یادداشت محمدامین اکبری

                به نام او

یک
با کمی جرات و جسارت میتوان گفت: معلم، شاعر شاعران است.به این معنی که مخاطب شعریش بیشتر شاعران یا مخاطبان حرفه ای و بسیار حرفه ای شعر هستند، از این نوع شاعران در تاریخ ادبیات قابل شناسایی هستند. شاعرانی که شعرشان بین توده ها نفوذ نکرده است ولی بین خواص شعر آشنا طرفدار دارد، نمونه بارزش خاقانی بزرگ. حالا برخورد ما با این شاعران باید چگونه باشد؟ به نظر من دو نوع برخورد مفروض است یک اینکه ما به درجه ای از فهم ادبی رسیده ایم که شعر این بزرگان را میفهمیم، خب بنا به ذوق و سلیقه مان یا خوشمان می آید یا نه، دو اینکه مطالعات ادبیمان به این میزان نیست که به محدوده شعری این بزرگان نزدیک بشویم، توصیه بنده به خودم و گروه دوم این است که یا مطالعات ادبیمان را به آن درجه برسانیم وه شعر ایشان را بفهمیم بعد نتیجه بگیریم که خوشمان می آید یا نه! یا حداقل کاری که میتوانیم بکنیم این است که بی مطالعه به این شاعران به خاطر سبک خاصشان ناسزا نگوییم

دو
بی شک علی معلم دامغانی یکی از بزرگترین شاعران بعد از انقلاب و حتی بعد از نیماست 
ولی خب کمتر کسی به دلیل رسانه ها جرات میکند چنین کلامی را بگوید از طرفی روشنفکرها با رسانه های قوی مطبوعاتی و نوشتاریشان نفیت میکنند و این فرضیه را مطرح میکنند که فلانی شاعر حکومتی ست و از طرفی رسانه های منتسب به حکومت با سیاستهای نادرست (این بخش نیاز به یک یادداشت جدا دارد) به این فرضیه دامن میزنند
ولی به نظر من طبع سلیم با قضاوتی عادلانه بر مبنای شعرهای معلم او را بزرگترین مثنویسرای بعد از نیما میداند

سه
خب چگونه شعر معلم را بخوانیم؟
همانطور که در قسمت اول گفتم فهم و نتیجتا لذت از شعر امثال معلم منوط بر پیش زمینه مطالعاتی نسبتا قوی ست. فی المثل در شعر کهن اگر کسی میخواهد قصیده خواندن را به طور حرفه ای شروع کند نباید اول کار سراغ خاقانی برود، اول باید فرخی، ناصرخسرو و انوری بخواند بعد به سراغ خاقانی برود یا پیش از مطالعه بیدل باید شعر صائب و کلیم را بفهمد. پس اگر کسی مطالعه خوبی بر روی شاعران بزرگ معاصر ندارد فعلا سراغ مجموعه شعر معلم نرود. البته این نکته ناگفته نماند همانطور که شعر خاقانی به خاطر پیچیده گویی هیچ امتیازی بر ناصرخسرو ندارد شعر معلم هم بر شعر امثال قیصر امینپور هیچ امتیازی ندارد

چهار
حالا اگر همه چیز درست بود به نزدیکترین کتابفروشی نزدیک منزل مراجعه کنید و گزیده اشعار علی معلم دامغانی انتشارات سپیده باوران را خریداری نمایید

پنج
بخشی از مثنوی غربت

سخت دلتنگم، دلتنگم، دلتنگ از شهر
بار کن تا بگریزیم به فرسنگ از شهر
 
بار کن، بار کن، این دخمه طراران است
بار کن، گر همه برف است اگر باران است

بار کن دیو نیم، طاقت دیوارم نیست
ماهی گول نیم، تاب خشنسارم نیست

من بیابانی‌ام، این بیشه مرا راحت نیست
بار کن، عرصه جولان من این ساحت نیست

کم خود گیر به خیل و رمه برمی‌گردیم
بار کن جان برادر همه برمی‌گردیم

اشتران را یله سازید ستوران را هم
کاهلان را بگذارید شروران را هم

هان که بی‌تاب و هوس‌باره مبادا با ما 
گول و مأیوس و شکم‌خواره مبادا با ما

غافلان نیک نخسبند که کام‌اندیشند
عاقلان نیز بمانند که خام‌اندیشند

عاشقان دست برآرند و عنان برتابند
به فلک می‌رود این قافله تا دریابند
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.