The Last Thing He Told Me

The Last Thing He Told Me

The Last Thing He Told Me

3.6
20 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

46

خواهم خواند

27

اوون مایکلز، قبل از ناپدید شدن، یادداشتی را به همسر محبوبش که یک سال است با او ازدواج کرده می نویسد: "از او محافظت کنید." هانا هال علیرغم سردرگمی و ترسش دقیقا می داند که این یادداشت به چه کسی اشاره دارد - دختر شانزده ساله اوون، بیلی. بیلی که در کودکی مادرش را به طرز غم انگیزی از دست داد مطلقا نمی خواهد با نامادری جدیدش ارتباطی داشته باشد. هانا خیلی زود متوجه می شود که شوهرش آن چیزی نیست که گفته بود. و بیلی ممکن است کلید کشف هویت واقعی اوون و اینکه چرا او واقعا ناپدید شده است باشد.. هانا و بیلی به دنبال کشف حقیقت هستند. اما همان طور که آنها شروع به کنار هم قرار دادن قطعات گذشته اوون می کنند، به زودی متوجه می شوند که در حال ساختن آینده جدیدی هستند - آینده ای که هیچ یک از آنها نمی توانستند پیش بینی کنند ...

یادداشت‌های مرتبط به The Last Thing He Told Me

Fatima

6 روز پیش

            تا زمانی که هنوز راز اوئن رو نشده بود ، داستان خیلی خوب پیش رفت ؛ تا اون موقع حدس های مختلف دربارۀ زندگیش و دلیل کاراش می‌زدم و واقعا کنجکاو بودم ببینم بالاخره به کجا قراره برسیم و هانا چه تصمیمی می‌گیره ...
ولی بعد از اینکه همه چی معلوم شد ، داستان واقعا تلخ شد:)
یعنی خب یه جورایی کار های اوئن منطقی به نظر می‌رسید ولی  این که بعد از گذشت سال ها دوباره خیلی ناگهانی به فکر انتقام از اوئن باشن اونم به این شدت ، منطقی نبود ..
به نظرم می‌تونست به نحو دیگه ای دوباره کنار خانواده‌ش باشه ؛ شاید با یه ظاهر جدید ، یا شاید هم باید دوباره همه چیز رو از اول شروع می‌کردن با اسم و رسم جدید؛
چون با وجود اینکه تو طول داستان چند بار گذری به گذشته هم زده میشه ، آدم هی امید داره که آخرش همه چی درست میشه ، دوباره همه ش به روال قبل برمی‌گرده ، اون زندگی شیرین این‌جوری نابود نمیشه ! 
اما خب ....

خلاصه که پایانش رو دوست نداشتم و اگه پایان بهتر و خلاقانه تری داشت ، برام کتاب دوست داشتنی ای میشد..