آن شرلی با موهای سیاه

آن شرلی با موهای سیاه

@Fjahan

2 دنبال شده

3 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

25

          ▪️خلاصه رمان" مردی به نام اوه " و  چند نکته در مورد کتاب :

رمان در مورد مردی ۵۹ ساله بداخلاقی است که بعد از آشنایی با یک خانواده ایرانی تغییر می کند.

چند نکته:
۱- اولین ویژگی داستان، تعهد اخلاقی قابل ستایش اوه نسبت به همسرش حتی بعد از مرگ است.هر اتفاق کوچک یا بزرگی که رخ می‌دهد ، اولین سوالی که در ذهن اوه ایجاد می‌شود این است که اگر سونیا زنده بود، چه انتظاری از او داشت. همین فکر سبب می‌شد گاه برخلاف میل باطنی‌اش به صورت مثبت اقدام کنند تا در دنیای دیگر شرمنده همسرش نباشد.

۲- اوه درستکاری و نظم و انضباط را از خانواده‌اش به ارث برده بود. در تاثیر این تربیت همین بس که وقتی پدرش در اواسط ماه فوت کرد،  او نصف حقوق را به اداره راه آهن پس داد. این عمل منصفانه و اخلاقی او سبب شد رییس، به او پیشنهاد استخدام در راه آهن دهد.
 
 ۳ - باید اذعان کرد که زنان تاثیر بسزایی در شکل دهی رفتار مردان دارند. خواننده ی رمان این قدرت و ویژگی را به وضوح در رفتار سونیا و پروانه می بیند. 
  اُوه در نوجوانی، پدر و مادرش را از دست داده بود و سالها بود که بی هدف و افسرده زندگی می کرد. آشنایی اش با سونیا و عشق دیوانه‌واری که به او پیدا کرد، روح امید را در کالبدش دمید. 
 بعد از فوت همسرش که باز تبدیل به جسمی بی روح شده بود، این پروانه، همسایه جدید بود که سبب شد مجددا اوه با زندگی آشتی کند. 

۴- انسان هر چه به پایان دوره میانسالی نزدیک‌تر شود، شور و هیجانش فروکش می‌کند و نیاز مبرم به توجه و محبت اطرافیان پیدا می‌کند.در این داستان خانواده پاتریک، بدون توجه به اخلاق تلخ اوه ، با او با مهربانی رفتار می‌کردند. بچه های آنها نیز اوه را مانند پدربزرگشان دوست داشتند . مجموعه این‌محبت ها و توجه ها در نهایت سبب تغییر رفتار قهرمان داستان شد.
پایان
احمدی‌مهر- ۱۳ خرداد۱۴۰۱
        

55

          نمی دانم آیا تا به حال سریال مسافران( با بازی رامبد جوان، حمید معجونی، سحر دولت شاهی و...) دیده اید یا خیر؟
مسافران داستان چند آدم فضایی است که به زمین می آید تا انسان ها را بشناسند و درباره آن ها اطلاعاتی بدست آورند.
در یکی از قسمت های مسافران، فرید پس از فهمیدن اینکه آدم فضایی ها می توانند ذهن دیگران را بخوانند از آن ها می خواهد که به او توانایی خواندن افکار دیگران را بدهند و مسافران هم قبول می کنند.
اوایل زندگی برای فرید بهشت بود. او می توانست صدای افکار دیگران را بشنود و از نیت های درونی آن ها با خبر شود. دیگر گرگی نمی توانست لباس میش را بپوشد و او را گول بزند چون جناب گرگ تا به خود می آمد و می خواست لباس میش را به تن کند فرید از قصد او آگاه میشد.
اما از آن جا که هیچ بهشتی در این دنیا دوامی ندارد بهشت فرید هم پس از مدتی شروع به فروپاشی کرد. شنیدن انبوه صدای افکار دیگران نه تنها موهبت نبود، بلکه به نفرینی جهنمی تبدیل شده بود. پس از گذشت زمانی فرید با عجز و لابه از مسافران خواست تا این توانایی نفرین شده را از او بگیرند تا بتوانند با خیال راحت و آسوده به ادامه زندگیش بپردازد حتی اگر بهای خواسته اش گول خوردن از تمام گرگ های دنیا باشد.
حال شاید از خود بپرسید :« خب این فیلم چه ربطی به آشوب روان داره؟»
نکته اش هم دقیقا این جاست. آشوب روان داستان مردمانی است که برای داشتن زندگی بهتر زمین را ترک کرده و در سیاره ای که نام دنیای نو را بر آن گذاشته اند، زندگی می کنند.
چیزی که دنیای نو را خاص و منحصر به فرد می کند این است که در دنیای نو همه صدای افکار یکدیگر را می شنوند، در این سیاره حتی صدای افکار حیوانات نیز شنیده می شود.
پاتریک نِس( نویسنده ی آشوب روان) با بیانی ساده و خودمانی آرام آرام و قدم به قدم تو را همراه تاد هیویت(شخصیت اصلی داستان) با این دنیا آشنا می کند. دنیایی که دنیاپردازی خاصی ندارد😄به گونه ای که در آغاز متوجه تفاوت آن با زمین خودمان نمی شوی.
🥦هشدار: اگر دنیاپردازی های پیچیده و عناصر جادویی سنگین و «ذهن به سختی هضم کن» را می پسندید این کتاب برای شما نیست!😮‍💨
عوضش تا دلتان بخواهد ماجراجویی دارد از نوع ماجراجویی های بزن بکُشی و فرار و البته معما.😂 
شخصیت پردازی هم دلنشین و بامزه است. به خصوص شخصیت پردازی حیوانات.( آن قدر که  من فکر می کنم اگر قرار باشد حیوانات حرف بزنند و صدایی از خودشان در بیاورند شبیه همینی است که پاتریک نس در کتاب گفته.)
شخصیت، رفتار و حتی لحن تاد هیویت(شخصیت اصلی آشوب روان) با ویژگی هایی که کتاب از او توصیف کرده، همخوانی دارد.
همین ویژگی در مورد باقی شخصیت ها چه فرعی و چه غیر فرعی هم صادق است.
پایان کتاب هم خیلی «چشم درشت کن» و «وای خدا الان چی میشه» است.
با اینکه هیچ علمی درباره ترجمه ندارم اما به عنوان یه خواننده ساده، ترجمه کتاب را پسندیدم.
به نظرم آشوب روان شبیه استانبولی است که نویسنده تویش از ادویه های تاثیر گذار( ویژگی های یک کتاب خوب) یک ذره ریخته و در پایان هم غذای نسبتا خوبی در آمده.
من که از استانبولی آشوب روان خوشم آمد. امیدوارم شما هم خوشتان بیاید.
        

59