The Last Thing He Told Me

The Last Thing He Told Me

The Last Thing He Told Me

3.6
36 نفر |
16 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

74

خواهم خواند

48

ناشر
آمه
شابک
9781501171345
تعداد صفحات
240
تاریخ انتشار
1401/1/1

توضیحات

        اوون مایکلز، قبل از ناپدید شدن، یادداشتی را به همسر محبوبش که یک سال است با او ازدواج کرده می نویسد: "از او محافظت کنید." هانا هال علیرغم سردرگمی و ترسش دقیقا می داند که این یادداشت به چه کسی اشاره دارد - دختر شانزده ساله اوون، بیلی. بیلی که در کودکی مادرش را به طرز غم انگیزی از دست داد مطلقا نمی خواهد با نامادری جدیدش ارتباطی داشته باشد. هانا خیلی زود متوجه می شود که شوهرش آن چیزی نیست که گفته بود. و بیلی ممکن است کلید کشف هویت واقعی اوون و اینکه چرا او واقعا ناپدید شده است باشد.. هانا و بیلی به دنبال کشف حقیقت هستند. اما همان طور که آنها شروع به کنار هم قرار دادن قطعات گذشته اوون می کنند، به زودی متوجه می شوند که در حال ساختن آینده جدیدی هستند - آینده ای که هیچ یک از آنها نمی توانستند پیش بینی کنند ...
      

یادداشت‌ها

Sadaf

Sadaf

1403/6/11

          خیلی با خودم کلنجار رفتم که به این کتاب ۴ ستاره بدم یا پنج ستاره،نهایتاً با توجه به کلیت کتاب تصمیم گرفتم ۴ ستاره و نیم بهش تقدیم کنم.این کتاب خیلی وقت بود که توی لیست خریدم بود و وقتی توی کتابفروشی دیدمش بسیار ذوق زده شدم و خریدمش‌.همین چند لحظه پیش به اتمام رسوندمش و می تونم بگم اگر بهترین کتاب نباشه قطعاً جزو یکی از بهترین کتاب هاییه که تجربه ی خوندنش رو داشتم.به شخصه معتقدم هیچ کتابی نیست که حتی ارزش یک بار خوندن رو هم نداشته باشه‌.داستان کتاب و شاهدی که پلیس هویتش رو تغییر داده رو اولین بار توی کتاب دختر خوب خون بد دیدم و توی این کتاب هم بیشتر باهاش آشنا شدم و سختی ها و آسیب های روحی ای رو که به فرد می زنه رو بیشتر درک کردم.واقعاً به شخصیت هانا به عنوان یک بانو افتخار می کنم و این خیلی خوبه که توی یک کتاب شخصیت واقعی و جنگجوی زنان رو نشون میده.من فکر می کنم زن ها نه تنها در تمامی موارد حق برابری با آقایون دارن حتی در بعضی مسائل به جرئت میگم،جنگجو تر و قوی تر از آقایون هستن و این کتاب به خوبی این مسئله رو پوشش داد.برای شخصیت اوون خیلی ناراحت شدم و سرنوشتش و سختی هاش واقعاً من رو تحت تاثیر قرار داد و صفحات آخر کتاب و بروز دوباره ی عشقش نسبت به هانا باعث شد بیشتر عاشق این شخصیت و این کتاب بشم.در کل به نظر بنده قطعاً این کتاب رو در لیست خریدتون قرار بدید و تا ۲۰ درصد اول کتاب رو تحمل کنید و بعدش متوجه عمق احساسات و بارش زیبایی در کتاب خواهید بود.در آخر هم کلی عشق و قلب تقدیم به اوون و هانای عزیزم.✨️💖
        

0

          داستان از خانم جوانی به اسم هانا شروع میشه،شغلش خراطیه و به واسطه کارش با پدری سینگل(اوئن) اشنا میشه.عشق در نگاه اول.بیلی،دختر شانزده اوئن رابطه چندان صمیمی با هانا نداره،همه میدونیم ارتباط گرفتن بچه های نوجوون چقدر سخته.یه روز زنگ خونه هانا و اوئن زده میشه و بچه دوازده - یازده ساله ای تکه کاغذی رو به هانا میرسونه.هانا تکه کاغذ رو باز میکنه و میخونه.
"از بیلی محافظت کن"
چرا باید از بیلی محافظت کنه؟چرا اوئن این تکه کاغذ رو به صورت ناشناس به هانا رسونده؟مگر بیلی  در خطره؟نکنه اوئن باز داره شوخی میکنه؟اوئن در خطره؟
هانا که دلواپسی شدیدی داشت،تصمیم میگیره بیلی رو به خودش به مدرسه برسونه،چون باید از "بیلی محافظت کنه". 
وقتی که هانا دم مدرسه منتظر بیلی بود،از رادیو میشنوه که شرکت دشاپ(شرکتی که اوئن کار میکرد) متهم به پولشویی شده! بیلی با صورتی رنگ پریده وارد ماشین میشه و به هانا کیفی رو میده.کیف حاوی مقادیر زیادی پول بود،از طرف کی؟اوئن.پدر بیلی.

حالا که هانا و بیلی از ناپدید شدن اوئن خبردار شدن،راهی سفری بلند بالا و پر از معما و راز میشن.از شهر کوچکی که قبلا بیلی درش زندگی میکرد تا اشنا شدن با پدربزرگ بیلی.
اما یک چیز رو فراموش نکنید.
از بیلی محافظت کنید.
به هیچکس اعتماد نکن.

**نمره کامل رو بخاطر این ندادم چون صرفا از سرنوشت اوئن خوشم نیومد.وگرنه توی هر چپتر با فاش شدن هر راز ادرنالینم میرفت بالا**
        

11

          کتاب بدی نبود ولی خب خیلیم برام جذاب نبود.
تقریبا از نصف کتاب گذشت که ماجرا شروع به جذاب شدن کرد، محتوای اصلی کتاب که درباره فداکاری و جنگیدن برای عشقه خب واقعا موضوع خوبی بود اما بنظرم نویسنده نتونسته به خوبی به این مسئله بپردازه.
و همچنین خیلی سریع کتابو جمع کرد یهو خیلی راحت همه چیز حل شد من انتظار داشتم حل شدن مسئله نهایی یکم بیشتر طول بکشه. 
فکر می‌کنم اونقدر کتاب خوبی نباشه که اگه نخونیش چیز خاصی رو از دست بدی.
حس می‌کنم یذره ماجرا بچگونه ست مخصوصا  آخرای کتاب که کم کم پرده از رازها برداشته میشه.
یادمه وقتی اول دبیرستان بودم یه داستان مینوشتم که توی اون یه کسی ناپدید میشه، دلایل ناپدید شدن "اوئن مایکلز" این داستان دقیقا در حد دلایل ناپدید شدن قهرمان داستان نوجوانی من بود.
یا من در نوجوانی نویسنده قهاری بودم که بعید میدونم 😅 یا این نویسنده توانایی زیادی در داستان نویسی نداره.
ترجمه کتاب خوبه، گرچه تعداد محدودی غلط‌های نگارشی وجود داشت.
در پایان من حس میکنم با این قیمت‌ (85هزارتومان) میشد کتاب بهتری خرید و خوند.
البته کتاب هم مثل خیلی چیزهای دیگه سلیقه ایه، این کتاب سلیقه من نبود ولی ممکنه خیلی‌های دیگه عاشقش شده باشن.😌
        

1

Fatima

Fatima

1403/2/23

          تا زمانی که هنوز راز اوئن رو نشده بود ، داستان خیلی خوب پیش رفت ؛ تا اون موقع حدس های مختلف دربارۀ زندگیش و دلیل کاراش می‌زدم و واقعا کنجکاو بودم ببینم بالاخره به کجا قراره برسیم و هانا چه تصمیمی می‌گیره ...
ولی بعد از اینکه همه چی معلوم شد ، داستان واقعا تلخ شد:)
یعنی خب یه جورایی کار های اوئن منطقی به نظر می‌رسید ولی  این که بعد از گذشت سال ها دوباره خیلی ناگهانی به فکر انتقام از اوئن باشن اونم به این شدت ، منطقی نبود ..
به نظرم می‌تونست به نحو دیگه ای دوباره کنار خانواده‌ش باشه ؛ شاید با یه ظاهر جدید ، یا شاید هم باید دوباره همه چیز رو از اول شروع می‌کردن با اسم و رسم جدید؛
چون با وجود اینکه تو طول داستان چند بار گذری به گذشته هم زده میشه ، آدم هی امید داره که آخرش همه چی درست میشه ، دوباره همه ش به روال قبل برمی‌گرده ، اون زندگی شیرین این‌جوری نابود نمیشه ! 
اما خب ....

خلاصه که پایانش رو دوست نداشتم و اگه پایان بهتر و خلاقانه تری داشت ، برام کتاب دوست داشتنی ای میشد..

        

6