جزئیات فعالیت
احمدرضا کوکب تا صفحۀ 60 خواند.
1403/9/12
-گزارش مقدمه و فصل اول- پیش نوشت: کتاب مهمی است برایم؛ لذا سعی میکنم گزارش پیشرفت محتوایی بنویسم. مقدمه را چند وقت پیش خواندم و امروز صرفا تورق کردم. جان مطلب اینکه کتاب نه مدافع سرمایهداری است و نه منتقد آن. این پدیده را به عنوان یک موضوع مطالعاتی مهم مورد پژوهش قرار داده. برای این کار، آراء مهمترین اندیشمندان این حوزه در باب سرمایهداری را آورده است. در واقع، به جز فصل یک که مروری بر بستر تاریخی شکل گیری سرمایهداری دارد، بقیه فصول، هر کدام به یک اندیشمند اختصاص دارند. برخی له سرمایهداری و برخی علیه آن. برخی رویکردهای اقتصادیتر و دیگران سیاسی یا فرهنگی تر. به طور مشخص هم چند کلان موضوع را قرار است که در هر فصل مورد توجه قرار بدهد. موضوعاتی که معمولا در ارتباط با سرمایهداری طرح و بحث شده اند. مثل فقر و ثروت، کثرت گرایی فرهنگی، اثر بر خانواده و به طور کلی اثر بر نهادهای سابق جامعه مثل دین، برابری و عدالت و... همان طور که گفتم، فصل یک هم در واقع مقدمهای بر شروع کتاب است. در مقدمه بر مطالعه زمینه مند سرمایه داری تأکید میشود. اتفاقی که در تمام طول کتاب رخ میدهد؛ اما در فصل یک به صورت مستقل کمی به آن پرداخته میشود. در این فصل از نگاه مکاتب فکری رایج تاریخ اروپا به «تجارت» به عنوان سمبل سرمایهداری پرداخته میشود. در واقع، در اینجا فعلا منظور از سرمایهداری، ثروت مند شدن و دست به هر کار پلیدی چون تجارت (!) زدن برای ثروتمند شدن است. شاید بتوان این طور به مطلب نظم داد که کلا سه مکتب کلاسیک بررسی میشوند. دو تا از مخالفین سر سخت تجارت و مال اندوزی، سنت مسیحیت و سنت «جمهوری خواهی مدنی» است. برای من لااقل دومی جدید بود و خیلی نشنیده بودم. اینجا هم وارد جزئیات نشده. اینها هر کدام به نحوی «ثروت» را ملازم با «فساد» و در نتیجه دوری از «فضیلت» توصیف میکردند و چه چیزی مهمتر از فضیلت؟ یک استدلال مهم جمهوری خواهان مدنی یا یونانیان کلاسیک، این است که تجارت، تخصصی گرایی اقتصادی را به دنبال دارد و این یعنی، هر کسی برود پی کار خودش. خب، پس تحقق منفعت عمومی و جامعه چه میشود؟ یا استدلال دیگر این است که اساسا معلوم نیست تجارت چه ارزش اقتصادی اضافه ای دارد؟ در بین انواع تجارت هم، ربا به عنوان تجارت پول، از همه منفورتر است. اما در دورهای، به شدت به سازوکارهای وامدهی نیاز پیدا میکنند. نتیجه این میشود که کلیسا اجازه میدهد یهودیان که در دینشان ربا به غیریهودیان جایز است، ربا بدهند. در واقع، درآمد کلیسا از عشریه زمینهای کشاورزی بوده. چیزی شبیه خمس در اسلام. لذا رباخواری یهودیان از دو جهت اهمیت داشته: یکی اینکه مسیحیان سراغ راه های درآمدی دیگری چون رباخواری نروند و به کشت و کار خودشان ادامه دهند و ثانیاً یهودی ها به دنبال گرفتن زمین کشاورزی نباشند که کشاورزی آنها، سودی برای کلیسا نداشته است. اینها دو مکتب مخالف تجارت بودند. اما «قانون مدنی رومی» کلا در یک منطق فکری متفاوتی قرار دارد. طبق گفته کتاب، این قانون از قرن دوازده مجددا مورد توجه قرار میگیرد ولی طبق دیگر گفته های کتاب، میتوان گفت که اثر آن به مرور نمایان میشود. مهمترین نقطه تمایز این آیین با دو مکتب قبل را میتوان در فردگرایی آن دانست. در قبلی ها، اگر آزادی تأمین میشود، برای این است که شخص بتواند آزاد از مال و دنیا به جمهور خدمت کند. اما اینجا آزادی مطلوب است چون هر کسی حق آزادی دارد و ما نباید در کار بقیه دخالت کنیم. به تعبیر دیگر، تفاوت محوری در تلاش برای «تحقق خیر عمومی» و یا «حقوق فردی» است. به گفته ی کتاب، ارزش های این قانون بود که در برابر مسیحیت و سنت جمهوری خواهی مدنی ایستاد و وحدت را از جامعه مسیحیت گرفت. این، یک نقطه تاریخی بسیار مهم است. جایی که پروتستانتیسم از کلیسای کاتولیک جدا میشود و خود به مرور به مذاهب مختلف تفکیک میشود و مهمتر از همه آنکه، اینها سر کوچک ترین مسائلی کارشان به درگیر کشت و کشتار میرسد. در واقع این وضعیت تاریخی، آبستن تولد جان لاک و هابز و دیگر اندیشمندان سیاسی است که بگویند بس است هر چه دین بر جامعه حکمرانی کرد! مذهبی ها برای اختلافات خود جان هم و آرامش هم را میگرفتند؛ پس راه پیشنهادی همه، این شد که شور مذهبی را در جامعه بکاهیم. این شد که قانون مدنی رومی با فردگرایی پنهان خود، بر آخرت و فضیلت خواهی مسیحیان و جمهوری خواهان مدنی پیروز شد. پ.ن: خیلی نگران بودم که کتاب سختی باشد و نفهمم. اما بسیار روان است. لااقل تا اینجا که این طور بوده. نمیدانم چقدر در انتقال حرف کتاب موفق بودم. به نظرم خیلی حرف مهمی زده است!
210
4
16
(0/1000)
1403/9/12
آقا چه چیزایی. بازم بازم این نشون میده بهخوان باید اجازه بده گزارش پیشرفتها رو بوکمارک کنیم.
1
4
1403/9/13
اون بندی که درباره ربا نوشتید یه ذره مبهمه. یا من نفهميدم. یهودی به مسیحی ربا میده. در نتیجه مسیحی باید روی زمین کار کنه تا بتونه قرضش رو بپردازه و یهودی، بدون اینکه به زمین نیاز داشته باشه ثروتمند میشه.. درست میگم؟
1
0
1403/9/13
درسته منتهی چند نکته تکمیلی: این مربوط به عصر کشاورزی هست و همچنان عمده ثروت از طریق کشاورزی به دست میاد. مثل امروز نبوده که نظام اقتصادی سرمایه داری باشه و استقراض و یا همون ربا خیلی نقش آفرین باشه. لذا «ثروتمند» شدن یهودی ها رو تو اندازهی ثروتمندی امروز بانکها نبین. نکته دیگه اینکه یهودیان اجازه زمین داری نداشتند و این موضوع موجب نارضایتی شون شده بود. یه جورایی کلیسا با این کار یه امتیازی بهشون داد تا از نارضایتی شون کاسته بشه و ساز مخالف نزنن. نکته سوم هم اینکه به طور کلی در فرهنگ عمومی هم ربا دهی و خواری بسیار منفور بوده. لذا این طور نبوده که مثلاً عموم مسیحیان بخوان دست به چنین کاری بزنن ولی کلیسا اجازه نده. لذا برای رفع نیاز به استقراض، راهی بهتر از باز گذاشتن دست یهودیان نبوده.
1
نظرات