جزئیات فعالیت

      می‌دونم احتمالا این گزارش رو نمی‌خونید ولی برای دل خودم می‌نویسم :) فصل دوم کتاب درباره‌ی «الزام» یا «obligation» هست. در فصل اول آدامز ادعا کرده بود که ویژگی یا property «خوبی» با ویژگی «مشابهت با خدا» یکیه و در عین حال معنای متفاوتی دارن. به عبارت دیگه این‌ها یک چیزن ولی ما با دو اسم صداشون می‌کنیم. به عبارت دیگه این‌ها از نظر سمانتیک متفاوتن ولی از نظر آنتولوژیک این‌همان هستن. حالا در فصل دوم ادعای مشابهی درباره‌ی «الزام» داره. ادعای آدامز درباره‌ی الزام رو میشه به این شکل بیان کرد: «الزامی بودن از نظر اخلاقی» با «امر شدن از سوی خدا» این‌همان ان در حالی که مثل مورد قبل معنای متفاوتی دارن. اونچه که ابتکار آدامز دونسته میشه اینه که الزام و خوبی رو مستقل از هم تحلیل کرده؛ چرا که این‌ها اگر با هم تعریف بشن می‌تونن مشکل‌زا باشن. / آدامز برای نشون دادن اینکه پیشنهادش درباره‌ی الزام معقوله یک سری ویژگی ذکر می‌کنه که «معنای الزام» اون‌هارو به ذهن متبادر می‌کنه. ۱-اهمیت قائل شدن برای الزام ۲-دلیل داشتن برای پیروی از الزام ۳-مقصر بودن در صورت نقض الزام ۴-مناسب بودن یا خوب بودن تنبیه و مجازات در صورت نقض الزام. ازون طرف امر و فرمان الهی تقریبا تنها گزینه‌ ایه که این ۴ ویژگی رو همراه خودش داره و همین میشه دلیل اصلی برای این همانی الزام با امر الهی. از طرف دیگه، کسی که مارو به انجام اموری ملزم می‌کنه خودش باید خوب و شایسته‌ی تحسین باشه و آدامز با تحلیل خوبی سعی کرد مستقل از امر الهی، خوب بودن رو هم توضیح بده. /نظریات آدامز درباره‌ی خوبی و الزام هردو در قلمرو فرااخلاق هستن و در نهایت قراره برای ما تبیین‌هایی درباره‌ی «واقعیت اخلاقی» ارائه بدن. یک فرم خام یا شاکله‌ی کلی برای نظریه‌های امر الهی این شکلیه: واقعیت اخلاقی M با عمل الهی A در رابطه وابستگی D قرار داره. اینجا سه سوال مطرح میشه: الف)آیا همه‌ی واقعیت‌های اخلاقی از راه امر الهی قابل توضیح ان؟ پاسخ قابل قبول «خیر» ئه. ما اینجا باید دیدگاه محدود رو اتخاذ کنیم و ادعامون محدود به این بشه که «خانواده‌ الزام» از ویژگی‌های اخلاقی با امر الهی قابل توضیحه. ب)اعمال الهی مورد اشاره چه اعمالی هستن؟ آیا فقط خود امر کردن مورد پذیرشه یا هر نوع «خواست» هم در این دایره می‌گنجه؟ به نظر می‌رسه که اینجا امر کردن لفظی اهمیت کمتری داره و توجه ما باید به خواست خدا باشه. از طرف دیگه به نظر می‌رسه این خواست هم توسط ما قابل درک شدن نیست و ما نمی‌تونیم ذهن خدارو بخونیم؛ بنابراین خواست‌هایی که به طریقی «آشکار» شده باشن برای ما مبنا قرار می‌گیرن. بنابراین یک اراده‌ی مقدم و یک اراده‌ی مؤخر برای خدا در نظر می‌گیرن که تا حدودی به «اراده‌ی تکوینی و تشریعی» نزدیکه اما منطبق بر اون‌ها نیست. اراده‌ی مقدم ترجیحات خدا در رابطه با یک موضوع خاصه و اراده‌ی مؤخر بر تمام حالات واقعی و بالفعل حاکمه. تمایز قائل شدن بین این حالات مختلف هم درجه و نوع اراده و خواست الهی رو مشخص می‌کنه. مثلا اونچه که واجب دونسته میشه امر الهی به شکل کنش گفتاریه و اونچه که مستحب دونسته میشه نوعی خواست الهیه که به طریق دیگری بر ما آشکار شده./ رابطه‌ی بین الزام و فرمان الهی در ۴ صورت مختلف بررسی میشه: ۱-تحلیلی ۲-تحویلی ۳-ابتنا ۴-علّی. اینجا حجم بحث‌ها یه مقدار زیاده و من مجبورم از روشون بپرم ولی در کل رابطه‌ی ابتنا و رابطه‌ی علّی به این دلیل که اقتدار و آتوریته الهی رو تضمین نمی‌کنن محل شک هستن. آدامز در ابتدا و در کارهای قبل‌ترش رابطه‌ی بین این دو رو تحلیلی توصیف می‌کنه ولی این رویکرد هم ۲ مشکل داره؛ اول اینکه برای پذیرش این وضعیت باید یک قید «مهرورز» به مفهوم خدا اضافه کنیم و در ثانی، باعث میشه این‌ این‌همانی فقط به درون سنت‌های دینی محدود بشه و کاربران غیردین‌دار می‌تونن از پذیرشش سر باز بزنن. این رویکرد تقلیلی هم انتقادات زیادی بهش شدن ولی لااقل از ۳ مورد دیگه قابل‌دفاع‌تره. یک سری انتقاد هم به طور کلی به نظریه‌های امر الهی بر اساس دلبخواهی بودن اخلاق وارد شده که البته نظریه‌ی آدامز به نحو زیرکانه‌ای جاخالی میده و تیر این انتقادات بر پیکره‌ی نظریه‌اش وارد نمیشه. / نکته‌ی پایانی اینکه الزام علاوه بر اینکه باید ریشه‌ی الهی داشته باشه لازمه که توسط فرد مقتدری هم صادر بشه و این رو با مفهوم «دلیل حفاظت شده» توضیح میدن. از طرف دیگه آدامز مکررا به تعهدات اجتماعی و روابط اجتماعی هم در پذیرش الزام و اجرای محتوای امر الهی اشاره می‌کنه اما لااقل تو این کتاب خیلی جدی بهش پرداخته نشده(نمی‌دونم خود آدامز این رو جدی‌تر بهش می‌پردازه یا نه). سخن پایانی: کتاب سختیه. حس می‌کنم برای شیرفهم شدن لازمه چندین بار خونده بشه...
    
164
6

9

(0/1000)

نظرات

احتمال قریب به یقین :)
1

1

شما خلاف احتمالات عمل کنید 😎 

1

کامنت پیش از خواندن رو می‌ذارم.
اگه عمری بود می‌خونم😁
1

1

عمر هست سید امیرحسین. هنوز جوانید. شور جوانی «هم» دارید 😎 

0

خوانده شد.✅
1

1

درود بر شما فرهیخته‌ی گرامی 💐 

0