بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سلمان معمار

@salmaneshoon

3 دنبال شده

17 دنبال کننده

                      
                    
salmaneshoon
http://yek.link/salmaneshoon

یادداشت‌ها

                متن متشتتی است. به نظر میرسه پیاده سازی چند سخنرانی باشه. تقریبا ارجاع زیادی نداره و جمله بندی ها گفتاری است. انگار با عجله نوشته شده. هرچند ایده های خوب و نکات قابل تاملی داره اما به شدت تکرار میشه.
شاید بحث کاتولیکی بودن مفاهیم که ایده محوری کتاب هست (سکولار بخش غیر قدسی مسیحیت ولی داخل دین است که به اشتباه در ایران با عرف تطبیق داده شده) 10 بار تکرار بشه! و به راحتی میشه بخشی از کتاب رو خلاصه کرد. و تلقی ای از دین داری رحمانی داره که به نظرم پایه درستی نداره و عملا همون دینداری فردی میشه که منظور دیگران از سکولاریسمه. و دریافتی از جامعه داره که سالها پیش مد بود (خاصه دوره اصلاحات) اما الان دوره اش گذشته. تعجب کردم وقتی متوجه شدم 98 منتشر شده! 
بخش هایی که به نقد جواد طباطبایی و سروش می پردازه بسیار خوبه.
اهمیت دادن و تذکار جایگاه عرف درسته و راهگشا ولی باید توجه کرد اون عرف، عرف مومنین هست.
بحث اروپا محوری اندیشمندان ما دقیقه. دیدن خودمون در آینه دیگران بیماری ماست.
        
                معرفی اجمالی روندهای شهرسازی دوره معاصر. نکته جالبی که در تدوین کتاب دیدم این بخش بندی بود: یک توضیح اولیه پیوسته از کل روند تاریخی / توضیح بیشتر هر دوره تاریخی در یک بخش کوتاه/ تصاویر و نقشه هر  دوره به صورت مجزا.
این بخش بندی حسی دایره المعارفی به کتاب داده و ازطرفی چون اتفاقات کلی در ابتدا توضیح داده شده تسلط خواننده به متن بیشتر میشود. به علاوه مرور کتاب هم با صرفا خواندن بخش تصاویر و نقشه های هر دوره بسیار آسان است.
بعضی مطالب بوی کهنگی میدهد ولی میتوان آن را به حساب تاریخ گذاشت. خصوصا که به منابعی از اوایل قرن دسترسی دارد. نقشه ها و تصاویر بسیار بی کیفیت اند و البته ناکافی. نویسنده از تحلیل های جالبی برخوردار است و نقطه نظر خود را دخیل میکند، کمی هم رویکرد چپ دارد. صفحه بندی و ادبیات کتاب تاحدودی منجر به سخت خوان شدنش  شده است. 
در مجموع کتاب آشنایی بدی نیست، هرچند یک ویراست و خلاصه سازی همراه تصاویر و مطالب به روز تر مورد نیاز است.
        
                این نمایشنامه سرشار از ابهام است. درواقع حفره های خالی بزرگی که کنار مفهوم انتظار یک ترکیب تفسیر پذیر میسازند. خوانندگان مختلف تعبیر خودشان را بر میدارند و طبیعتا راضی میشوند.
تمجید به اوج میرسد و شاهکارش میخوانند که در واقع خودشان را شاهکار میخوانند!
مشکل از جایی بیرون میزند که سایر هنرمندان دست به تکرار و ادامه راه بزنند. غافل از اینکه بخش بزرگی از توجه به این کار به دلیل "اثر بکت بودن" است. به این دلیل است می نشینند و تفسیر میکنند گودو خداست یا سوپر ایگو؟ دو شخصیت همان دو دزد انجیل اند یا یک نفرند اصلا؟ و انبوهی از نشانه شناسی ها.
تفاسیری که برای اثار مشابه بعدی فقط یک خط اند:"نقص و ضعف و ابهام و ..."
اما انتظار؛ مفهوم بزرگ و عمیقی سرشته در انسان. و بکت کاملا آگاهانه ضعف حفره ها را با انتظار جایگزین کرده است. انتظار همان زیربنای همذات پنداری مخاطب با این اثر است. و البته یاسی که بسیاری از مخاطبان منفعل دوستش دارند. شبیه شخصیت های اثر.
در مجموع اثری تلخ و فریبنده است. البته شاهکار نیست اما گزندگی ظریفی دارد و در زمان و مکان درستی زاده شده.
        
                از بدترین داستان هایی که خوانده ام. چیزی در سطح روزنامه و مجله.
تبدیل یک سخنرانی فحش آمیز و انتقام جویی فلسفی به داستان آن هم با درجه نازلی از بیان.
تو گویی  دانشجوی مبتدی داتان نویسی طرح اولیه ای نوشته باشد.
جای تعجب نیست که استقبال از این اثر اینقدر زیاد است چرا که اساسا فحش نامه ای است عوامانه و عوام پسند. 
پر از نماد پردازی و شخصیت های کاغذی و هر جا هم که می تواند توسل به روابط جنسی.
سرعت بالای اتفاقات شبیه کمیک استریپ های بزرگسالانه است.
بیایید نام ولتر را از این اثر برداریم چه میماند جز اثری شایسته پاورقی؟
بیایید با 1984 یا مزرعه حیوانات دو نمونه شاخص نمادپردازی سیاسی و سطحی دیگر مقایسه کنیم: آنها شاهکار به نظر میرسند!
مثلا روابط جنسی در 1984 اگرچه سواستفاده ای برای جذابیت داستان است اما لااقل بار معنایی کمی پیدا میکند. اینجا مثل پورنوگرافی است. البته ممکن است کسی بگوید هدف همین بوده و تحقیر نظریات فلسفی. میگویم بفرمایید کتاب فلسفه و تاریخ و سیاست بنویسید، این هرچه هست داستان نیست.
        
                Weak and light.  (نقد فارسی در انتها)
 Why would it really have to be published as a book when it is a web interview almost? 
The book impaired by the gap between the interviewer and the architect's mentality. As a result, she talks for herself, and peter answers to himself. You can easily remove all the questions and only read the answers and almost lose nothing.
Zumthor's words, compared to his other book " Thinking Architecture", are less riched. There are, of course, a few important tips on the history and his design approach.
I wish this text was summed up and edited. The result was an interesting short article about the analysis of peters works and atmosphere.
I wish there was an architect who interviewed Zumthor.
The book is failed.

ضعیف و لاغر. چرا واقعا باید چنین متنی که نهایتا یک مصاحبه اینترنتی هست به عنوان کتاب چاپ شود؟
بدترین جنبه کتاب ارتباط نداشتن سوال های پرسش کننده به فضای فکری پاسخ دهنده هست. در نتیجه پرسش کننده برای خودش سخنرانی میکند و زومتور هم حرف خودش را میگوید. به راحتی می توانید تمام سوالات پرسش کننده را حذف کنید و فقط پاسخ را بخوانید. تقریبا چیزی از دست نمی دهید.
گفته های زومتور هم در مقایسه با کتاب دیگرش "معماری‌اندیشی" کم مایه تر است. البته نکته های مهم معدودی درباره تاریخ و جهت طراحی اش در زمینه گرایی ارائه میکند.
 کاش این متن ویرایش، سوال ها حذف و گفته های زومتور خلاصه میشد. یک مقاله کوتاه جالب درباره تحلیل کارهایش و زاویه نگاهش به دست می آمد.
ای کاش یک پرسش گر معمار با زومتور مصاحبه میکرد.
کتاب از دست رفته ایست.
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            متن متشتتی است. به نظر میرسه پیاده سازی چند سخنرانی باشه. تقریبا ارجاع زیادی نداره و جمله بندی ها گفتاری است. انگار با عجله نوشته شده. هرچند ایده های خوب و نکات قابل تاملی داره اما به شدت تکرار میشه.
شاید بحث کاتولیکی بودن مفاهیم که ایده محوری کتاب هست (سکولار بخش غیر قدسی مسیحیت ولی داخل دین است که به اشتباه در ایران با عرف تطبیق داده شده) 10 بار تکرار بشه! و به راحتی میشه بخشی از کتاب رو خلاصه کرد. و تلقی ای از دین داری رحمانی داره که به نظرم پایه درستی نداره و عملا همون دینداری فردی میشه که منظور دیگران از سکولاریسمه. و دریافتی از جامعه داره که سالها پیش مد بود (خاصه دوره اصلاحات) اما الان دوره اش گذشته. تعجب کردم وقتی متوجه شدم 98 منتشر شده! 
بخش هایی که به نقد جواد طباطبایی و سروش می پردازه بسیار خوبه.
اهمیت دادن و تذکار جایگاه عرف درسته و راهگشا ولی باید توجه کرد اون عرف، عرف مومنین هست.
بحث اروپا محوری اندیشمندان ما دقیقه. دیدن خودمون در آینه دیگران بیماری ماست.