جزئیات پست

مهرداد محمدی

1401/11/27

خواندن 3 دقیقه
(0/1000)

نظرات

فارسیِ شو= نمایش
1
ممنون 
سلام. چه متن قابل تاملی. ممنون! بیش از هر چیز داشتم به این فکر می‌کردم که با این توصیفات آیا به‌راستی رمان برای ما هم -«ما»یی که مسلمان و ایرانی و شیعی و شرقی هستیم و مشخصا و مسلما متفاوت از «ما»ی فرانسوی- به‌ترین قالب است؟...
3
سلام و درود.
از سئوال تان پیداست که جواب را هم می دانید. یا لااقل جوابی در ذهن دارید. ممنون می شوم اگر جواب را به اشتراک بگذارید. 
ممنون از شما که خواندید. 
سلام و عرض ادب
اگر بگوییم به این علت رمان بهترین قالب نیست چون در ادبیات ما شعر رواج عمیق و شدیدی داشته و بیش‌تر با مردم ما عجین شده و در تاریخ کشورمان بیش‌تر رسانه بوده است خب این آیا در مورد امروز هم صدق می‌کند؟ آیا من و شما و دیگران بیش‌تر با رمان مانوس نیستیم؟
اگر بگوییم به این علت رمان مناسب‌ ما نیست که وارداتی است و استعداد آن در غربی هاست و استعداد ما در شعر
ادامه در بعدی 
لذت بردم از پست مفیدت ودر مورد پست خوبت اگر مطالعه نکردی،دعوتت می‌کنم به کتاب «چرا ادبیات؟» ازعالی‌جناب یوسا. ایشان می‌فرمایند:
"آدمی که نمی‌خواند، یا کم می‌خواند یا فقط پرت و پلا می‌خواند، بی‌گمان اختلالی در بیان دارد، این آدم بسیار حرف می‌زند اما اندک می‌گوید، زیرا واژگانش برای بیان آنچه در دل دارد بسنده نیست."
1
عالی...
ممنون. 
بسیار عالی گفتین. واقعا امیدوارم روزی برسه که وقتی به دوستان و خانواده یک رمان خوب معرفی می‌کنم جواب‌هایی مثل ((با خوندن رمان داری وقتت رو تلف می‌کنی)) و ((از این‌ها چیزی برات نیست)) نشنوم.
1
درود بر شما. 
پست قابل تاملی بود. مشکل نگاه مردم به رمان است . معمولا تصور از رمان یک داستان صرفا سرگرم کننده بدون هیچ عمقی دارند متاسفانه .
قطعا اگر رمان های فلسفی و روانشناختی که اهل ادب می خوانند را بشناسند نگاهشان تغییر می کند
1
درود بر شما. 
سلامت باشید.
بله... من فکر نمی‌کنم که «رمان» آن قالبی باشد که بتواند نبض تپندهٔ ادبیات و فرهنگ ما قرار بگیرد، به‌ویژه که وارداتی‌ست! به‌شخصه بی‌نهایت دوست دارم که شعر، جای‌گاه پیشینی‌اش را به دست آورد اما فعلاً که -به‌گمانم- این‌گونه نیست.
2
درود بر شما. 
...خب حقیر فکر نمی‌کنم استعداد رمان نویسی خیلی ذاتی باشد و نتوان پروشش داد
اگر بگوییم چون شعر دیروز بهترین قالب انتقال بوده‌ امروز هم چنین است خب مگر قرار است در همیشه بر یک پاشنه بچرخد؟
اگر بگوییم چون وارداتی است بهترین قالب نیست خب آیا سینما و موسیقی که فکر کنم مبدا آن ها به ترتیب غرب و یونان باستان دانسته شده وارداتی نیستند؟ آیا آن ها بهترین قالب در زمینه خودشان نیستند؟  اصلا مگر خود شعر را خود ما ایجاد کردیم؟ در کل فکر کنم به نظر این حقیر وارداتی... 
سلام و عرض ادب
اگر بگوییم به این علت رمان بهترین قالب نیست چون در ادبیات ما شعر رواج عمیق و شدیدی داشته و بیش‌تر با مردم ما عجین شده و در تاریخ کشورمان بیش‌تر رسانه بوده است خب این آیا در مورد امروز هم صدق می‌کند؟ آیا من و شما و دیگران بیش‌تر با رمان مانوس نیستیم؟
اگر بگوییم به این علت رمان مناسب‌ ما نیست که وارداتی است و استعداد آن در غربی هاست و استعداد ما در شعر ...
... بودن به تنهایی نمی‌تواند دلیل بر‌ بهترین قالب نبودن نمی‌باشد
با احترام
2
سلام و رحمت.
سپاس‌گزارم از نظرتون.
۱. من با رمان به‌طورکلی مخالف نیستم، با نبض تپنده‌بودنش مخالفم و فکر هم نمی‌کنم که بتواند به آن جای‌گاه برسد!
۲. نوشته‌بودم «به‌ویژه که وارداتی‌ست» یعنی علت مخالفتم صرفاً وارداتی‌بودنش نیست. رمان در بخشی از زمین به سبب افتضایاتی سربرآورده و رشد چشم‌گیر داشته و به نتایج درخشانی رسیده. در بخش دیگری از کرهٔ زمین که اقتضایات بسیار متفاوتی داشته، دارد و احتمالاً خواهدداشت، آیا باز هم رمان می‌تواند با همان وضعیت سر کند؟ بعید می‌دانم!‌ 
۳. بحثم بر سر «استعداد فردی» ما برای سرایش شعر یا «استعداد فردی» غربی‌ها برای نوشتن رمان نیست! قضیه خیلی مفصل‌تر و پیچیده‌تر و حتی گنگ‌تر از این حرف‌هاست:) پیشینهٔ شعری و موسیقایی ایرانیان پیش از ورود شعر عروضی را در نظر بیاورید، سیطرهٔ مسلم شعر عروضی را هم ببینید، هم‌چنین «مرکزیت» شعر. از یک منظر، معماری ما، خوش‌نویسی ما منطبق با شعر ما بوده. به‌قول آقای شهرستانی: اصلاً خط نستعلیق آمده برای نوشته‌شدن شعر حافظ!‌