یا رد نمیکنم، صرفاً جهت تفکر کردن دربارشون.) 0 1 Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 152 «کلمات همه چیز رو ممکن نمیکنند، عقاید بذر بالقوه شدن هستند.» «بدون کلمات، عقاید چیزی نیستند جز افکار بیصدا.» اوکامی شاخه را ثابت نگه داشت.راسخ. «بدون عقاید، کلمات هرگز به مرحله تولد نمیرسند.» «خب، پس بدون کلمات، یه عقیده رو مطرح کن.» (هرچند عقاید رو میشه بدون کلمات هم بیان کرد. ولی این دیالوگها رو دوست داشتم.) 0 1