ماه پنهان است

ماه پنهان است

ماه پنهان است

جان اشتاین بک و 1 نفر دیگر
3.7
28 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

43

خواهم خواند

28

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

ماه پنهان است داستانی است درباره مقاومت مردم شهری که به اشغال ارتشی اشغالگر درآمده. این کتاب در سال 1942 و در میانه جنگ جهانی دوم نوشته و منتشر شد و با آن که در آن اسمی از کشورهای اشغالگر و تحت اشغال برده نمی شود اما روشن است که منظور استان بک حمله آلمان نازی به اروپا بوده است.جان استاین بک، نویسنده ی شهیر امریکایی، در سال 1902 در کالیفرنیا به دنیا آمد. او در دانشگاه استانفورد به تحصیل علوم می پرداخت، اما در سال 1925 دانشگاه را رها کرد و به نیویورک رفت و در آن جا خبرنگاری کرد و دو سال بعد به کالیفرنیا برگشت. استاین بک در کالیفرنیا مدتی به عنوان کارگر ساده، متصدی داروخانه، میوه چین و... به کار پرداخت و با مشکلات برزگران و کارگران آشنا شد. او مدتی پاسبانی خانه ای را پذیرفت و در این زمان وقت کافی برای خواندن و نوشتن پیدا کرد. او در زمانی که جهان به سرعت به سوی مدرنیته و صنعتی شدن پیش می رفت، بیش از هر چیز در اندیشه ی غم و درد و رنج کارگران بود. استاین بک نخستین اثرش را با نام جام زرین در سال 1929 نوشت. کتاب موش ها و آدم ها را در 1937 انتشار داد که شهرتی واقعی و عمیق را برایش به همراه آورد. خوشه های خشم، رمان معروف او، در سال 1939منتشر شد و جایزه پولیتزر را از آن خود کرد. استاین بک در 1962 به دریافت جایزه ی ادبی نوبل نایل آمد. وی نویسنده ای است کناره گیر و بی اعتنا به شهرت که در سال های پایان عمرش اثر جالب توجهی خلق نکرد. آثار نخستین وی از ادراکی کامل درباره ی زندگی و نظری بلند و وسیع درباره ی مسائل انسانی برخوردار است که با روشی تغزلی، حماسی یا طنزآمیز و لحنی واقع بینانه بیان شده و در ادبیات معاصر امریکا مقامی عالی به دست آورده است. استاین بک در سال 1968 درگذشت.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ماه پنهان است

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به ماه پنهان است

        این کتاب ، دومین کتابی بود که از استاین بک خوندم و باید بگم قلمش شاهکاره . البته ترجمه خوب خانم بیات هم نقطه قوت این کتابه اما شخصیت هایی که استاین بک خلق کرده هر کدوم حرفی برای گفتن دارند . داستان هم گفتگو محوره که علت اصلی فوق‌العاده بودن کتاب هست .
این کتاب راجب اشغال یک شهر کوچک در دوره جنگ جهانی دومه که ما نمیدونیم کجاست ، البته به شخصه به خاطر آب و هوای سرد و درسترسی با قایق به انگلستان ، احتمال میدم شهری در نروژ یا سوئد باشه . اشغالگر ها هم آلمانی هستند اما در هیچ کجای داستان به طور قطع گفته نشده و اسم های انتخاب شده هم آلمانی نیستند اما در بسیاری موارد درباره 《 پیشوا 》 صحبت شده.
اکثر اثار مرتبط با جنگ جهانی دوم به نحوی طرف متفقین رو گرفتن و از ظلم و ستم های متحدین گفتن اما این اثر حقیقت جنگ رو به ما نشون میده . حقیقت جنگ اینکه هیچکس پیروز نیست . حقیقت جنگ اینکه یکی از افردا محبوب شهر جاسوس دشمن در میاد ! 
شخصیت های اصلی کتاب هم با دقت انتخاب شدن و هیچ کدوم اضافه نیستند . خود من در ابتدای کتاب  جبهه گیری نسبت به افسر های آلمانی داشتم باتوجه به پس زمینه ذهنی که همه ما داریم اما استاین بک کاری کرد که خودم رو سرزنش کنم ! حقیقت جنگ اینکه اون افسر های آلمانی خودشون نخواستن انسان هایی فاتح باشن .
و این آقا کاری میکنه برای مرگشون گریه کنید و دلتون به حالشون بسوزه .  
در کل باید بگم این کتاب نگاهتون به این جنگ رو تغییر میده .

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

22

          به نام او

این کتاب را چهار پنج سال پیش خواندم و همان موقع هم برایم جذاب و خواندنی بود. دومین کتابی بود که بعد از «موش‌ها و آدم‌ها» از جان اشتاین‌بک می‌خواندم. حالا بعد از خواندن شاهکار این نویسنده، «شرق بهشت» را می گویم، با خودم گفتم بد نیست که یک بار دیگر داستان‌هایی را که پیش از این از او خوانده‌ام هم بخوانم.

در این نوبت از خواندن توجهم به این نکته جلب شد که این داستان در واقع یک نمایشنامه در هشت پرده است که به‌شکل رمان نوشته شده با تغییرات جزئی آن را می‌توان در قالب نمایشنامه عرضه کرد. بعدا دیدم که در ویکیپدیای انگلیسی نوشته که اصلا برای اجرا نوشته شده تا راحت با اعمال تغییراتی به روی صحنه برود، درست مثل «موش‌ها و آدم‌ها».

اشتاین‌بک این کتاب را در سال ۱۹۴۲ منتشر کرد یعنی سه سال پیش از پایان جنگ جهانی دوم. او در زمانی از اشغال‌گری آلمان در جنگ جهانی می‌نویسد که هیتلر هنوز زنده است و قوای آلمان در برخی از جبهه‌ها دست بالا را دارد ولی دور بودن امریکا از صحنه جنگ موجب شده او با فراغ بال درباره جنگ بنویسد و موضوع‌گیری صریحی علیه آلمان و متحدانش بکند و البته باید گفت که این موضع‌گیری بسیار هنرمندانه و انسانی است.

داستان در شهری از کشوری اروپایی می‌گذرد، کشوری که از آن نامی آورده نمی‌شود ولی با توجه به قراین و اینکه پادشاه نروژ در آن زمان نشان افتخاری به اشتاین‌بک می‌دهد، به‌احتمال زیاد نروژ است. اشتاین‌بک دو سال پیش از شروع جنگ جهانی به اروپا و منطقه اسکاندیناوی سفر کرده بود و تسلطتش بر جغرافیای آن منطقه برآمده از مشاهداتش در این سفر است. داستان با اشغال شهر توسط نیروهای آلمانی شروع می‌شود، جالب آنکه در طول رمان از آلمان هم نامی به میان نمی‌آید که ما با توجه به نام نیروهای دشمن و اینکه همواره از پیشوا نام می‌برند و مهمتر از همه اینکه داستان در بستر یک حادثه واقعی رخ می‌دهد می‌فهمیم که اشغال‌گر آلمان است.

اشتاین‌بک در هشت فصل با نشان دادن مقاومت مردم شهر و بی‌رحمی دشمن می‌خواهد وجهی ضدانسانی از جنگ بسازد و تا حدودی در این زمینه موفق عمل می‌کند. وفاداری نویسنده به میراث فکری و فرهنگی دنیای غرب در این اثر هم به چشم می‌خورد.  عنوان اصلی رمان (The Moon Is Down) بخشی از یکی از دیالوگهای مشهور «مکبث» شکسپیر است و در فصل آخر ما شاهد بازآفرینی مرگ سقراط توسط اشتاین‌بک هستیم.
        

27