ازدحام بوسه

ازدحام بوسه

ازدحام بوسه

3.1
7 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

4

آن روز سخت ترین روز پیاده روی من بود. جسمم غر می زد و آن تنبارگی و آسودگی اتاقم را می خواست. یک استراحت مفصل را می طلبید و سرجنگ داشت. من تحمل می کردم، امید داشتم و راست است که امید، نان روزانه آدمیان است. کج دار و مریز با جسمم کنار آمدم.در آینه بافه بافه نرگس می شد ز نظر کلافه نرگس

لیست‌های مرتبط به ازدحام بوسه

پادشاهان پیاده: خرده روایت هایی از زیارت اربعینسر بر خاک دهکده: روایت یک نویسنده از راهپیمایی اربعین به همراه چهار محافظش!خس بی سر و پا (سفرنامه ی اربعین 1436 ه.ق.)

کوله بار اربعین

19 کتاب

پیاده روی اربعین از آن جنس وقایعی ست که چندان نمی شود در قاب روایت آورد ، هرچقدر کادر ببندی و داستان و خاطره و سفرنامه اش را تهیه کنی ، باز هم اندازه دریچه دوربین و پهنای قلم توست! یک قصه است از قصه میلیون ها انسان ... همان قصه را هم می شود با دلتنگی و دلنوشته طور نوشت ، می شود سفرنامه باشد ، می شود معارف دینی و تربیتی را چاشنی روایت کرد و حتی می توان با نمک طنز از اربعین گفت ... چرا که اربعین وسعت عجیبی دارد ، در همه این قالب ها جا می شود و هیچ یک‌از این قالب ها نیست! کتاب های اربعینی را با این نیت بخوانیم که انگیزه راهی شدن باشند.. یعنی روایت ها منشا انگیزه و خواستن باشند نه ملاک شناخت و قضاوت ، که برای درک مشایه باید کوله اربعینی آماده کرد ، عمود ها را لمس کرد ، جاده نجف تا کربلا را قدم زد و غبار راه را عمیق نفس کشید ... خاطره و سفرنامه : ۱ تا ۹ خاطرات با کمی چاشنی زنانه : ۱۰ و ۱۱ با نمکِ طنز : ۱۲ و ۱۳ درباره جایگاه و معرفت اربعین : ۱۴ تا ۱۶ کمی رمان : ۱۷ تا ۱۹

یادداشت‌های مرتبط به ازدحام بوسه

            اولین مواجهه مخاطب با کتاب تصویر روی جلدِ کتاب است. گاهی لازم است که تصویر روی جلد انتقال¬دهنده مفهوم کتاب باشد. یکی از این کتاب¬ها که از طرح جلد بهره خوبی گرفته کتاب ازدحام بوسه است. حتی اگر روی جلد کتاب همراه عنوان نوشته نشده بود: «سفرنامه پیاده روی اربعین» تصویر روی جلد گویای همه چیز بود. کفش¬های غبار گرفته افتاده بر خاک که تبدیل به گلدانی از نرگس شده. چه تصویری گویاتر و واضح¬تر از این؟ آیا باید به طراح جلد کتاب آفرین گفت یا به کسی که جانِ کلامِ کتاب را به طراح تفهیم کرده؟
نمی¬دانم کدام یک، باعث شد اشتیاقم برای خواندن کتاب شدت بگیرد؟ آشنایی با نویسنده یا همین طرح جلد زیبا. شاید همه اینها به علاوه اینکه اولین باری بود که قصد داشتم یک سفرنامه اربعین بخوانم. هیچ¬وقت از هیچ¬کس یک تعریف خوب از یک کتابِ خوب اربعینی نشنیدم تا مشتاق به خواندن کتاب بشوم. دوست داشتم اولین سفرنامه¬ای که می¬خوانم یک لذت ناب باشد. تصویر کتاب ازدحام بوسه از همان لحظه¬ای که در سایت ناشر(انتشارات کتاب نیستان) بارگذاری شد دل از من برده بود. مخصوصاً با عنوان شاعرانه¬اش. عنوان شاعرانه¬ای که در نامگذاری فصل¬ها هم خودنمایی می¬کند.«یک مژه تألیف تو» « مقصد ما لانه این تربت است» « دجله شو در تشنگی اما ننوش» « باز جان از بوسه می¬گیرم ما» 
این فقط نام تعدادی از فصل¬های کتاب است. این اسامی شاعرانه، ذهن مخاطب را برای پرت شدن به یک فضای شاعرانه آماده می¬کند. اما متن کتاب کمتر از این شاعرانگی بهره برده.  هرچند طبع نازک نویسنده در همین روایت رئال هم ساکت ننشسته و با ضمیمه کردن ابیات فارسی و عربی به متن کتاب، سعی کرده به کتاب لطافت ببخشد و آنچه که خود از گفتن آن عاجز است را با زبان شعر به مخاطب ارائه کند. آراستن کتاب به آیات قرآن نیز به همین نیت بوده و در دل کتاب خوش نشسته. توصیح این نکته هم خالی از لطف نیست که قلم نویسنده در فصل¬های اول به سمت شاعرانه نوشتن متمایل¬تر بوده. اما منِ مخاطب، روایت رئال فصل¬های بعدی را بیشتر پسندیدم
و البته کلیت این کتاب انتظار من را از یک سفرنامه خوب اربعینی برآورده نکرد.