بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سفر به انتهای دنیا

سفر به انتهای دنیا

سفر به انتهای دنیا

جودی لین اندرسن و 2 نفر دیگر
4.3
29 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

91

خواهم خواند

24

این کتاب، دفترچه خاطرات «گریسی»، دختر معمولی است که در یک دنیای نامعمول با پیشامدهای غریب زندگی می کند. شهر گریسی مدام مورد حمله جن ها و هیولاها قرار می گیرد. این واقعه، اهالی شهر را به آرمان شهری که در آن مرگ و بیماری و دشواری وجود ندارد معتقد کرده است؛ مدتی است که ابر سیاهی که نشانه شومی از وقوع یک حادثه تلخ است بالای سر خانه گریسی نمایان شده است. «سم»، برادر گریسی بیمار است و خانواده که ابر سیاه را نشانه مرگ سم می دانند برای رهایی از این سرنوشت، سفری حماسی را به شهر رؤیایی آغاز می کنند.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به سفر به انتهای دنیا

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به سفر به انتهای دنیا

یادداشت‌های مرتبط به سفر به انتهای دنیا

 محتشم

1401/02/09

            «دنيا شاد نيست يا ديگر مثل قبل ها زيبا نيست . بيشتر شبيه اين است كه بخشي از وجودم در هوا معلق است و فكر مي كنم هرگز به من بر نمي گردد …»
«خانواده ي گريسی 12 ساله ، راحت و آرام زندگي شان را مي كردند . پدر هواشناسشان هم فارغ از زندگي ، درگير پروژه هاي علمي بود . سم موش موشک هم با جثه ی لاغر و نحيفش بيمار شده بود . چيزي كه داشت خانواده را نگران می كرد . اما اين نگرانی در برابر ابر سياهی كه به آنها نزديک مي شد ، هيچ بود …»
موضوع كتاب فوق العاده بود . نکته ی جالبش در اين بود كه از نظر محتوايي ، تركيبي از واقعيت و تخيل بود . من خودم به شخصه تا اوايل كتاب فكر می كردم كه يک داستان رئال می خوانم ؛ اما در ادامه فهميدم دنياي زيرزمينی وجود دارد كه در آن پری ها و جادوگران زندگی می كنند ، پاگنده ها حمله می كنند و شهر ها را ويران می كنند . علاوه بر زیبایی ، محتوای كتاب غير كليشه ای و جديد بود و با باقی کتاب های هیجانی و تخیلی فرق داشت و نويسنده دنيای كاملا متفاوت و جذابی را خلق كرده بود . 
ساختار نوشتار کتاب جذاب بود . معمولا اکثر کتاب ها در قالب داستان عادی بیان می شوند . یا مثلا برخی ها مثل نامه و  ازبه در قالب نامه . اما برایم جالب بود که سفر به انتهای دنیا ، در اصل دفترچه خاطرات گریسی بود که هدیه ی تولد 12 سالگی اش آن را گرفته بود . تاریخ و زمان را بالای آنها می نوشت و به صورت خاطره ، ما می توانستیم کتاب را بخوانیم و داستانش را بفهمیم .
قلم نویسنده قوت زیادی داشت . خانم اندرسون توانسته بود خواننده را در بخش های مختلف ماجرا ، همراه کند . این قوت قلم می توانند دلایل زیادی داشته باشد مثل خود موضوع که هیجان انگیز و نوجوان پسند بود ، نوشتن درست این موضوع ، بیان احساسات ، آشفتگی مناسب ، توصیف و… .
آشفتگی خوبی داشت . آشفتگی در جای درستی آمده بود و از همان اوایل قصه با آن روبرو می شدیم . توانسته بود روند اصلی و عادی زندگی شخصیت را مختل کند . و از جهت دیگر هم به خاطر اینکه یک ابر توانسته بود زندگی شخصیت را متحول کند عجیب و خاص بود و خواننده را جذب می کرد و مشتاق ، برای اینکه به خواندنش ادامه دهد . 
توصيف های كامل فضا و مكان به درک خواننده از محيط عجيب و ناملموس قصه ، کمک زیادی کرده بود . ما می توانستیم در قسمت های مختلف کتاب ، همراه گریسی شویم و با او پا به مدرسه ی کلیفتون ، کاروان وینه باگویمان و حتی ابر جهان بگذاریم . هر چند که در بخش های اندکی از داستان ، توصیفات اضافه ای که اطلاعات نمی دهند وجود داشت ولی در هر حال هیچ جا کسل کننده نبود . 
شخصیت پردازی ها هم خوب بودند . هم از لحاظ ظاهری و هم درباره ی درون شخصیت ها . می توانستیم تصویر شخصیت ها را به خوبی در ذهنمان تجسم کنیم ، البته توصیفات ظاهری کمی جای بهتر شدن داشت ولی در کل خیلی خوب می شد افراد را مثل مادر و پدر گریسی ، سم ، میلی ، الیور و … ، تصور کرد . البته در مورد خود گریسی اطلاعات چندانی نداشتیم ولی بقیه به گونه ای نوشته شده بودند که من به شخصه احساس نیاز به دانستن بیشتر درباره ی گریسی نمی کردم . 
راوی اول شخص بود و  با توجه به این ، خود گریسی خیلی خوب توانسته بود همه چیز را برای مخاطب شرح دهد . از صحنه و افراد گرفته تا حتی احساسات احتمالی اشخاص . به طور کلی حس ها نقش مهمی در جذاب شدن این کتاب و همراه کردن خواننده داشتند . احساسات خود گریسی هم بسیار پر رنگ و تاثیرگذار بود . به عنوان مثال ، در آخر کتاب ، جایی که ابر میلی را برد ، غربت فضا و احساسات گریسی و میلی ، کاملا ملموس و قابل درک بود . 
از نظر ظاهری هم ، جلد کتاب مثل باقی آثار انتشارات پرتقال ، عالی بود و می توانست خودش بهانه ی خرید باشد .بخش هایی از کتاب به طوری که داستان لو نمی رفت ، مثل ماشین کاروان و ابر سیاه که در جلد آمده بودند . نامی هم که انتخاب شده بود مرتبط و خوب بود . 
در کل کتاب فوق العاده قشنگی بود و در تک تک لحظه ها توانست من را همراه خودش به ماجراجویی در جهانی شگفت انگیز ببرد که هرگز آن را ندیدم !
«در زمین و آسمان بسا چیزها هست که فلسفه تان به خواب ندیده . واقعا ! برای همیشه ، بدرود . »
          
 Camila

1402/11/19

                 انگار منم عضو هفتم خانواده لاگ وود بودم و باهاشون به تمام جاهایی که رفتند سفر کردم،انگار منم اون مناظر رو دیدم،منم اون احساسات رو تجربه کردم...
اون حس ترس،نگرانی از دست دادن سم ،حس زندگی که گریسی رو کشتی و موقعیت های دیگه داشت و حس شگفتی از دنیای اطرافم. منم دلتنگ ترک جزیره ای بودم که الیور توش غواصی می کرد و خیلی چیز های دیگه 
روند داستانی خیلی جذاب غیر قابل پیش بینی بود. برای من یه چیز دیگه که خیلی این کتاب و برام دل نشین کرد به غیر از شخصیت پردازی دقیق هر کارکتر، این بود که چطور یه ایده ی کاملا فانتزی(انتهای دنیا) رو با حقیقتای علم فیزیک‌ بیان کرده بود! و اینکه چطور اخر کتاب دنیای فوق العاده رو به تصویر کشیده بود.
پایان داستان هم علی رغم ناراحتی که برای میلی داشت خیلی زیبا بود در کل خیلی از خوندن این کتاب لذت بردم
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.