گرگ بیابان

گرگ بیابان

گرگ بیابان

هرمان هسه و 1 نفر دیگر
3.6
17 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

33

خواهم خواند

19

این داستان سرگذشت مرد میانسال اندیشمندی است که از خود و حیط خود در رنج است و شوق زیادی برای کشف حقیقت دارد. در سراسر کتاب، به سوی عالم بالا دیده می شود.ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی-سوییسی و برنده جایزه نوبل سال 1946 در ادبیات.هرمان همسه در آثارش مبارزه جاودانه روح و زندگی را ترسیم نموده و با نگرشی هنرمندانه به دنبال ایجاد تعادل بین این دو پدیده قلم فرسوده است. هسه در خانواده ای اصلاح طلب در منطقه در جنوب آلمان به دنیا آمد و تحت تاثیر مادرش که مبلغ مذهبی در هندوستان بود، به فلسفه هندی روی آورد. از دهه سوم قرن بیستم، به عنوان تبعه سوئیس در منطقه (تیچینو) به گوشه گیری نشست. گرایش به رومانتیسم و طبیعت گرایی از نمودهای چشم گیر آثار قدیمی تر هسه است."شرکت سهامی کتاب های جیبی" با ایده گرفتن از انتشارات پنگوئن در سال 1339 بنیاد نهاده شد تا ارزنده ترین آثار از بهترین و بلندپایه ترین ادیبان، دانشمندان، پژوهشگران، و رمان نویسان جهان به کتاب خوانان ایرانی معرفی شوند و در دسترس عموم کتابخوانان قرار گیرند.فعالیت آن شرکت سال هاست که متوقف شده است و آثار انتشاریافته آن روزگار را شاید در کتابفروشی های معمولی نتوان یافت. این مجموعه کتاب ها تحت عنوان مجموعه کتاب های جیبی توسط انتشارات علمی و فرهنگی تجدید چاپ می شود و در دسترس علاقه مندان قرار می گیرد.

لیست‌های مرتبط به گرگ بیابان

یادداشت‌های مرتبط به گرگ بیابان

            «گرگ بیابان» نیز چون دیگر آثار همه اتوبیوگرافی خود نویسنده است. جزء جزء توصیف‌هایی که از هاری هالر شده است: از مبتلا بودنش به نقرس و عینکی که به چشم دارد، تا عادت او به مطالعه و نظریات سیاسی او، از زندگی شخص هسه مایه گرفته است. «گرگ بیابان» پدیده‌ی عادی عصر ماست، تراژدی مردم خردمندی است که دچار نومیدی می‌شوند. هاری هالر، خردمند چهل‌وهشت ساله که زندگی را فقط به این دلیل تحمل می‌کند که به عیش خودکشی در سالروز پنجاه سالگی خویش نایل شود، نمونه‌ای افراطی از این آدم‌های زمانه است. ولی او نیز بر سر همان دو راهی‌ای قرار گرفته که خیلی‌ها دچار آن هستند. توصیف او از ناکامی و عدم توفیق خویش در زندگی خانوادگی‌اش توصیفی است از زندگی ملالت‌بار و پریشان بسیاری ازدواج‌های نافرجام که دست خیانت تقدس خانوادگی را به پوچی و ابتذال می‌کشاند. در این کتاب در پایان داستان بازخوانی و تفسیری انتقادی نیز از «گرگ بیابان» ارائه شده است. زیرا به ادعای خود هسه «گرگ بیابان» بیش از بقیه آثار او باعث سوءتفاهم شده است.


کتاب ماه ادبیات، سال یکم، شماره‌ی یکم.


          
            خارج از متن: انسان مدنی(اجتماعی) بالطبع است. این جمله را بارها شنیده‌ایم. می‌دانیم که انسان در بستر اجتماع و در حصار هزاران هنجار اجتماعی زندگی می‌کند. با قواعد خاصی صحبت می کند، از حدود مشخصی برای اعمال و رفتارهای خود پا را فراتر نمی‌گذارد و حتی ناخودآگاه او تحت تاثیر دهه‌ها زندگی در میان دیگر هم‌نوعان بر اساس یک خط‌کشی نامرئی عمل می‌کند. مدرسه و آموزش‌های اجتماعی به نوعی ما را اهلی می کنند و کم و بیش جلوی  برخی از رفتارهای نامناسب را می‌گیرند. ما به خاطر دوستان، آشنایان و افرادی که دوستشان داریم از انجام دادن کارهایی می‌پرهیزیم و بر حیوان سرکش درون افسار می‌بندیم. افرادی هم ترس از واکنش دیگران دست به هرکاری که میل‌شان بکشد نمی‌زنند. بلاخره این حضور مقید و زندگی خط کشی شده هرچقدر هم که فواید هم‌زیستی اجتماعی داشته باشد امکاناتی را از فرد می رباید. چه استعدادها و امکاناتی که در حضور اجتماع سرکوب نشدند و چه انسان هایی که با نیافتن تعادلی بین آن روح سرکش و حفظ روابط اجتماعی به کوتوله‌هایی بی‌بته تبدیل نشدند. این تحیر بسیاری را از پا در‌آورد اما بودند و هستند افرادی که به معبد، غار و صومعه خارج از شهر پناه می برند، خلوتی می‌جویند و سپس به اجتماع باز می‌گردند. آنها هم در اجتماع هستند و هم نیستند. نسبت مشخصی و متعادلی بین روح تعالی‌جوی خود با خواسته ها و منافع به ظاهر متضاد دیگران برقرار می کنند و به تعبیر امروزی‌ها با خود و دیگران در صلحی دائمی می باشند.

یادداشت اول-داخل متن: گرگ بیابان و شخصیت هری هالر نمونه بارز فردی است که دست از شنا کردن در جهت حرکت اجتماع برداشته و برای مدتی در کنار ساحل رودخانه به جریان آب و سایر شناگران چشم می دوزد. عادات زندگی مردم مانند وقت‌شناسی، اهمیت آنها به نظافت، گل‌کاری باغچه‌ی حیاط و دیگر نشانه‌های زندگی -شاید به تعبیر او بورژوازی-  برای گرگ بیابان حیرت انگیز، عجیب و کمی آسایش‌طلبانه است. 
او ابدا تلاش آدمی برای کسب آرامش را مسخره نمی کند اما همواره بین خود و رفتار دیگر شهرنشینان فاصله‌ای می‌یابد. گرگ بیابان از چیزی در رنج است و این نوع رنج کشیدن را نیز مصداق کاری که تعالی‌بخش روح_ شاید موافق با تعالیم عیسوی ع- می‌داند. تلاش برای بازگشت به زندگی معمولی مانند سکنا گزیدن در یک خانه‌ در محله‌ی بورژوایی، آشنایی با هرماین و یادگیری رقص، تجربه‌ی مواد مخدر، حضور در تماشاخانه و مجالس رقص و مهمانی و البته صحبت با بزرگان موسیقی مانند موتسارت همه بهانه‌هایی هستند تا هسه راهی را جلوی پای هری هالر بگذارد و او را به نوعی شناخت برساند و نقطه اتکایی برای آغاز بازشناسایی خود و درک جهان اطرافش بیابد. 

یادداشت دوم- نظر نگارنده: این صرفا نظر شخصی من است اما موضوع کتاب ملال‌آور و تکراری بود. در بهترین حالت ممکن اگر کسی آثار مشابه از انسان های متحیری که هنوز به باور مشخص، متقن و موجهی نرسیده‌اند را بخواند به نوعی با آنها هم‌ذات‌پنداری می‌کند و از آنجایی که ایده‌ی هسه برای رسیدن به نقطه‌ای که در آن هری هالر سعی می‌کند خود و اجتماع را بپذیرد، بسیار ضعیف و غیرقابل تجویز است.  کسی نمی‌تواند اشکال کند که این نه یک کتاب فلسفی که یک رمان ادبی است زیرا در واقع نویسندگانی چون هسه، کوندرا و دیگران به روشنی تلاش کردند تا با استفاده از ادبیات دیدگاه های فلسفی، روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه‌ی خود را بیان کنند.
من کتاب را با دو ترجمه‌ی پارسای و کبیری خواندم اما براساس شیوایی و دقت به‌ ترتیب سه ترجمه‌ی موجود از کتاب را معرفی می کنم:
1-  ترجمه کیکاووس جهانداری
2-  ترجمه کیومرث پارسای
3-  ترجمه قاسم کبیری
پایان. از همراهی شما سپاسگزارم.