کتاب خم

کتاب خم

کتاب خم

4.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

3

رمانِ «کتاب خم» زندگی پرفرازونشیب مردی است که به رغم میل درونی اش، به آنچه که او را از مسیر دلخواهش دور می کند تن می دهد. او سازگار نیست، سازشگر نیست، ناتوان نیست، اما با اندیشیدن مدام به درون و بیرون، خانه و جامعه و به هرآنچه که نقش او را کم رنگ می سازد، روزگار می گذراند و بی آنکه به خواسته ها و آرزوهای اصلی اش فعلیت ببخشد، ناخواسته همان راهی را می رود که «بیرون» پیش پایش می گذارد.خطر برای من احضار شده بود. آرزویم آن را احضار کرده بود. چون روی آرزویم پافشاری می کردم. اما همان طور که دلم نمی خواست با آرزویم آرزوی کسی را نابود کنم، دلم نمی خواست کسی با آرزویش آرزویم را نابود کند. اما خود این هم که نمی خواستم آرزویم را کسی نابود کند آرزو بود. آرزویی که باید برای تحقق آن قدرت داشتم. قدرتی برابر یا حتی فراتر از قدرتی که آرزویم را (خواسته یا ناخواسته) تهدید به نابودی می کرد. کار همیشه وقتی خراب می شد که آرزوها (خواسته یا ناخواسته) به مرزهای هم تجاوز می کردند. زیاده خواه می شدند. اما واقعاً زیاده خواه می شدند؟

یادداشت‌های مرتبط به کتاب خم

            کتاب خم رمانی بود که بیش از هرچیز با دیگر رمان های ایرانی تفاوت داشت. داستان  با سه دوست شروع می شود که شب ها به خرید کتاب می روند. از میان این سه دوست یکی راوی است اما  روای نمی خواهد خواننده بفهمد کدامشان  راوی است.  قسمت اول رمان انگار در مهی می گذرد که بعضی چیزها را پنهان می کند و هم فضایی وهم آلود به داستان می دهد. شبی که سه دوست در گرگ و میش صبح برای خریدن کتابخانه ی شخصی زنی سیاه چشم  به صوفیان می روند با ماجرای بسیار عجیبی مواجهه می شوند. کتابخانه ای از کتب خطی بسیار ارزشمند که زن به جای فروش آنها از سه دوست می خواهد آن را به آدرسی که  به آنها می دهد ببرند. آنها کتاب ها را می آورند ولی وارد ماجرای عجیبی می شوند. هم خود داستان و هم نوع روایت جذابیت های بسیاری دارد هرچند که من احساس کردم بعضی از بخش های کتاب لازم نبوده و نویسنده آنها را بی دلیل اورده یا نیمه کاره   رها کرده، شاید هم من متوجه دلیل وجود این بخش ها نشدم که امکان دومی بسیار بیشتر است.