شب نشینی باشکوه

شب نشینی باشکوه

شب نشینی باشکوه

3.3
18 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

5

شابک
9789643514419
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1399/7/15

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        غلامحسین ساعدی در 1314 در تبریز  دیده به جهان گشود.او با نام مستعار گوهر مراد بیشتر آثار نمایش خود را به چاپ سپرد.
در دانشگاه های تبریز و تهران پزشکی و روان پزشکی خواند.با درک خاصی از شخصیت های روان پریش و آشفته ذهن و کشف دردها و آسیب های روحی آنان.توانست به خوبی از این کاراکتر ها در داستانهای خود بهره کیرد.فضای داستانها و نمایشنامه هایش آکنده از درهم آمیختگی کابوس و واقعیت است که فضایی وهمناک به آثارش میدهد.
اولین مجموعه داستانش در (1339) به نام شب نشینی با شکوه منتشر شد.در مجموعه داستان به هم پیوسته عزاداران بیل(1342)توپ و ترس و لرز(1346)از بدویت جغرافیایی برای ترسیم فضایی شگفتی آفرین و ترسناک بهخوبی بهره می جوید.
از مجموعه داستانهایش می توان از واهمه های بی نام نشان (1346)گو رو گهواره(1350)و از تک نگاریهای او اهل هوا(1345)و خیاو یا مشکین شهر و از آثار نمایشی اش:لال بازیها،چوب به دستهای ورزیل آی با کلاه و دیکته و زاویه را می توان نام برد.
ساعدی در 1364 در فرانسه در گذشت و در جوار صادق هدایت به خاک سپرده شد.
      

لیست‌های مرتبط به شب نشینی باشکوه

یادداشت‌ها

شب‌نشینی ب
          شب‌نشینی باشکوه، اولین مجموعه‌داستان غلامحسین ساعدی، شامل ١٢داستان کوتاه با موضوع زندگی کارمندی و مصائب آن است. داستان‌‌ها پیچیدگی خاصی ندارند و  طرح داستان‌ها معمولاً  در یک جمله خلاصه می‌شود.
نگاه ساعدی به مسئله‌‌ی کارمندی و کار در ادارات منفی است و کارمند را موجودی بیچاره و البته ناگزیر از اشتغال توصیف می‌کند. در یکی از داستان‌ها که در قالب نامه نوشته شده است، کارمند اداره‌ی درگذشتگان با ذکر اوصاف ناخوشایند محل خدمتش درخواست عموزاده‌اش مبنی پیداکردن کاری برای فرزندش را اجابت می‌کند و می‌گوید  «از بیکاری نجات خواهدیافت.»
شخصیت‌های داستان‌های شب‌نشینی باشکوه، که اغلب کارمند ادارات مختلف هستند، بعضاً احوالات عجیبی دارند که به نوعی مرض روانی شباهت دارد. شخصیت حسابدار داستان خواب‌های پدرم در اثر کار زیاد گویی به اختلال نارساخوانی مبتلا شده‌است و این ناتوانی از حل مشکل محاسباتی را به همسرش نسبت می‌دهد. (پارانویا) در داستان حادثه به‌خاطر فرزندان پنج کارمند مشغول در شعبه‌ی ۴ گویی به بحران هویت دچار شده‌اند و برای اثبات برتری خود به سایرین از موفقیت‌های فرزندانشان صحبت می‌کنند و سعی می‌کنند تا به هر نحوی که ممکن است فرزند همکارشان را تحقیر کنند. شخصیت داستان دایره‌ی درگذشتگان هم به انزوا و اجتماع‌گریزی مبتلا است. به طور کلی با اینکه کاراکترهای شب‌نشینی باشکوه در حد تیپ هستند اما با ضمیمه‌‌کردن این مشکلات روانی بعضاً دارای ابعاد تازه‌ای شده‌اند که این به واسطه‌ی دانش تخصصی ساعدی از امراض روانی است.
مسئله‌ی مرگ‌اندیشی و عبث‌گرایی دو مضمون تکرارشونده در داستان‌های شب‌نشینی باشکوه است.
در داستان دوازدهم، مجلس تودیع، با شهرستانی مواجه هستیم که هیچ‌یک از مدیرانش، که نمایندگان مأموریت‌یافته از مرکز هستند، در اثر پایان مدت خدمت شهرستان را ترک نکرده‌اند بلکه همگی در اثر مرگ موقعیتشان را به دیگری سپرده‌اند و در همان شهرستان هم به خاک سپرده‌شدند و مردم شهرستان از چنگال روح بزرگ ریاست خلاصی ندارند. این هم به خاطر سنگینی خاک شهرستان است. طرح کلی داستان یادآور داستان‌های بعدی ساعدی است که از مؤلفه‌های رئالیسم جادویی برخوردارند.
به عقیده‌ی من داستان‌های نیمه‌ی اول کتاب جان‌دارتر از داستان‌های نیمه‌ی دوم بودند. هرچند که داستان موردعلاقه‌ی خودم از این مجموعه، مسخره‌ی نوانخانه، از نیمه‌ی دوم کتاب بود. که البته فکر می‌کنم در انتخاب نامش اشتباهی شده‌است و یا این نام‌گذاری گره از انتهای داستان می‌گشاید که ترجیح می‌دهم بر ایده‌ی نخستینم پافشاری کنم. 
داستان‌های شب‌نشینی باشکوه ساده و بدون پیچیدگی خاصی هستند و شگرد داستان‌پردازی ویژه‌ای ندارند. داستان‌ها با راویان متنوع اول شخص، سوم شخص و راوی دوم شخص به سبک نامه‌نگاری نوشته‌ شده‌اند. و با درنظرگرفتن این نکته که شب‌نشینی باشکوه نخستین کتاب مطبوعه‌ی ساعدی است، خواندنی و قابل‌توجه است. 

*کتاب من چاپ انتشارات امیرکبیر ١٣۵۶ بود.
**تصویر اداره‌ی پست در دهه‌ی پنجاه شمسی. 
        

19

          شب نشینی باشکوه
تعداد کل کارمندان دولت در سال١٣٩٩ دو میلیون و ٣٧٩ هزار و ١۵١ نفر است که البته نیروهای مسلح داخل این آمار نیستند و از این تعداد، ٩۵٩ هزار و ٧٨٣ نفر خانم هستند. 

از وقتی که پای اداره و کارمند به حکومت باز شد طبقه خاصی از مناسبات اجتماعی، ادبیات،  پوشش و فرهنگ اداری نیز جای خود را در میان فرهنگ عامه مردم پیدا کرد. "شب نشینی باشکوه" مجموعه داستان کوتاهی است که سعی کرده به روز مرگی ها و آفات این دستگاه طویل و عریض بپردازد.

ساعدی در این اثر که ظاهرا اولین مجموعه داستان اوست از تزریق فضای مالیخولیایی خاص خودش نیز بهره می برد به طوری که بوی ناکی هوای داستان و بی رنگی ملال آور و بیمار کننده مکان ها به خوبی طعم گس و گنگ سودازدگی را به خواننده  می چشاند.

مجموعه با داستان "شب نشینی" آغاز می گردد اما به نظر من با "خواب های پدرم" به اوج می رسد. نویسنده بین شخصیت خموده شده کارمندان و روان پریش هایی که خود به تجربه در زندگی یافته ارتباط برقرار می کند و ردپای جنون را در میان دفاتر اداری و لحظات استرس زای کار کارمندی می جوید.

پ: داستان ها هرچه جلوتر می روند پخته تر می شوند و درک کاملتری از جامعِ معنایی خود به مخاطب عرضه می کنند.
        

1

          اداری‌های دوران ساعدی چه‌طور بوده‌اند؟

اولین نکته‌ای که به ذهنم می‌آید برای نوشتن این یادداشت، شباهت نثر ساعدی با جمال‌زاده است. اصلا کمی هم غافلگیر شدم از قضیه. از آن چند صفحه‌ای که از «گاو» در کتاب فارسی دوم دبیرستان خوانده‌ بودم، انتظار همچون داستان‌هایی را نداشتم.
لطف این مجموعه به «مجموعه» بودنش بود. یعنی مثل برخی مجموعه داستان‌ها نبود که هر داستانی، ساز خودش را بزند. همه‌ی داستان‌ها یک‌محور داشت؛ «کارمند».
اینکه می‌گویند «داستان‌های خیالی، ردپایی از واقعیت را در خود دارند»، حرف درستی است یا نه را نمی‌دانم. فقط این برایم سؤال شده که ساعدی، واقعا این‌قدر با جزئیات تمام کارمندان و‌حال‌روزشان را درک کرده؟ شاید اگر زنده بود جواب می‌داد: «هر شخصیت داستان‌ها را از یک شخصیت واقعی وام‌ گرفته‌ام.» خیلی از داستان‌نویس‌ها این حرف را زنده‌اند.
به هر حال ساعدی به نظرم زرنگی خاص خودش را هم دارد. تقریباً همه‌ی داستان‌ها به گونه‌ای با «شب»، «سرما»، «تاریکی»، «برف‌ و بوران» و «مرگ» ارتباط داشت. و این سبکِ نشان دادن حال و روز کارمندان آن‌روزها است توسط ساعدی‌ای است که این کتاب را سال ۱۳۳۹ به دست چاپ سپرده.
و این را هم بگویم که برخی از داستان‌ها روی شخصی خاص متمرکز نبود. این‌طور بنویسم «سعی نداشت شخصیت اصلی داشته باشد.» و اینگونه می‌خواست حال و روز کارمندان یک اداره را در کنار هم به نمایش بگذارد.
و در آخر؛
این کتاب برای من یک مجموعه کتاب معمولی بود. امیدوارم کتاب‌های بعدی ساعدی، مجبورم کند بنویسم «فوق‌العاده بود.»
        

12