جزئیات فعالیت
1403/7/29
به عنوان کسی که اصولا با تو خونه موندن به مدت طولانی مشکلی ندارم و آدم بیرونیای! نیستم، حتی فکر کردن به اینکه نتونی هیچوقت پات رو از اون برجی که توش ساکنی بیرون بذاری اعصابخردکنه! فکر کن اینطوری بودن که دختر تا زمان ازدواج کللللللا نباید از برج بیاد بیرون و چشم کسی بهش بیفته 😐 (این البته مخصوص دختران اشرافزاده بوده...)
162
12
15
(0/1000)
1403/7/30
الان انقد از بیرون بودن خستم که دلم میخواد همینو بهم میگفتن و جلومو میگرفتن😂
3
0
1403/7/30
منم یه سری وقتها اینطوری میشم که خواهش میکنم کسی کاری به کارم نداشته باشه دلم میخواد حالاحالاها پام رو از خونه نذارم بیرون 😮💨 ولی واقعا خیلی فرق داره که خودت اختیاری دلت بخواد تو خونه باشی با اینکه بهت بگن کلا حق نداری از خونهت بری بیرون...
2
1403/7/30
آخ آره، حتی اگه میشه کسی هم خونه نیاد😂 این فرهنگشون واقعا بوده؟ برای حدود چه سالهایی میشه؟ واای چقدر فرهنگ هاشون جالب و عجیب بودههه، بعد به ما میگفتن متعصب و کوته فکر :|| @szm_books
1
1403/7/30
اینکه کسی خونه نیاد هم واقعا مهمه 😂 اینم تا جایی که میدونم واقعیه، ولی خیلی قدیمیه، حدود سالهای ۱۳۰۰ میلادی. @zahra_rsd
1
1403/7/30
داستانش مثل شِرِک و فیوناس چرا؟😂 فیونا هم انقدر تو برج موند که شرک اومد نجاتش داد
3
0
1403/7/30
چه ربطی داره آخه؟ 😅 ببینید هر خانواده اشرافی تو روسیه قدیم یه برج داشته، که زن و بچه به همراه کلی خدم و حشم توش زندگی میکردن. اینجا الان اتفاقات تو شهر مسکو میگذره، البته مسکوی قرنها قبل از تولستوی و داستایفسکی! و کلا بانوان اشرافی اینطوری بودن که به جز در معیت شونصد تا خدمتکار و با پوشوندن صورت نمیتونستن از برج خارج بشن، اونم مثلا برای رفتن به برج زن همسایه 😄 دخترهای ازدواجنکرده هم که کلا نمیتونستن خارج بشن و کسی نباید اونها رو قبل از ازدواج میدید 🙄
1
نظرات