جزئیات پست
38
(0/1000)
نظرات
ممنون از نگاهتون یه جا هم اینطور میگه: نه بی او عشق میخواهم نه با او! که او در سلک من حیف است منظوم
3
ممنون💛💫 نه از چینم حکایت کن نه از روم که من دل با یکی دارم در این بوم هر آن ساعت که با یاد من آید فراموشم شود موجود و معدوم ...
4
چشمان ترک و ابروان جان را به ناوک میزنند یا رب که دادهست این کمان آن ترک تیرانداز را !؟💚🌱
3
نشنیده بودم ، لیسترو ویرایش می کنم ، الان نتم خیلی نوسانیه 😁🤝🏻 دنبال عکس کمتر دیده شده از مزار سعدی بودم .پیشنهاد جناب گوگل اینبود و چه پیشنهادی😍❤️
3
یک بیت خداییش حق مطلب را ادا نمی کند... در آن نفس که بميرم در آرزوي تو باشم بدان اميد دهم جان که خاک کوي تو باشم به وقت صبح قيامت که سر ز خاک برآرم به گفت و گوي تو خيزم به جست و جوي تو باشم به مجمعي که درآيند شاهدان دو عالم نظر به سوي تو دارم غلام روي تو باشم به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم ز خواب عاقبت آگه به بوي موي تو باشم حديث روضه نگويم گل بهشت نبويم جمال حور نجويم دوان به سوي تو باشم مي بهشت ننوشم ز دست ساقي رضوان مرا به باده چه حاجت که مست روي تو باشم هزار باديه سهلست با وجود تو رفتن و گر خلاف کنم سعديا به سوي تو باشم
3
6
بله حقیقتا ، ممنون از میزبانی با شعر🌸🌿 نرفت تا تو برفتی، خیالت از نظرم برفت در همه عالم به بی دلی خبرم نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم من از تو روی نخواهم به دیگری آورد که زشت باشد هر روز قبله دگرم بلای عشق تو بر من چنان اثر کردهست که پند عالم و عابد نمیکند اثرم ...
4
آخ منم میخواستم این شعر رو بذارم... اصولا خیلی کم شعر میخونم (متاسفانه)، ولی عاشق این شعر شدم وقتی اولین بار دیدمش... کلا حسی که شعرهای سعدی بهم میده یه چیز دیگهست 🥹
4
😍❤️ بله خیلی دل نشینه ... سعدی واقعا زرنگه ، شعرهاش هم زرنگن و پر از خلاقیت ... ازون شعرهایی که رنگ و لعابش رو حس می کنی ولی از هنرنمایی شاعر خسته نمیشی و آرایه ها و تکنیک هاش توی ذوقت نمی زنه ، آنقدر که خوش نشسته ... @szm_books
3
به به❤️ ره ندیدم چو برفت از نظرم صورت دوست همچو چشمی که چراغش ز مقابل برود موج از این بار چنان کشتی طاقت بشکست که عجب دارم اگر تخته به ساحل برود :) سهل بود آن که به شمشیر عتابم میکشت قتل صاحبنظر آن است که قاتل برود ...
3
با بیت آخر یاد این افتادم اشعار عربی عالمی دارن.... ارضی فیغضب قاتلی، فتعجبوا یرضی القتیل و لیس یرضی القاتلُ @fahime_hadidi
2
با اینکه شعر نو بیشتر دوست دارم ولی جدیدا مشتاقم که بیشتر آشنا بشم با شاعرانی مثل سعدی و مولوی و عطار و ...
3
3
زیبایی شعر نو بخاطر برخاستنش از یک ریشه و پیشینه محکم و غنی هست. شعر نو بر پایه تجربه ها و آثار شعر کهن شکل گرفته ، برخلاف بعضی دوگانه های نو و کلاسیک و ... بنظرم شعر نو یک مولود فرخنده برای شعر کهن فارسی هست. شعر نو البته محدود به نیمایی و سپید و .. هم نیست ، غزل های شاعران امروز و حتی رباعی های متداول با رویکردهای جدید بنظرم بخشی از شعر نو به حساب بیان . یعنی بیش تر از تغییر در ساختار شعر ، تغییر در نگاه شاعر به معنا و جایگاه شعر حاصل شده . 💙🌊 طولانی شد🙏🏻
2
درسته خیلی ممنون ازتون و وقتی که گذاشتید🌹 یادمه یک بار که خیلی داشتم از شعر نو تعریف میکردم ( کنار یک دانشجوی ادبیات😅)، گفتم خیلی علاقه دارم شعر نو بنویسم و واسه همینم ترجیح میدم واسه آشنا شدن با فضاش، اشعار شاعران معاصر رو بخونم نه مثلا سعدی و اینا و ایشونم گفتن اگه شعر کهن مثل اشعار مولانا و سعدی و خیام نخونی نمیتونی شعر نو بنویسی🥲 این خیلی تاثیر گذار بود برام و الانم صحبتای شما انگار در ادامه ی همونا بود💚🌱 @fahime_hadidi
2
با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری... ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید... از سعدی زیاد شنیدم؛ ولی این یه دونه بیت عجیب توی ذهنم مونده. نمیدونم هم چرا... کلاً افسوس میخورم که چرا اهل شعر نیستم. از اون افسوسها که کلیات سعدی پدرم رو یه مدت گذاشتم جلوی چشمم و فقط حرص میخوردم چرا نمیخونمش...
2
4
افسوس اگر به تلاش منتهی بشه ارزش داره ، وگرنه که چرا افسوس؟! همین که اهل کتاب هستید الحمدلله 🌱 آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود نقش او در چشم ما هر روز خوشتر میشود عشق دانی چیست؟! سلطانی که هر جا خیمه زد بی خلاف آن مملکت بر وی مقرر میشود دیگران را تلخ میآید شراب جور عشق ما ز دست دوست میگیریم و شکر میشود ...
3
إن شاءالله که بشه... گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد... اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم... @fahime_hadidi
2
دوستان گویند سعدی دل چرا دادی به عشق تا میان خلق کم کردی وقار خویش را ما صلاح خویشتن در بینوایی دیدهایم هر کسی گو مصلحت بینند کار خویش را ...
3
گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت هر که هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت آخر عمر از جهان چون برود خام رفت
3
ممنون از حسن انتخابت💫 هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد هر که محرابش تو باشی سر ز خلوت برنیارد روزی اندر خاکت افتم ور به بادم میرود سر کان که در پای تو میرد جان به شیرینی سپارد ...
2
مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی /که من قرار ندارم که از تو دیده بپوشم با صدای گرم آقای افتخاری
2
3
هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم! با صدای هر کسی به جز چاوشی
1
لیاقت صدای چاووشی رو نداری🙄🙄 گفتم ببینمت شاید شراره از جانم فروکشد دیدم تو را و همچون شعله های آتش شعله ور شدم @fahime_hadidi
0
علیرضا شفیعی
1403/02/01
5