بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

کویر

کویر

کویر

4.4
23 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

95

خواهم خواند

44

و در این کتاب - که «روح تنهایی در غربت این کویر ، با خود خویش، حرف می زند» - سخن از این هر دو قید لاینفک هر سختی آزاد است ، که نه مسئول بیان و اثبات و تعلیم و تبلیغ «موضوع هایی است که قبلا «عنوان» شده است و نه محدود به مرز و سطح درک و رنگ ذوق و پسند و زمینه ی پذیرش و انفعال «مخاطب» هایی که از پیش تعیین گشته اند.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به کویر

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به کویر

            دبیرستانی بودم و به عنوان تکلیف کلاسی بخش‌هایی از اشعار جبران خلیل جبران را به انگلیسی ترجمه کردم؛ بیشتر بندهایش درباره عشق و آزادی بود. دبیر زبانم، بعد از خواندن ترجمه‌ام، توصیه کرد که حتماً کتاب «کویر» دکتر شریعتی را بخونم. اما نه خودش کتاب را داشت و نه کتابخانه. مدت‌ها دنبالش گشتم. توصیه اکید معلمم باعث شده بود خیلی کنجکاو و مشتاق خواندن کویر شوم. بعد از مدت‌ها، در سفری به شیراز، وقتی سال اول دانشگاه بودم، کتاب را از یک دستفروشِ کتاب خریدم.
با اینکه آن روزها خط به خط کتاب را مزه کردم، امروز حتی یک جمله از کویر یادم نیست. به همین خاطر نمی‌توانم درباره محتوای کتاب چیزی بنویسم.
اما به خاطر دارم بعد از کتاب «ابوذر غفاری»، کویر بیشتر از هر نوشته‌ای از شریعتی، به احساسات پرشور جوانیم نزدیک بود. شاید چون در این کتاب بیش از آثار دیگرش به خودش و عشق‌‌های خودش می‌پرداخت؛ علاقه‌اش به لویی ماسینیون، و عشق بی‌پایانش به علی (علیه السلام).
برداشت امروزم از کویر این است که با خواندنش، شاید از نظر فکری و علمی چیزی به دست نیاورید، اما خواندن اثری که نتیجه سرریز عواطف نویسنده‌ای چون علی شریعتی است بسیار لذت‌بخش خواهد بود و شما را به بعد احساسی این شخصیت ویژه نزدیک‌تر می‌کند.
          
            نوشتنِ نظر در مورد این کتاب سخته برام؛ خیلی وقته که مطالعه‌ش‌ رو تموم کردم اما تا الان موفق نشدم راهی برای ادای کل حق مطلب پیدا کنم :')

اینکه چقدر به داشتن افرادی که دکتر شریعتی در زندگی باهاشون هم مسیر بوده غبطه خوردم؛ استاد ماسینیون، پیرمرد مقنی، مرد کتابفروش، دختر با چشمان خاکستری... 
و چه بد که آدم هایی مثل مردی که «سلمان پاک» را وزن کرد و آن استاد دانشگاه و امثالهم در مسیرش قرار گرفتند.

• از دیگر نکات جالب‌توجه این کتاب، عشق و علاقهٔ نویسنده به امیرالمؤمنین (ع) است؛ چنانکه در صفحهٔ ۳۸۹ می‌خوانیم : 
"در آغاز عمر دوباره‌ام، تنهاییِ علی‌شناس _که در این «کویر» همچون یک تک درخت بی برگ و بار و سوختهٔ «تاق»، «تنها زندگی می‌کند و تنها می‌میرد و تنها برانگیخته می‌شود»_ خود را همچون «صاعقه» بر جانم زد و من در برق آن، خود را به چشم دیدم! قلمی به رنگ «خورشید» به دستم داد و قلمم را که به رنگ سیاه بود از دستم گرفت. 
و من آن شب نشستم و ایمانم را نوشتم." 

- دکتر در کنار نام سارتر و بودا که زیاد بهشون اشاره شده، در هر بخش از امام علی(ع) سخن به میان آورده و چه زیبا احساسات خواننده رو هم به جریان میندازه♡
          
            باید اعتراف کنم به غیر از تشیع علوی و تشیع صفوی که آن هم نیمه کاره رها شده است ،کتاب دیگر از دکتر شهید علی شریعتی نخوانده بودم.

و هر آنچه از اندیشه ها و افکار دکتر در ذهنم بود آموخته های من از نوارهای صوتی شهید بزرگوار بوده است.


یادم می آید نرم افزار اندرویدی وصیت نامه شهید شریعتی را می خواندم که با کویر آشنا شدم. آنجایی که به پسرشان احسان شریعتی وصیت و شاید هم نصیحت می کنند که


(کویر را برای لمس کردن روحی که به میراث گرفته‌ام و به میراثت میدهم بخوان.)


و یادم می آید که رفته بودم کتاب حماسه حسینی شهید مطهری را بخرم که کویر را دیدم و آن را خریدم.


اما کویر خوان نشدم تا زمان آشنایی ام با شهید چمران و خواندن متن سخنرانی آن مراد شهید در مراسم سوگ آن استاد شهید که:

(ای علی؛ شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ “بنت جبیل” رفته بودم و چند روز را در سنگرهای متقدم “تل مسعود” در میان جنگندگان “امل” گذراندم فقط یک کتاب با خودم بردم و آن کویر تو بود. کویری که یک عالم معنی و غنا داشت‌، و مرا به آسمان ها می‌برد و به ازلیت و ابدیت متصل می‌کرد، کویری که در آن آوای عدم را می‌شنیدم‌، از فشار وجود می‌آرامیدم‌، به ملکوت آسمان پرواز می‌کردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت می‌رسیدم.)


و این شد که کویر را خواندم و لذت بردم.آنقدر مطالعه کویر برایم لذت بخش بود که مطالعه اش را  دو ماه و اندی طول دادم تا بیشتر و بیشتر در این کویر سیر کنم و لذت ببرم.


از من می شنوید حتما کویر را بخوانید.نه یک بار چندین و چند بار