بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

توقف زمان

توقف زمان

توقف زمان

مت هیگ و 1 نفر دیگر
3.7
14 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

22

هندریچ به من گفت: اولین قانون اینه عاشق نشی. قوانین دیگه ای هم وجود داره اما اصلی ترین قانونه. عاشق شدن ممنوعه.عاشق موندن ممنوعه. رویا پردازی در مورد عشق هم ممنوعه.اگر به این قانون پایبند بمونی مشکلی برات پیش نمیاد.متوجهی چی می گم؟خودت رو به دیگران وابسته نکن و سعی کم تا حد ممکن هیچ احساسی نسبت به افرادی که ملاقاتشون میکنی نداشته باشی چون در غیر این صورت آروم آروم عقلتو از دست میدی در زندگی ام تنها یک بار عاشق بوده ام. گمانم همین یکبار از من فردی احساساتی می سازد.این فکر که یک عشق حقیقی داری که پس از رفتنش هیچکس را نمی توانی با او مقایسه کنی فکر شیرینی ست اما واقعیت وحشتناک است. اینکه مجبوری با سال های تنهایی بعد از رفتنش روبه روشوی وحشتناک است اینکه با از دست رفتن تکه ای از وجودت زندگی کنی.

یادداشت‌های مرتبط به توقف زمان

            بازهم سلام!
قبل از هرچیز باید بگم خواهشاً سمت ترجمه ی مزخرف (گیتا گرکانی) نرید چون کاملا افتضاحههههه!

ماجرای این کتاب درباره ی مردی‌ست با نام تام که یه فرد غیرعادی‌ست و زندگی غیرعادی و سختی داره
داستان توی حول محور این مشکل غیر عادی تام می‌چرخه! اون دنبال درمان این مشکل نمی‌گرده. تام این مشکل رو قبول کرده و الان داره دنبال چیزهایی می‌گرده که درزمان گذشته ازدست داده.

من واقعا کتاب رو دوست داشتم و داستان کتاب خیلی خوب بود، پر از ماجراهای مختلف و جزئیات قشنگ *_*
همیشه فکر می‌کردم اگه یه کتاب پر از جزئیات باشه حوصلم رو سرمی‌بره ولی وقتی درحال خوندن این کتاب بودم بیشتر روی جزئیاتش دقیق می‌شدم.
من این کتاب رو به این دلیل دوست داشتم که چیزهایی رو بهم فهموند: اینکه ما همیش فکر می‌کنیم، ما انسانهای عادی، تنها کسانی هستیم که امکان داره مشکلات مختلفی داشته باشیم.
اینکه به خودمون اجازه می‌دیم توی زندگی دیگران دخالت کنیم و بهشون القاب مختلفی نسبت میدیم.
شاید فقط باید چشامون رو بشوریم و جور دیگری به همه ی قضیها نگاه کنیم.
          
            مت هیگ نویسنده‌ی جذابیه. جون می‌ده برای مواقعی که حالت از همه‌چی دنیا و همه‌ی آدما به هم می‌خوره. لذت‌بخش و روونه. حال خوبی ندارم این روزا، کتاب همراهم تموم شده بود، رفتم تو یه کتاب فروشی ناآشنا و بین قفسه‌ها می‌چرخیدم تا یه کتابی پیدا کنم که خوندنش باعث نشه بیشتر و بیشتر از زنده موندن حالم به هم بخوره. از مت هیگ «انسان‌ها» رو خونده بودم و نمی‌دونستم کتاب دیگه‌ای هم ازش ترجمه شده. یهو چشمم خورد به این. برش داشتم، بخش اولش رو همون جا تو کتاب‌فروشی خوندم و بی‌درنگ رفتم خریدمش. دو روزه تموم شد. «چگونه زمان را متوقف کنیم» درباره‌ی مردی به نام تام‌ه که گرچه ۴۰ ساله به‌نظرمیاد، در واقع ۴۳۹ سالشه؛ تِم تکراری جاودانگی و آدم‌هایی که نمی‌میرن. اما مت هیگ در تلاشه تا درگیر کلیشه‌ها نشه و به‌نظرم نسبتاً موفقه. داستان ۴۰۰ سال زندگی تام که برای نمایش‌های شکسپیر لوت می‌زده، با کاپیتان هوک سفر کرده و با اسکات فیتزجرالد و زلدا در بار شراب خورده جذابه. داستان عشق ۴۰۰ ساله‌اش جذابه و باعث می‌شه چند ساعت مطالعه‌ای آرام و لطیف داشته باشی. چیزی که دقیقاً بهش نیاز داشتم. علاقه‌ی مت هیگ به موسیقی که هم در «انسان‌ها» و هم در این کتاب مشهود بود خیلی برام دل‌نشینه. تام در زندگی طولانی‌ش به دنبال راهکاریه که با اون بتونه زمان رو متوقف کنه، نه به معنای واقعی کلمه البته، به این معنا که لحظه‌هایی رو پیدا کنه که عمق داشته باشن، که با لحظه‌های دیگه فرق کنن و ارزشی اندازه‌ی ابدیت داشته باشن و این لحظه‌ها رو در موسیقی و عشق پیدا می‌کنه.
قراره یه فیلم از روی این کتاب ساخته شه که نقش تام رو بندیکت کامبربچ بازی خواهد کرد.