گزیده اشعار علی معلم دامغانیگزیده اشعار علی معلم دامغانیمحمد نورالهی و 3 نفر دیگر5.02 نفر |2 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام2خواهم خواند6توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب گزیده اشعار علی معلم دامغانی، به اهتمام محمد نورالهی.لیستهای مرتبط به گزیده اشعار علی معلم دامغانیرضا امیرخانیسیاههی دوصد100 کتاب15 سال پیش «سیاههی صدتایی رمان» را نوشتم. در این فاصلهی پانزده ساله بیش از هزار کتاب جدی خواندهام که 920 تا را شماره زدهام و یادداشتی ولو کوتاه نوشتهام دربارهشان. بارها از من خواستهاند که افزونهای بزنم بر سیاههی صدتایی و مثلاً سیاههی دوم را بنویسم و من همیشه بهانه آوردهام که هر که صد رمان بخواند، خود در رمان قریبالاجتهاد است و ادامه را به سلیقهی تربیتیافتهی خودش انتخاب خواهد کرد. فرار از مصاحبه با همشهری جوان و پیگیریهای مداوم خانم حورا نژادصداقت باعث شد تا قبول کنم سیاههی جدیدی بنویسم. اما این سیاهه، سیاههی دوم نیست. حتا سیاههی رمان هم نیست. در حقیقت انتخابیست از بهترین کتابهایی که در این پانزده سال خواندهام. میخواستم به ترتیب اهمیت باشند که این ترتیب هم رعایت نشد. بیش از بیست ساعت کار مفید و پنجاه ساعت کار غیرمفید به انتخاب آثار گذراندم و حاصلش شد همین «سیاههی دو صد». اما توضیحی مهم راجع به «سیاههی دو صد». تنها به رمان نپرداختهام، اما به یقین میگویم که هیچ عنوانی هرگز از مفهوم ادبیات تهی نیست در این سیاهه. اگر دقیقتر بنگریم و رمان را ادبیات تعلیق بدانیم، میتوان گفت که آنچه در این سیاهه آمده است حتا در سرزمینهای دوردست از مرزهای کشور رمان، تنه میزند به رمان. یعنی کتاب تاریخی و مقالهی بلند و حتا متننامههای مذهبی در این سیاهه تعلیق دارند و از منظر ادبیات به آن نگاه شده است. اصح و ادق این که رماننویس امروز نیاز به متونی دارد که پیکرهی داستان را نشان بگیرد؛ پیکرهای که دیگر نه شخصیت است و نه فضا و نه حتا درام؛ پیکرهای که ذات مفهومی رمان است... همهی عناوین انتخاب شده با این پیکره همراستاست. «سیاههی دوصد» سیاههای است از جنس ادبیات برای رماننویس... ثلثش حتما سلیقهی من نگارنده است اما یحتمل دوسومش مشترک است در بسیاری نگاهها... خوشحالی دیگری دارم که نمیتوانم پنهانش کنم. پانزده سال پیش وقتی سیاههی صدتایی رمان را مینوشتم، دربهدر میگشتم دنبال مولف فارسیزبان و رمان فارسی و داستان ایرانی... کم از ده درصد، رمان و داستان داخلی یافتم... تازه آن هم با اغماض... و حالا نویسندهگان نیمی از آثار «سیاههی دو صد» فارسیزبانند... رضا امیرخانی، 15 اردیبهشت 1397094میثم امیریصد کتاب سدهٔ اخیر (سالی یک کتاب)88 کتابنه ریویو مینویسم، نه متن حلاجیشده و تحلیلی. به قول نظامیها فعلا دنبال عملیات نیستم، بیشتر دارم شناسایی میکنم. انتخابهایم یقینی است؟ نمیدانم؛ ولی باورپذیر است. معیار انتخابم مهم بودن اثر در امروز مملکت است و پیوند محکم آن با هویت امروز ایرانیها و اگر اینها صادق نباشد فرم اثر هم ناقص میماند. کتابهای تخصصی از دایره این انتخاب بیرون هستند، کتابهای ابتر و در زمان مانده هم همین طور. غالب کتابهای انتخابی خوبند، ولی گاهی چیزهایی مثل غربزدگی آلاحمد خیلی مهم و هنوز مسئله هستند اگرچه بد باشند. (چند تایش در بهخوان نیست؛ از جمله مادران و دخترانِ مهشید امیرشاهی) ۱۳۰۱: افسانه، نیما یوشیج ۱۳۰۲: باغ بهشت، نسیم شمال ۱۳۰۳: دیوان عارف، عارف قزوینی ۱۳۰۴: کلید استقلال اقتصادی ایران، احمد متین دفتری (در بهخوان نیست) ۱۳۰۵: ایرانشاه، ابراهیم پورداود ۱۳۰۶: ایران باستانی، حسن پیرنیا ۱۳۰۷: حافظ تشریح، عبدالحسین هژیر ۱۳۰۸: تاریخ ادبیات ایران، جلالالدین همایی (در بهخوان نیست) ۱۳۰۹: از پرویز تا چنگیز، حسن تقیزاده ۱۳۱۰: سیر حکمت در اروپا، محمدعلی فروغی ۱۳۱۱: یک سال در آمریکا، عیسی صدیق ۱۳۱۲: تاریخ ایران، عباس اقبال آشتیانی (در بهخوان پیدایش نکردم) ۱۳۱۳: بیست مقاله، محمد قزوینی ۱۳۱۴: جنگ ده سالهٔ ایران و روس، جمیل قوزانلو ۱۳۱۵: پیام من به فرهنگستان، محمدعلی فروغی ۱۳۱۶: پیامبر، زینالعابدین رهنما (در بهخوان نیست) ۱۳۱۷: تاریخ یزد، عبدالحسین آیتی (در بهخوان نیست) ۱۳۱۸: غزالینامه، جلالالدین همایی ۱۳۱۹: تاریخ مشروطهٔ ایران، احمد کسروی ۱۳۲۰: دیوان اشعار، پروین اعتصامی ۱۳۲۱: کلید فهم قرآن، شریعت سنگلجی ۱۳۲۲: بازیگران عصر طلایی، ابراهیم خواجهنوری ۱۳۲۳: امیرکبیر و ایران، فریدون آدمیت ۱۳۲۴: التفاصیل، فریدون توللی (در بهخوان نیست) ۱۳۲۵: لغتنامه، علیاکبر دهخدا (مهمترین کتاب قرن) ۱۳۲۶: سبکشناسی، محمدتقی بهار (در بهخوان نیست!) ۱۳۲۷: سه تار، جلال آلاحمد ۱۳۲۸: تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی، محمود محمود ۱۳۲۹: خاطرات و خطرات، مهدیقلی هدایت (در بهخوان نیست) ۱۳۳۰: تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی ۱۳۳۱: هرمزدنامه، ابراهیم پورداود ۱۳۳۲: سفری به مسکو، محمود تفضلی (در بهخوان نیست) ۱۳۳۳: امثال قرآن، علیاصغر حکمت ۱۳۳۴: مکتبهای ادبی، رضا سیدحسینی ۱۳۳۵: زمستان، مهدی اخوانثالث ۱۳۳۶: تاریخ فرهنگ ایران، عیسی صدیق (در بهخوان نیست) ۱۳۳۷: برگزیده داستانهای شاهنامه، احسان یارشاطر ۱۳۳۸: معصوم پنجم، جواد فاضل ۱۳۳۹: قلمرو سعدی، علی دشتی ۱۳۴۰: نبردهای محمد، نصرتالله بختورتاش ۱۳۴۱: غربزدگی، جلال آلاحمد (ضروریترین مضّر) ۱۳۴۲: ایلخچی، غلامحسین ساعدی (در بهخوان نیست) ۱۳۴۳: خسی در میقات، جلال آلاحمد ۱۳۴۴: سواد و بیاض، ایرج افشار ۱۳۴۵: اهل هوا، غلامحسین ساعدی (در بهخوان نیست) ۱۳۴۶: دیوان اشعار، شهریار ۱۳۴۷: توپ، غلامحسین ساعدی ۱۳۴۸ سووشون، سیمین دانشور ۱۳۴۹: در عین حال، نجف دریابندری ۱۳۵۰: سوگ سیاوش، شاهرخ مسکوب ۱۳۵۱: رستم و اسفندیار در شاهنامه، محمدعلی اسلامی ندوشن ۱۳۵۲: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، فروغ فرخزاد ۱۳۵۳: همسایهها، احمد محمود ۱۳۵۴: جشنها و آداب و معتقدات زمستان، سیدابوالقاسم انجوی شیرازی ۱۳۵۵: فرهنگ علوم انسانی، داریوش آشوری ۱۳۵۶: آسیا در برابر غرب، داریوش شایگان ۱۳۵۷: کلیدر، محمود دولتآبادی ۱۳۵۸: قصههای مجید، هوشنگ مرادی کرمانی ۱۳۵۹: اوراق تازهیاب مشروطیت، ایرج افشار ۱۳۶۰: آشفتگی در فکر تاریخی، فریدون آدمیت ۱۳۶۱: زمین سوخته، احمد محمود ۱۳۶۲: صحیفه امام، سیدروحالله خمینی (این کتاب هم در بهخوان نیست که البته طبیعی است! توی هیچ کتابفروشی اینوری آنوری هم دیگر نیست!) ۱۳۶۳: غمهای بزرگ ما، رضا براهنی ۱۳۶۴: خاطرات الهیار صالح، سیدمرتضی بشیر ۱۳۶۵: دفتر ایام، عبدالحسین زرینکوب ۱۳۶۶: با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ، نادر ابراهیمی ۱۳۶۷: تاریخ ایران بعد از اسلام، عبدالحسین زرینکوب ۱۳۶۸: بزمآورد، عباس زریاب خویی ۱۳۶۹: نقطهٔ رهایی، گلعلی بابایی ۱۳۷۰: قبض و بسط تئوریک شریعت، عبدالکریم سروش ۱۳۷۱: نخستوزیران ایران، باقر عاقلی ۱۳۷۲: مدار صفر درجه، احمد محمود (کولاک رمان فارسی) ۱۳۷۳: زوال اندیشهٔ سیاسی در ایران، جواد طباطبایی ۱۳۷۴: نامههای دکتر مصدق، محمد مصدق ۱۳۷۵: سفر به گرای ۲۷۰ درجه، احمد دهقان ۱۳۷۶: یادداشتهای روزانه، مهدی بازرگان (در بهخوان نیست) ۱۳۷۷: در کارگاه نمدمالی، خسرو شاهانی ۱۳۷۸: مجموعه اشعار، احمد شاملو (بهترین شاعر معاصر) ۱۳۷۹: همپای صاعقه، گلعلی بابایی و حسین بهزاد ۱۳۸۰: بحران رهبری نقد ادبی و رساله حافظ، رضا براهنی ۱۳۸۱:خانهٔ دایی یوسف، اتابک فتحاللهزاده ۱۳۸۲: سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی، جواد طباطبایی ۱۳۸۳: شب ژنرالها، خسرو معتضد ۱۳۸۴: ما و راه دشوار تجدد، رضا داوری اردکانی ۱۳۸۵: تاسیان، هوشنگ ابتهاج ۱۳۸۶: دستور زبان عشق، قیصر امینپور ۱۳۸۷: سورهٔ انگور، علیرضا قزوه ۱۳۸۸: مجموعهٔ اشعار، حسین منزوی ۱۳۸۹: نفحات نفت، رضا امیرخانی (امیدوارکنندهترین مأیوس) ۱۳۹۰: با چراغ و آینه، محمدرضا شفیعی کدکنی ۱۳۹۱: در پایتخت فراموشی، محمدحسین جعفریان ۱۳۹۲: روزنوشت؛ یادداشتهای روزانه شهید حسن باقری، احمد دهقان ۱۳۹۳: گزیده اشعار، علی معلم دامغانی (متفکرترین شاعر معاصر) ۱۳۹۴: فرهنگ فیلمهای جنگ و دفاع ایران، مسعود فراستی (کامنتهای مؤلف کتاب را ماندنی میکند) ۱۳۹۵: تأملی دربارهٔ ایران، جواد طباطبایی (مشکل ایران چیست؟ درد کجاست؟) ۱۳۹۶: آدم ما در قاهره، محمد قائد ۱۳۹۷: قطارباز، احسان نوروزی ۱۳۹۸: ملت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی (اصل بحث اینجاست؛ مصنّف دردِ تن را بهانه کرد تا بیشتر بهش نپردازد) ۱۳۹۹: آذربایجان و شاهنامه، سجاد آیدنلو ۱۴۰۰: مادران و دختران، مهشید امیرشاهی (بهترین نویسندهٔ زن ایرانی؛ حسن ختام سیاهه) (متأسفم که این کتاب در بهخوان نیست)421پستهای مرتبط به گزیده اشعار علی معلم دامغانیمحمدامین اکبری ما غازیان سهمشتاب محمدیم 337محمدامین اکبری تاوان این خون تا قیامت ماند برما 07یادداشتهای مرتبط به گزیده اشعار علی معلم دامغانیمحمدامین اکبری1400/11/27 به نام او یک با کمی جرات و جسارت میتوان گفت: معلم، شاعر شاعران است.به این معنی که مخاطب شعریش بیشتر شاعران یا مخاطبان حرفه ای و بسیار حرفه ای شعر هستند، از این نوع شاعران در تاریخ ادبیات قابل شناسایی هستند. شاعرانی که شعرشان بین توده ها نفوذ نکرده است ولی بین خواص شعر آشنا طرفدار دارد، نمونه بارزش خاقانی بزرگ. حالا برخورد ما با این شاعران باید چگونه باشد؟ به نظر من دو نوع برخورد مفروض است یک اینکه ما به درجه ای از فهم ادبی رسیده ایم که شعر این بزرگان را میفهمیم، خب بنا به ذوق و سلیقه مان یا خوشمان می آید یا نه، دو اینکه مطالعات ادبیمان به این میزان نیست که به محدوده شعری این بزرگان نزدیک بشویم، توصیه بنده به خودم و گروه دوم این است که یا مطالعات ادبیمان را به آن درجه برسانیم وه شعر ایشان را بفهمیم بعد نتیجه بگیریم که خوشمان می آید یا نه! یا حداقل کاری که میتوانیم بکنیم این است که بی مطالعه به این شاعران به خاطر سبک خاصشان ناسزا نگوییم دو بی شک علی معلم دامغانی یکی از بزرگترین شاعران بعد از انقلاب و حتی بعد از نیماست ولی خب کمتر کسی به دلیل رسانه ها جرات میکند چنین کلامی را بگوید از طرفی روشنفکرها با رسانه های قوی مطبوعاتی و نوشتاریشان نفیت میکنند و این فرضیه را مطرح میکنند که فلانی شاعر حکومتی ست و از طرفی رسانه های منتسب به حکومت با سیاستهای نادرست (این بخش نیاز به یک یادداشت جدا دارد) به این فرضیه دامن میزنند ولی به نظر من طبع سلیم با قضاوتی عادلانه بر مبنای شعرهای معلم او را بزرگترین مثنویسرای بعد از نیما میداند سه خب چگونه شعر معلم را بخوانیم؟ همانطور که در قسمت اول گفتم فهم و نتیجتا لذت از شعر امثال معلم منوط بر پیش زمینه مطالعاتی نسبتا قوی ست. فی المثل در شعر کهن اگر کسی میخواهد قصیده خواندن را به طور حرفه ای شروع کند نباید اول کار سراغ خاقانی برود، اول باید فرخی، ناصرخسرو و انوری بخواند بعد به سراغ خاقانی برود یا پیش از مطالعه بیدل باید شعر صائب و کلیم را بفهمد. پس اگر کسی مطالعه خوبی بر روی شاعران بزرگ معاصر ندارد فعلا سراغ مجموعه شعر معلم نرود. البته این نکته ناگفته نماند همانطور که شعر خاقانی به خاطر پیچیده گویی هیچ امتیازی بر ناصرخسرو ندارد شعر معلم هم بر شعر امثال قیصر امینپور هیچ امتیازی ندارد چهار حالا اگر همه چیز درست بود به نزدیکترین کتابفروشی نزدیک منزل مراجعه کنید و گزیده اشعار علی معلم دامغانی انتشارات سپیده باوران را خریداری نمایید پنج بخشی از مثنوی غربت سخت دلتنگم، دلتنگم، دلتنگ از شهر بار کن تا بگریزیم به فرسنگ از شهر بار کن، بار کن، این دخمه طراران است بار کن، گر همه برف است اگر باران است بار کن دیو نیم، طاقت دیوارم نیست ماهی گول نیم، تاب خشنسارم نیست من بیابانیام، این بیشه مرا راحت نیست بار کن، عرصه جولان من این ساحت نیست کم خود گیر به خیل و رمه برمیگردیم بار کن جان برادر همه برمیگردیم اشتران را یله سازید ستوران را هم کاهلان را بگذارید شروران را هم هان که بیتاب و هوسباره مبادا با ما گول و مأیوس و شکمخواره مبادا با ما غافلان نیک نخسبند که کاماندیشند عاقلان نیز بمانند که خاماندیشند عاشقان دست برآرند و عنان برتابند به فلک میرود این قافله تا دریابند 01محمدرضا ایمانی1401/03/14 این فصل را با من بخوان باقی فسانهست این فصل را بسیار خواندم، عاشقانهست 01