بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زنان نامرئی: افشای سوگیری داده‌ها در دنیایی طراحی شده برای مردان

زنان نامرئی: افشای سوگیری داده‌ها در دنیایی طراحی شده برای مردان

زنان نامرئی: افشای سوگیری داده‌ها در دنیایی طراحی شده برای مردان

3.9
14 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

21

خواهم خواند

22

زنان نامرئی اثری جالب است که سوگیری داده‌ها در دنیایی طراحی شده برای مردان را افشا می‌کند. به نظر می‌رسد حتی در قرن بیست و یکم و در آرمان‌شهرهای فمینیستی هم همچنان به زنان به چشم جنس دوم نگاه می‌شود. یعنی همانطوری که دوبوار می‌گفت. کرولاین کریادو پرز در کتاب زنان نامرئی به این موضوع می‌پردازد که چطور تمام برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌های برنامه‌ریزی بر اساس داده‌هایی اشتباه انجام می‌شود که فقط مردان و نیازهای آنان را در نظر می‌گیرد. بسیاری از دغدغه‌ها که مختص زنان و مشکلات زنان است، توسط متخصصان برنامه‌ریزی، نادیده گرفته می‌شوند. این کتاب با بررسی تمام این موارد که حتی بسیاری از اوقات عمدی هم نیستند به این نتیجه می‌رسد که زنان برای عبور کردن از چنین داوری‌هایی مجبور به تحمل هزینه‌های روانی، جسمی و مالی می‌شوند.

لیست‌های مرتبط به زنان نامرئی: افشای سوگیری داده‌ها در دنیایی طراحی شده برای مردان

یادداشت‌های مرتبط به زنان نامرئی: افشای سوگیری داده‌ها در دنیایی طراحی شده برای مردان

Sh M

1400/08/24

            اگه شما هم از اون دسته آدمایی هستید که فکر میکنن مردسالاری دیگه از بین رفته (حداقل تو کشورهای پیشرفته) و فمینیستا دارن زیادی شلوغش میکنن، این کتاب دقیقا برای شماست. :))

میدونستید هنوز تو اکثر آزمونهای ایمنی ماشینها (همون که یه عروسک رو توی ماشین میذارن و بعد ماشین رو به دیوار میکوبونن) هنوز از عروسک مونث (با آناتومی زنانه) استفاده نمیشه؟ میدونستید چون صندلی و کمربند ماشینا بر اساس آناتومی و وزن بدن مردها طراحی شده، زنها 17 درصد بیشتر از مردها تو تصادفای رانندگی میمیرن؟ یا خبر داشتین که واکسنها توی زنها واکنشهای شدیدتر و منفیتری ایجاد میکنن؟ یا اینکه داروهای کاهش فشارخون روی زنها به اندازه مردها اثر ندارن؟ یا اون مجموعه علائمی که بهشون میگیم «علائم تیپیک حمله قلبی»، فقط توی 1 نفر از هر 8 زن دیده میشن؟

موضوع اصلی این کتاب، اینه که چطور مردها «انسانِ پیش‌فرض» در نظر گرفته میشن و زنها، کیس‌های خاص، استثنایی و در اقلیت. انگار که زنها، «مردایِ کوچیک‌شده» باشن، بدون اینکه نیازها و ویژگیهای خاص و متفاوت جنس خودشون رو داشته باشن.

به خاطر سهم کمی که زنها از سطوح سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیریهای کلان دارن، دیدگانه و چشم‌انداز زنانه توی این سطوح خیلی کمه. بنابراین مردانی که قراره دنیا و جامعه رو شکل بدن، به خاطر نداشتن تجربه زنانه، نیازها و تفاوتهای خاص زنها رو توی تصمیم‌گیریهاشون در نظر نمیگیرن. نتیجه؟ دنیایی که بر پایه نیازها و ویژگیهای مردان طراحی شده و زندگی توی اون برای زنها سخت، خطرناک و حتی گاهی کشنده‌ست.

یا همونطور که خانوم سیمون دوبووار فرمودن:
«بازنمایی دنیا، مثل خود دنیا، کار مردان است؛ آنها دنیا را از چشم خودشان توصیف می‌کنند و آن را با حقیقت مطلق اشتباه می‌گیرند.»
          
Sh M

1400/11/08

            اگه شما هم از اون دسته آدمایی هستید که فکر میکنن مردسالاری دیگه از بین رفته (حداقل تو کشورهای پیشرفته)، فمینیستا دارن زیادی شلوغش میکنن و زنها دیگه دارن کل دنیا رو تو دستشون میگیرن، این کتاب دقیقا برای شماست. :))

میدونستید هنوز تو اکثر آزمونهای ایمنی ماشینها (همون که یه عروسک رو توی ماشین میذارن و بعد ماشین رو به دیوار میکوبونن) هنوز از عروسک مونث (با آناتومی زنانه) استفاده نمیشه؟ میدونستید چون صندلی و کمربند ماشینا بر اساس آناتومی و وزن بدن مردها طراحی شده، زنها 17 درصد بیشتر از مردها تو تصادفای رانندگی میمیرن؟ یا خبر داشتین که واکسنها توی زنها واکنشهای شدیدتر و منفیتری ایجاد میکنن؟ یا اینکه داروهای کاهش فشارخون روی زنها به اندازه مردها اثر ندارن؟ یا اون مجموعه علائمی که بهشون میگیم «علائم تیپیک حمله قلبی»، فقط توی 1 نفر از هر 8 زن دیده میشن؟

موضوع اصلی این کتاب، اینه که چطور مردها «انسانِ پیش‌فرض» در نظر گرفته میشن و زنها، کیس‌های خاص، استثنایی و در اقلیت. انگار که زنها، «مردایِ کوچیک‌شده» باشن، بدون اینکه نیازها و ویژگیهای خاص و متفاوت جنس خودشون رو داشته باشن.

به خاطر سهم کمی که زنها از سطوح سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیریهای کلان دارن، دیدگانه و چشم‌انداز زنانه توی این سطوح خیلی کمه. بنابراین مردانی که قراره دنیا و جامعه رو شکل بدن، به خاطر نداشتن تجربه زنانه، نیازها و تفاوتهای خاص زنها رو توی تصمیم‌گیریهاشون در نظر نمیگیرن. نتیجه؟ دنیایی که بر پایه نیازها و ویژگیهای مردان طراحی شده و زندگی توی اون برای زنها سخت، خطرناک و حتی گاهی کشنده‌ست.

 یا همونطور که خانوم سیمون دوبووار فرمودن:
«بازنمایی دنیا، مثل خود دنیا، کار مردان است؛ آنها دنیا را از چشم خودشان توصیف می‌کنند و آن را با حقیقت مطلق اشتباه می‌گیرند.»
          
            پیش از هر چیز بگویم، خواندن این کتاب به‌شدت عصبانی‌تان خواهد کرد، اما این عصبانیت لازم و ضروری است. همۀ زنان باید این کتاب را بخوانند، اما به‌نظرم خواندنش برای مردان حتی ضروری‌تر است. 
همان‌طور که از نام کتاب مشخص است، دغدغۀ کتاب اشاره به شکاف جنسیتی موجود در داده‌هایی است که بر اساس آن‌ها کل دنیای اطراف ما طراحی شده است؛ از داده‌های مورد استفاده در طراحی خیابان‌ها و فضاهای عمومی و خصوصی گرفته، تا داده‌های مورد استفاده در درمان بیماری‌ها و داروها و طراحی خودروها و خیلی چیزهای دیگر که آدم حتی فکرش را هم نمی‌کند و دلیلش را نمی‌داند، اما به‌عنوان یک زن باعث سخت‌تر شدن زندگی و حتی وارد شدن آسیب‌های جدی‌تر به او می‌شود. این کتاب بی‌نهایت روشنگر و دقیق است و فکر می‌کنم نویسنده حتی از قصد آن‌قدر دقیق و با استناد به بی‌نهایت تحلیل آماری و علمی مقصودش را شرح داده است تا جلوی هرگونه اتهام احتمالی نسبت به غیرعلمی بودن و الکی بودن ادعاهایش را بگیرد. کتاب پر از توضیحات مفصل و مثال‌های حقیقی است دربارۀ بسیاری از موارد که انسان را به‌صورت پیش‌فرض مرد جوان سفیدپوست درنظرگرفته است و جهان را برای برطرف کردن نیازهای چنین انسانی طراحی کرده است و عملاً زنان را از طراحی حذف کرده چون زنان اساساً انسان به‌شمار نمی‌آیند؛ چرا؟ چون زنان سخت و پیچیده و مرموزند و شبیه مردها نیستند؛ همان اسطوره‌هایی که فروید هم به گسترششان دامن زده است. آنچه برایم بی‌نهایت ارزشمند بود این است که نویسنده تأکید ندارد زنان مثل مردان‌اند؛ بلکه دقیقاً تأکید دارد که چون زنان با مردان متفاوت‌اند باید در طراحی‌ها به نیازهای متفاوت، بدن متفاوت و خیلی مؤلفه‌های متفاوت دیگر این دو جنسیت از هم توجه شود و در صورت بی‌توجهی به این تفاوت‌های بنیادین، در واقع نیمی از جمعیت جهان در اقلیتی قرار می‌گیرند که نه‌تنها زندگی را برایشان بی‌نهایت سخت‌تر می‌کند، بلکه ممکن است در نتیجۀ چنین رویکردی آسیب‌های بسیار بیشتری به آن‌ها وارد شود. که شده است. اما شاید با توجه به این مسئله و تلاش برای برطرف کردن این شکاف جنسیتی در داده‌ها بتوان جهان را به‌شکلی قابل‌تحمل‌تر برای زنان درآورد.
          
            سال ۱۴۰۰ در پادکست بی پلاس خلاصه اش را گوش دادم، وقتی در گروه مطالعات زنان، این کتاب برای خواندن انتخاب شد، گمان کردم از محتوا آگاهی دارم و یک مرور کافی است، با خواندن مقدمه و فصل اول کتاب در طاقچه ، خریدن کتاب را واجب دانستم و به این نکته آگاه شدم که اگر یک زن خلاصه این کتاب را نوشته بود، بسیار متفاوت از آنچه شنیدم ، نقل مطالب می‌کرد. 
کتاب درباره نادیده گرفتن زنان است در تمام قوانینی که در یک جامعه انسانی (انسان ، مرد مذکر به صورت پیش فرض) به اجرا در می‌آید. از روش برف روبی در خیابان های سوئد تا شیوه ساخت توالت در مکان های عمومی در زندگی روزمره تا محل کار و بخش درمان و زیست عمومی. 
نگاهم را به زندگی ما زنها که تحت سیطره یک دنیای مردانه است عوض کرد. 
و این خود زنان بودند که تلاش کردند تحقیقاتی را انجام دهند و در این قوانین تغییراتی را ایجاد کنند.
اینکه تحول از خود زنان و پافشاری آنها بر این تفاوت وجودی شروع شد ، برای ما زنان ایرانی می‌تواند، آگاهی بخش و یک چراغ راه باشد.