بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

در فاصله ی دو نقطه ...!

در فاصله ی دو نقطه ...!

در فاصله ی دو نقطه ...!

3.9
14 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

26

خواهم خواند

11

تا این مرحله از زندگی دانسته ام که می باید کوله بار غم ها و دلتنگی ها را بر زمین گذارد و به استقبال آینده رفت حتی اگر این آینده یک روز یا یک ساعت یا فقط یک لحظه باشد. مطمئن هستم بهترین لحظه، لحظه ی بعدی زندگی ام خواهد بود. شاید لحظه ی بعدی، نوید خلق اثری باشد که هنوز نیافریده ام، ولی در لحظه ی بعدی، اثری به ابعاد آرزوهایم، اثری به رنگ عشق هایم، اثری به شفافیت تمام آینه ها، خلق خواهم کرد و سپس این اثر را در بالاترین نقطه ی آسمان برخواهم افراشت تا تصویر تمامی این جهان در آن انعکاس یابد.

یادداشت‌های مرتبط به در فاصله ی دو نقطه ...!

رها

1401/03/21

            مصداق مسلم «زیبایی» بود این کتاب
از اون نقاشی های بلورین و سراسر نور و اشتیاقش گرفته تا اون بسیــــــار رنج های پنهان شده ش
---
یادمه  این کتاب رو پارسال آدم عجیبی که بهش گفتم بودم "اهل نقاشی کشیدن هستم و کتاب خوندن جزو سرگرمی هامه " بهم هدیه داد. عجیب بودنش بیشتر به این خاطر بود که درست نمی فهمیدمش و از حرف هاش چیزی سر در نمی اوردم! برای من، اون همون قدری عجیب و غیر قابل درک بود بود که برای اون، ملاقات با دختری که اهل مطالعه ست
O_o
اون زمان بی خیال اون آدم عجیب شدم و کتابی رو که برام هدیه اورده بود رو به همین بهانه گذاشتم ته کمدم که چشمم بهش نیوفته و بتونم اون خاطرات کذایی رو فراموش کنم. بگذریم که ایرانی بودن نویسنده و فراری بودن من از نویسنده های ایرانی هم در اون زمان بهانه ی خوبی دستم داد تا مدت ها بی خیال خوندن این کتاب بشم

خلاصه گذشت تا اینکه چند وقت پیش استادم منو با نقاشی های بی نظیر خانوم درّودی آشنا کرد و تازه اونجا بود که یاد این کتاب افتادم و شروع کردم به خوندنش
<img src="http://www.upsara.com/images/z58715_1.jpg"/>
باید اعتراف کنم که یکی از معدود زمان هایی بود که این همه از خوندن کتابی لذت بردم. عاشق اون همه احساس لطیف و پروانه ای شدم که در تمام فضای کتاب حضور داشت و یک لحظه هم خواننده رو رها نمی کرد. ماجراهایی که پشت کشیده شدن هر کدوم از نقاشی های خانوم درّودی بود به شکل خاصی عجیب و جذاب بود. خلاصه که لذت محض بردم از خوندن این کتاب
^^

یادگاری کوچکی از کتاب
تا این مرحله از زندگی دانسته‌ ام که می‌باید کوله بار غم ها و دلتنگی‌ها را بر زمین گذارد و به استقبال آینده رفت، حتی اگر این آینده یک روز، یک ساعت یا فقط یک لحظه باشد. مطمئن هستم بهترین لحظه، لحظه‌ی بعدی زندگی‌ ام خواهد بود. شاید لحظه‌ی بعدی، نوید خلق اثری باشد که هنوز نیافریده‌ ام، ولی در لحظه‌ی بعدی، اثری به ابعاد آرزوهایم، اثری به رنگ عشق هایم، اثری به شفافیت تمام آینه ها، خلق خواهم کرد و سپس این اثر را در بالاترین نقطه‌ ی آسمان برخواهم افراشت تا تصویر تمامی این جهان در آن انعکاس یابد