بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم

تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم

تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم

سلست اینگ و 2 نفر دیگر
4.0
36 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

58

خواهم خواند

50

لیدیا مرده اما هنوز کسی نمی داند. داستان با این واقعیت ساده و در عین حال سهمگین آغاز می شود. روایت دختر نوجوانی که در خانواده ای آمریکایی- چینی به دنیا آمده، دختری که برای حفظ جمع خانوادگی و در کنار داشتن مادر سال ها فداکاری می کند اما در نهایت تاب تحمل زندگی در چنان خانواده ای را از دست می دهد، خانواده ای که به لحاظ تفاوت های فرهنگی در جامعه ی آمریکای دهه 60 و 70 خود را منزوی کرده اند و عملا نمی توانند با محیط اطراف شان ارتباط برقرار کنند. این کتاب که یکی از پرفروش ترین کتابهای سال 2015 بوده داستان عشق ها و آرزوهایی است که هرگز بر زبان آورده نمی شوند و تنها پس از مرگ است که بازماندگان آن را ا میان یادگاری ها و خاطرات عزیزشان در می یابند. تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم در حقیقت بیانگر عدم درک خواسته ها و آرزوهایی است که موجب می شود اعضای خانواده از هم فاصله بگیرند.

لیست‌های مرتبط به تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم

ماهی جنگجوتمام آنچه که هرگز به تو نگفتممن قاتل زنجیره ای نیستم

کتاب‌هایی با شخصیت محوری نوجوان

6 کتاب

خوندن در مورد مسائل نوجوون‌ها همیشه برام جالب و جذاب بوده؛ به‌خصوص نوجوون‌هایی که صرفاً توی داستان‌های فانتزی حضور ندارن و با مشکلات زندگی واقعی دست‌وپنجه نرم می‌کنن. ‌‌ نوجوون‌‌هایی که با افسردگی، اضطراب، مشکلات شخصیتی، خانواده‌های نابه‌سامان و مشکلات اجتماعی روبه‌رو هستن و درعین‌حال سعی می‌کنن راه خودشون رو توی زندگی پیدا کنن‌. :) ‌‌ شخصیت محوری هر کدوم از کتاب‌ها: ‌۱. ماهی جنگجو: یک پسر ۱۴ ساله به اسم راستی-جیمز که یک پدر دائم‌الخمر داره و مدام درگیر دعواهای خیابونی آسیب‌زاست و سعی می‌کنه بزرگ‌تر از سنش رفتار کنه. ‌‌ ۲. تمام آن‌چه که هرگز به تو نگفتم: یک دختر ۱۶ ساله به اسم لیدیا که درس‌خون و آرومه و والدینش چیز زیادی در موردش نمی‌دونن و کم‌کم «تمام اون چیزهای ناراحت‌کننده‌ای که هرگز بهشون نگفته بود» رو کشف می‌کنن. ‌‌ ۳. من قاتل زنجیره‌ای نیستم: یک پسر ۱۴ ساله (اگه درست یادم باشه!)، به اسم جان که اختلال شخصیت ضداجتماعی داره (هرچند که طبق تقسیم‌بندی جدید اختلالات، افراد زیر ۱۸ سال نباید تشخیص این اختلال رو بگیرن) و مادر و خاله‌ش یک مرده‌شورخونه رو اداره می‌کنن. جان علاقه‌ی شدیدی به دونستن در مورد قاتل‌های زنحیره‌ای داره. کم‌کم اتفاقات اسرارآمیزی توی شهر می‌افته و... ‌‌ ۴. پروژه‌ی خونین او: یک پسر ۱۷ ساله به اسم رودریک که توی یک روستا زندگی می‌کنه، مادرش به تازگی فوت شده و با خواهر و پدرش زندگی مشقت‌باری رو می‌گذرونه. رودریک شخصیت عجیبی داره و همه یک‌جورهایی ازش می‌ترسن... داستان کتاب، ماجرای اینه که چطور رودریک در نهایت مرتکب سه قتل وحشتناک می‌شه. ‌‌ ۵. ناطور دشت: یک پسر ۱۷ ساله به اسم هولدن کالفیلد که از مدرسه اخراج می‌شه، سیگاریه، بددهنه و حس می‌کنه هیچ هدفی توی زندگی نداره. اون فقط چند روز فرصت داره تا به خونه برگرده و طی این چند روز، ما بیشتر و بیشتر با دنیای هولدن آشنا می‌شیم... ‌‌ ۶. داستان‌های اوهایو: داستان‌های اوهایو رمان نیست، مجموعه داستانه. اما شخصیت محوری خیلی از داستان‌هاش نوجوون هستن. همه‌ی داستان‌ها توی محله‌های پایین یک ناحیه‌ی خاص از آمریکا اتفاق می‌افتن و همه‌شون فضای به‌شدت تیره و تاریکی دارن.

یادداشت‌های مرتبط به تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم

            لیدیا مرده اما هنوز کسی نمی‌داند. داستان با این واقعیت ساده و در عین حال سهمگین آغاز می‌شود. 
روایت دختر نوجوانی که در خانواده‌ای آمریکایی-چینی به دنیا آمده، دختری که برای حفظ جمع خانوادگی و در کنار داشتن مادر، سال‌ها فداکاری می‌کند، اما در نهایت نمی‌تواند زندگی را در چنین خانواده‌ای تحمل کند؛ خانواده‌ای که به لحاظ تفاوت‌های فرهنگی در جامعه‌ی آمریکای دهه‌های 60 و 70 خود را منزوی کرده‌اند و عملاً نمی‌توانند با محیط اطرافشان ارتباط برقرار کنند. این رمان که اولین رمان نویسنده‌ی نوقلمی به نام سلست اینگ است به عنوان کتاب سال آمازون انتخاب شد. این کتاب درباره‌ی دختر نوجوانی است که در یک خانواده‌ی ترکیبی از نظر نژادی و در دهه‌ی 1970 آمریکا بزرگ می‌شود. خانواده‌ی سلست هم جزء همین خانواده‌های مهاجر بود و به نوعی ماجراهای کتاب برای خود نویسنده اتفاق افتاده است. این کتاب داستان عشق‌ها و آرزوهایی است که هرگز بر زبان آورده نمی‌شوند و تنها پس از مرگ است که بازماندگان، آن‌ها را میان یادگاری‌ها و خاطرات عزیزانشان در می‌یابند. تمام آنچه هرگز به تو نگفتم در حقیقت بیانگر عدم درک کردن خواسته‌ها و آرزوهای اعضای خانواده توسط یکدیگر است که موجب می‌شود آن‌ها از هم فاصله بگیرند. 

یادداشت فائزه خابوری برای همشهری جوان، شماره 529، 23 آبان 1394
          
            -ژانر «زندگی خانوادگی» دقیقاً چطوریه؟
توی این داستان‌ها کل داستان پیرامون یک خانواده اتفاق می‌افته. و توجه داستان هم روی مشکلات خانواده، روابط اعضای خانواده و این‌طور مسائل متمرکزه.
و به تمام اعضای خانواده به عنوان یک سیستم پیچیده، توجه می‌شه.

‌
-پس یه‌جورایی می‌شه گفت داستان‌های خانوادگی، روان‌شناسانه هم هستن؟
صددرصد. این‌طور داستان‌ها اگه خوب نوشته شده باشن، یه جورایی مثل جلسات خانواده‌درمانی می‌مونن. باعث می‌شن به خانواده‌ی خودت از زوایای جدیدی فکر کنی، که مثلاً «خدای من، هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم پدر خانواده ممکنه چنین احساساتی رو تجربه کنه!»
‌

-خلاصه‌ی داستانِ [بدون اسپویل] این کتاب چیه؟
این کتاب در مورد یک خانواده‌ی دورگه‌ی چینی-آمریکاییه که با خوندن همون خط اول داستان متوجه می‌شیم که «لیدیا مُرده. هنوز هیچ‌کس خبر ندارد».
لیدلیا دختر نوجوون ۱۶ ساله‌ی این خانواده‌ست که خیلی غیرمنتظره متوجه می‌شن که مُرده. اما نمی‌دونن که چطوری و به چه علت. توی کل داستان، ما از زوایای مختلف به دنبال کشف این معما هستیم، که چرا لیدیا مُرده؟

‌
-چند ویژگی مثبت کتاب که باعث می‌شه کم‌وبیش لیاقت ۵ ستاره رو داشته باشه:
1⃣ جزئی‌نگری نویسنده:
این داستان به‌قدری جزئیات داره که احساس می‌کردم با ماجرای یک خانواده‌ی واقعی طرفم، نه یک داستان ساختگی. تک‌تک شخصیت‌ها، ماجراهاشون، همه‌وهمه جزئیات فوق‌العاده جالب و واقع‌گرایانه‌ای دارن.
‌
2⃣ حاوی نکات تأمل‌برانگیز:
خوندن این کتاب، همون‌طور که گفتم، مثل جلسه‌ی خانواده‌درمانی بود. ما از احساسات و عواطفی که تک‌تک اعضای خانواده ممکنه تجربه کنن آگاه می‌شیم: «پدر، مادر، فرزندان کودک، نوجوان و جوان». این موضوع باعث می‌شه که درک و همدلی‌مون نسبت به همه‌ی اعضای خانواده بیشتر بشه.
‌
3⃣ و باز هم، اهمیت جزئیات:
نکته‌ی شگفت‌انگیز داستان اینه که، چقدر و چقدر و چقدر جزئیات مهمن. جزئیاتِ رفتارمون با اعضای خانواده، لحن صدامون، حرف‌هامون، و همه‌چیز. همه‌ی این جزئیات باعث می‌شن که اعضای یک خانواده اثرگذاری زیادی روی هم‌دیگه داشته باشن، بدون‌ این‌که خودشون کاملاً متوجه این موضوع باشن.


و در انتها، سه سؤال مهم؛
-تجربه‌ی خوندن این کتاب چطوریه؟
برای خود من نسبتاً طول کشید تا تمومش کنم، اما علت طول کشیدنش این بود که هر جمله‌ش رو با دقت تمام می‌خوندم و حتی خیلی از جملات رو هایلایت می‌کردم. چون همه‌ی جملات به نحوی مهم بودن، باید آروم‌آروم خونده می‌شد. با تأمل کافی. 
هرچند اگه موضوعات روان‌شناسانه‌ی خانوادگی خیلی‌ موردعلاقه‌تون نیست، ممکنه به‌نظرتون کسل‌کننده بیاد. ولی اگه علاقه‌مندید، با اشتیاق اما کم‌کم به خوندنش ادامه خواهید داد.
خود نثر داستان هم خیلی روون و ساده‌ست.
‌
‌
-ترجمه‌ی کتاب چطوره؟
ترجمه‌‌ی سمیه کرمی (انتشارات میلکان) واقعاً خوب بود و مشکلی باهاش نداشتم. و طبق تحقیقاتم، این ترجمه نسبت به ترجمه‌ی انتشارات کوله‌پشتی بهتره.
‌
‌
-این کتاب احتمالاً برای چه افرادی جالب‌تره؟
اونایی که به روان‌شناسی خانواده علاقه‌مندن؛
و اونایی که به دنبال درک عمیق‌‌تر مسائل خانوادگی هستن.
و احتمالاً اونایی که صرفاً می‌خوان یک داستان خوب بخونن!