حکایت زمستان عمومیزندگینامه و سفرنامهزندگینامه و خاطرات حکایت زمستان سعید عاکف 4.6 128 نفر | 37 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 4 خواندهام 338 خواهم خواند 36 خرید از کتابفروشیها ناشر کاتبان شابک 9640695041 تعداد صفحات 268 تاریخ انتشار 1385/12/28 نسخههای دیگر نشر ملک اعظم نشر کاتبان توضیحات کتاب حکایت زمستان، نویسنده سعید عاکف. یادداشتها محبوبترین جدید ترین کردستانی 1400/11/25 بعد خواندنش تا مدت ها خودم نبودم. اما از خواندنش اصلا پشیمان نیستم و برای من رفت جزء خوب ها. وقتی اسم کتاب خاطرات اسرای جنگ میآید، من خیلی دست به عصا پیش میروم. چون اصلا دل خواندنشان را ندارم و روحیهام را خراب میکند. اما چیزی که دربارهی این کتاب واقعا برای من متفاوت شد، شخصیت اصلی کتاب بود که در کنار تمام سختی ها و شرایط وحشتناک اردوگاه ها به هیچ وجه آدم منفعلی نبود. هرچند کم اما یک جوری تلافی میکرد و دل آدم را خنک میکرد. خیلی شجاع بود و واقعا جَنم داشت. 3 23 حرمان 1402/5/18 در آن سنی که خواندمش بسیار سخت و سنگین بود، کودکی بیش نبودم که شکنجه ها را خواندم و غضبناک بودم نسبت به مسببین اتفاقات کتاب نمونهای برای ایستادگی و مقاومت، اخلاق و عرفان 0 3 فاطمه سادات موسوی 1403/5/14 «چه خون دل ها خورده شد برای تنومند شدن درخت انقلاب» و اینکه ما چقدر حاضریم برای این انقلاب از جان و مال و.... هزینه کنیم.؟ این جملات مدام در طول خوندن کتاب توی ذهنم میومد. این کتاب روحیه مقاومت و ایستادگی رو در انسان زنده میکنه. شخصیت داستان هم بسیار شجاع و جسور بود، واقعا کتاب خوبی بود با وجود دردناک بودن شکنجه و سختی های که بر اسرا تحمیل میشد. 0 5 پوریا زرشناس 1403/8/15 کتاب برجسته دیگری از نویسنده کتاب خاک های نرم کوشک. اگر آن را دوست داشتید، این را هم دوست خواهید داشت! 0 1 яσвεят 1403/4/1 یادمه کلاس چهارم دبستان بودم که مسابقه کتابخوانی به عنوان هفته دفاع مقدس همون اول سال تحصیلی برگزار شد و می بایست تا یک بازه زمانی کتاب را میخواندی و به سوالاتش جواب میدادی و جایزه میگرفتی از این بگذریم که همه ی سوالات رو به درستی جواب دادم اما جایزه به من نداد معلم تعلیمات دینی اون سال ، سهم جایزه بین همه تقسیم شد شیرینی و شربت 😂😐 اما فضای کتاب حال و هوای دفاع مقدس و اسارت رزمندگان رو داره اگر میخواستم با همون سن براش ریوو و مرور بنویسم میگفتم باعث میشد شب خوابم نبره کتاب قشنگیه ترس از جملاتش باعث شد همیشه تو ذهنم حک بشه اسمش دوست داشتید این سبک هم بخونید🤙 0 1 محمدرضا ایمانی 1401/3/14 بعد از خوندن این کتاب شرمنده شدم. اینا چیکار کردن، ماها چیکار داریم میکنیم... 0 4 مهدیه روزبهانی 1403/6/17 باز هم روایت یک قهرمان... 0 0 محمدپور 1402/1/7 خوبی خوندن کتابهایی که شرایط سخت در زمان جنگ و اسارت رو به تصویر میکشند، اینه که یه قدم برگردیم عقب و به خودمون نگاه کنیم که ما دقیقا کجاییم؟ چه جان ها برای حفظ وطن رفت و حالا، ما، چه وظیفهای داریم؟ 3 16 سعید 1403/6/25 خیلی کتاب خوبی بود. من که بعنوان خواننده بعضی جاها واقعا سنگین و طاقت فرسا بود برام.. تحمل چنین سختی هایی برای خود راوی هم تعجب آوره.. بعد خوندن این کتاب بهتر متوجه میشیم که هیچکس و هیچ چیز قدرتمند تر از یک انسان با ایمان نیست 0 8 حمید درویشی شاهکلائی 1403/3/1 حکایت زیبایی از انقلاب، شهید بهشتی، جنگ، اسارت، پایداری در اسارت، منافقین و ... و حتی تحصیل علم و یادگیری زبان خارجی حکایت زمستان، سعید عاکف، ملک اعظم. این اثر عاکف هیچ از اثر مشهور دیگر ایشان (خاکهای نرم کوشک، شهید برونسی) کم ندارد. این کتاب درباره یک آزاده (عباس حسین مردی) است. البته قبل انقلاب، انقلاب، جنگ و بیشتر و جالبتر از همه دوران اسارتش. قدرت توسل به ائمه را با خواندن این کتاب باور کنید. پشت جلد کتاب نوشته شده اگر خواندید و مطالب آن برایتان گیرایی و جذابیت فوق العاده نداشت، می توانید با اطمینان خاطر کتاب را بدهید برای خمیر شدن، و هزینه آن را از ما پس بگیرید! 0 3 سعید بیگی 1403/6/7 کتاب با یک مقدمه و 56 بخش و چند نامۀ خوانندگان کتاب و چهار صفحه کاغذ گلاسه از تصاویر آزادۀ سرافراز عباس حسین مردی در 284 صفحه در انتشارات ملک اعظم منتشر شده است. نثر نویسنده روان و خوب است و خواننده را به دنبال خود میکشاند. کتاب حاوی خاطراتی از دوران کودکی، نوجوانی و جوانی این آزاده است. وی در دوران نوجوانی پیروزی انقلاب اسلامی را شاهد است و برای دیدن امام به مدرسۀ رفاه میرود و در بین راه بنزین موتورش تمام میشود و شهید بهشتی به او بنزین میدهد و همین مسئله بعدها باعث میشود که با اصرار خودش، بعدها مدتی یکی از محافظان شهید بهشتی بشود. سپس از پیوستن به کمیتۀ انقلاب اسلامی و حضور در جبهه و بعد اسارتش میگوید و اینکه به هیچ وجه در دوران اسارت زیر بار زور نمیرود و بارها و بارها کتک میخورد و شکنجه میشود ولی دست از این رویه بر نمیدارد و عراقیهای بعثی را به ستوه میآورد. برای مهدی ابریشمچی ـ از سران منافقین که برای جذب اسرای خسته و به ستوه آمده به اردوگاهها میآمده است ـ نقشه میکشد و با تیغی که داخل لباسش جاسازی کرده، وانمود میکند که میخواهد به منافقین بپیوندد و در یک آن قصد کشتنش را دارد که محافظان عراقی تیغ را از دستش میگیرند و تنها موفق میشود خطی روی صورت وی بیندازد. مدت 7 ماه در دست منافقین اسیر است و شکنجههای وحشتناکی را تحمل میکند ـ که تن انسان از شنیدن و خواندنش به لرزه میافتد ـ تا اینکه مجبور میشوند، آزادش کنند و به بازداشتگاه اسرا بازگردانند. عباس حسین مردی آزادهای است که هر کس به اسرا آسیب بزند یا اذیتشان کند، چنان ادبش میکند که طرف دیگر دست از پا خطا نمیکند. مثلا جاسوسی را که اسرا را آزار میدهد و آشکارا برای خودش نوچه جمع کرده است، به چنان بلایی دچار میکند که او و نوچههایش ادب شده و دست از آزار و اذیت اسرا بر میدارند. البته در این مسیر چنان آسیبهای جسمی و روحی سختی میبیند که خواندنش هم دردناک است و هم باعث میشود انسان در دل به این آزادۀ سرافراز امروز و اسیر دیروز آفرین بگوید. از این دست حکایات جالب و البته دردآور در این کتاب بسیار است و نمیتوان با خواندن بخشهای زیادی گریه نکرد و اشک نریخت. بعضی مطالب در این کتاب بیپرده بیان شدهاند تا عمق رذالت و پستی دشمن و نیز منافقین کوردل را روشن کنند و ما بدانیم با چه ددمنشانی میجنگیم و این بیان بیپرده کاری خوب است و البته باید آنان که تاب شنیدن و خواندن ندراند، تمام بخشهای کتاب را نخوانند. این آزادۀ سرافراز بیان میکند که تنها دلیل مقاومت آزادگان در آن شرایط یاد خدا و توسل به اهلبیت رسولالله صلواتالله علیهم اجمعین بوده است و دیگر هیچ! از تمام علاقهمندان به زندگینامۀ شهدای ایران اسلامی دعوت میکنم که این کتاب ارزشمند را بخوانند. 0 9 حـــامیم 1403/7/16 بسم رب الشهدا کتاب را خواندم هر صفحهای که میخوندم ایمانم بیشتر میشد به راه و مسیری که این عزیزان ما در طول این انقلاب رفتند ایمانم بیشتر میشد به انقلابی که حضرت روح الله حضرت امام خمینی رهبری کردند هر صفحهای که میخوندم خجالت میکشیدم از خودم و شرمندهتر میشدم از اینکه حق این عزیزان رو به جا نیاوردیم فقط میتونم بگم که عالی بود 0 1 مبارکه مرتضوی 1402/8/21 خیلی وقت پیش خوندمش. اما یادمه وقت خوندنش بیوقفه اشک میریختم... 0 4 محمدجواد واحدی 1401/2/2 داستانی پر از هیجان و اضطراب، که به خوبی غربت اسارت دوران جنگ را هم بیان میکند. قهرمان داستان شخصی منفعل نیست، بلکه جسور، پر از غرور و حرارت انقلابی است و سر جلوی زور و ظلم خم نمیکند. پیشنهاد میکنم حتما مطالعه بفرمایید. 0 2 محمدرضا سعادتی فرد 1403/2/14 فوق العاده....وقتی کتاب را خریدم احساس کردم مبالغه کرده اند که گفته اند اگر کتاب را خواندید و تحت تاثیر قرار نگرفتید برگردانید برای خمیر شدن کتاب؛ و برای این ادعا کتاب را خواندم...بهترین لحظات عمرم خواندن این کتاب بود 1 2 R. 1403/6/26 این کتابم توی خدمت خوندم و بعد از خدمت یکی ازش خریدم ولی چقدر که خوب بود از خیلی جهات بعضی از اتفاقاتی که در این کتاب رخ میده مثل سربازی ما بود واقعا سخته گذروندن این تجربیات خدا نیاره برای آدم 0 0 محمدامیری 1402/8/20 حکایت یکی از اسرای دفاع مقدس.. تحمل شکنجه ها و وضع اسفباری که این آزاده تحمل کرده در نوع خودش کم نظیره.. 0 1 نوید نظری 1403/9/11 کتاب درجه یکی است از نویسنده خاکهای نرم کوشک! اگر آن را خواندهاید این را هم خواهید خواند! با یک تفاوت بزرگ که از شهید نوشتن و مدد گرفتن از ملکوت او ساده تر است از رزمنده زنده نوشتن با وجود اینکه کتاب بر اساس بخشی از خاطرات یک رزمنده نوشته شده است، به شدت داستانی است و خط روایت دارد. بخشهایی شیرین و خواندنی، بخشهایی تاریخی و دانستنی، بخشهایی رعبانگیز و هیجانی و بخشهایی دلی و خواستنی! دو قسمت از کتاب همیشه در ذهن من مانده است یکی داستان ابریشمچی و دیگری رازی که راوی در کشف علت مقاومت بیمثال آزادگان در بند فاش میکند. 2 20 |زهرا پیوندی| 1402/5/11 اولین کتابی که تو حوزه دفاع مقدس خوندم، از شب تا صبح پاش بیدار بودم و تموم شد... جذاب، گیرا، تکاندهنده و قلم فوق العاده... 0 3 وحید اسلامی 1403/8/24 داستان قشنگ جلو می رود و واقعا خوب روایت شده است. اما دردناک است و غم انگیز همه دردهایی که اسرا متحمل می شوند. یک تیکه از داستان جذاب بود، اونم برخورد ایشون با ابریشم چی 0 0 بیشتر